سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] اگر خداوند از نافرمانى خود بیم نمى‏داد ، واجب بود بشکرانه نعمت‏هایش نافرمانى نشود . [نهج البلاغه]
بنام خداوند بخشنده مهربان

204960

تاریخ انتشار: 18 فروردین 1392 - 01:35
تعداد نظرات: 1 نظر
تحلیل شریعتمداری از مذاکرات آلماتی 2 /
آمریکا به چند علت مایل به پذیرش حق قانونی جمهوری اسلامی ایران و پایان دادن به چالش هسته ای نیست. علت هایی که مقامات رسمی آمریکا نیز بر آن تأکید ورزیده اند و یا به وضوح قابل فهم هستند.

به گزارش مشرق، حسین شریعتمداری در یادداشتی با عنوان "دوخط موازی که یکدیگر را قطع کردند!" در کیهان نوشت:

1- آخرین خبرها از محل برگزاری مذاکرات ایران و 1+5 حکایت از آن دارد که مذاکرات «آلماتی 2» بی نتیجه به پایان رسیده است. خانم کاترین اشتون که نمایندگی 1+5 را برعهده داشت در پایان دور دوم مذاکرات به خبرنگاران گفت؛ «مواضع طرفین دور از یکدیگر است و قرار است مذاکره کنندگان به پایتخت های خود باز گردند و پیشنهادات ارائه شده را بررسی کنند»!

مذاکرات آلماتی 2 چرا بی نتیجه پایان یافت؟ و در پایان این مذاکرات بی نتیجه، کفه اقتدار به نفع کدامیک از طرفین مذاکره سنگینی کرده است؟ برای پاسخ به این سؤال، ابتدا باید، فرازی از سخنان دقیق و کارشناسانه رهبر معظم انقلاب در جمع زائران حرم مطهر رضوی(ع) را مروری دوباره کرد؛

«براساس تجربه و نگاه به صحنه با دقت و کنجکاوی برداشت ما این است که آمریکا مایل به تمام شدن مذاکرات هسته ای نیست. آمریکایی ها دوست ندارند گفتگوهای هسته ای تمام شود و مناقشه هسته ای حل شود؛ وگرنه چنانچه آنها مایل به اتمام این مذاکرات و حل این مشکل بودند، راه حل، بسیار نزدیک و بسیار آسان بود. ایران در مسئله هسته ای، فقط می خواهد حق غنی سازی او- که حق طبیعی اش است- از طرف دنیا شناخته شود؛ مسئولان کشورهائی که مدعی هستند، اعتراف کنند که ملت ایران حق دارد غنی سازی هسته ای را برای اهداف صلح آمیز در کشور خودش و به دست خودش انجام دهد؛ این توقع زیادی است؟ این آن چیزی است که ما همیشه گفته ایم؛ آنها همین را نمی خواهند.»

2- اسناد و شواهدی در دست است که نشان می دهد آمریکا در چالش هسته ای با ایران به «بن بست» رسیده است. این بن بست را می توان در نقطه تلاقی دو خط جستجو کرد. دو خطی که آمریکا انتظار داشت به طور موازی امتداد یابند و ایران اسلامی را در فاصله میان خود ابتدا «محدود» و نهایتاً به نقطه «فلج» برسانند ولی امروزه این دو خط موازی برخلاف آنچه حریف پیش بینی کرده بود یکدیگر را قطع کرده و در ادامه به ضد هم تبدیل شده اند. دو خط یاد شده عبارتند از؛

خط اول: ادامه غیرقانونی چالش هسته ای با این منظور که بهانه و دستاویزی برای تحریم ها باشد.

خط دوم: ادامه تحریم ها با هدف پلکانی، تغییر رفتار و نهایتاً تغییر ساختار نظام.

درباره هر یک از این دو خط و پی آمدهای امروز آن، گفتنی هایی هست؛

3- آمریکا به چند علت مایل به پذیرش حق قانونی جمهوری اسلامی ایران و پایان دادن به چالش هسته ای نیست که از آن میان، می توان به علت های زیر اشاره کرد. علت هایی که مقامات رسمی آمریکا نیز بر آن تأکید ورزیده اند و یا به وضوح قابل فهم هستند.

الف: آمریکا از چالش هسته ای به عنوان یک بهانه و دستاویز برای تحریم ها استفاده می کند و نه آن که از تغییر فعالیت هسته ای ایران به سوی تولید سلاح اتمی نگران باشد. مطابق مفاد NPT و پادمان های مربوطه، فعالیت صلح آمیز هسته ای حق قانونی و تعریف شده تمامی کشورهای عضو این پیمان است و برای پیشگیری از انحراف فعالیت های صلح آمیز به سمت تولید سلاح هسته ای -DIVERSION- نیز، انجام بازرسی های مداوم از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی پیش بینی شده است که این بازرسی ها طی 10 سال گذشته با حضور بازرسان آژانس و نصب دوربین در مراکز هسته ای کشورمان، صورت پذیرفته و در حال انجام است و تاکنون هیچ نشانه ای از انحراف فعالیت هسته ای ایران به سوی تولید سلاح اتمی گزارش نشده است.

شورای حکام آژانس در اجلاس نوامبر 2004 -آبان 1383- با صدور یک مفاصای رسمی- CORRECTIVE MEASURE- تمامی قصورها و تقصیرهای احتمالی- بخوانید ادعایی- در پرونده هسته ای کشورمان را برطرف شده اعلام کرده بود... و از آن هنگام تاکنون نیز هیچ نشانه ای از غیرصلح آمیز بودن فعالیت هسته ای ایران ارائه نکرده است. در اواخر سال 2012 میلادی 16 نهاد اطلاعاتی آمریکا در گزارش مشترکی رسما اعلام کردند که تحقیقات گسترده آنها نشان می دهد جمهوری اسلامی ایران از سال 2003 تاکنون هیچ برنامه و عملیاتی برای تولید سلاح هسته ای نداشته است. چند هفته قبل «جک استراو» وزیرخارجه اسبق انگلیس و یکی از سه عضو تروئیکای اروپایی- فرانسه، انگلیس و آلمان- در فاز اول مذاکرات هسته ای با ایران، اذعان کرد که در چالش هسته ای حق با ایران بوده است و ما -غربی ها- این حق را نادیده گرفته ایم.

بنابراین ادعای نگرانی آمریکا در پوشش دروغین «نگرانی جامعه جهانی»! کمترین وجاهت فنی و قانونی ندارد. پس ماجرا چیست؟ پاسخ این پرسش را می توان از زبان «دیویدفروم» کارشناس برجسته آمریکایی شنید. فروم طی یادداشتی در سایت CNN با ابراز نگرانی می نویسد؛ اگر ایران به خواسته 1+5 تن بدهد و در برنامه هسته ای خود به نفع 1+5 تجدید نظر کند- بخوانید کوتاه بیاید- آمریکا و اتحادیه اروپا ناچار به لغو تحریم ها خواهند بود و این به اهداف غرب در مقابله با ایران آسیب می رساند چرا که مقصود از تحریم ها، فشار بر ایران با دو هدف پلکانی «تغییر رفتار» و سپس «تغییر ساختار» جمهوری اسلامی ایران بوده است و...

ب: دومین و به بیان دیگر اصلی ترین دشواری پیش روی آمریکا برای اعتراف به حق هسته ای ایران و پایان چالش 10 ساله آن است که در صورت اعتراف به حق ایران، الگوی دیگری از پیروزی ناشی از مقاومت به نام جمهوری اسلامی ایران ثبت شده و به جهان در حال برانگیختگی و ملت های به تنگ آمده از نظام سلطه پمپاژ خواهد شد و این برای آمریکا و متحدانش به منزله یک کابوس وحشتناک است.

در این باره اگرچه گفتنی بسیار است ولی تنها به اعتراف صریح «جرج فریدمن» مسئول شورای راهبردی «استراتفور» بسنده می کنیم. فریدمن می گوید «مشکل اصلی ما با ایران، برنامه هسته ای این کشور نیست، مشکل آن است که ایران نشان داده است نه فقط بدون حمایت آمریکا، بلکه در حال درگیری و تخاصم با آمریکا می توان قدرت برتر تکنولوژیک و نظامی منطقه بود و این الگو بهار عربی- بخوانید بیداری اسلامی- در خاورمیانه و شمال آفریقا را درپی داشته است».

ج: آمریکا با توهم پراکنی درباره غیرصلح آمیز بودن فعالیت هسته ای کشورمان به پروژه «ایران هراسی» دامن می زند و از این طریق با فروش انبوه تجهیزات و تسلیحات نظامی به کشورهای مرتجع و دیکتاتورهای منطقه، آنها را سرکیسه می کند.

و دهها علت دیگر که در محدوده این نوشته محدود نمی گنجد.

4- عوامل و علت های یاد شده اگرچه آمریکا را به ادامه چالش هسته ای ترغیب می کند ولی خط دوم، یعنی خط تحریم ها که قرار بود به موازات خط چالش هسته ای و همسو با آن عمل کند، تغییر جهت داده و نه فقط مانع پیشرفت های علمی و فنی ایران اسلامی نشده است و نه تنها آرزوی خانم کلینتون در فلج کردن اقتصاد ایران و خواب آقای اوباما برای برانگیختگی مردم علیه نظام اسلامی را برآورده نکرده است بلکه به قول حضرت آقا در بیانات نوروز امسال و به گواهی واقعیات ملموس و محسوس، این تهدیدها به فرصت تبدیل شده و عزم مردم و مسئولان را برای مقابله با دشمن و رسیدن به نقاط اوج راسخ تر کرده است. مردم علی رغم برخی سختی ها و گرانی ها در راهپیمایی 22 بهمن حماسه ای بی نظیر آفریدند.

دانشمندان ایرانی به پیشرفت های عظیمی نظیر، ورود به باشگاه فضایی، اعزام موجود زنده به فضا، رشد علمی چند برابر متوسط جهانی دست یافتند و این همه در حالی است که به گفته وزیر خزانه داری آمریکا، تیر تحریم ها به سوی غرب کمانه کرده است و روزنامه صهیونیستی هاآرتص می نویسد «آرامش در ایران، دهن کجی به تحریم هاست». گاردین می نویسد «بحران اقتصادی غرب، تحریم ها را به نفع ایران رقم زده است»، گلوبال ریسرچ اذعان می کند که «آمریکا با تحریم نفت ایران، اتحادیه اروپا را وادار به خودکشی کرده است». واشنگتن پست می نویسد «دود تحریم ها به چشم آمریکا رفته است». نخست وزیر انگلیس می گوید «شرایط اقتصادی انگلیس به گونه ای است که اگر دیر بجنبیم با فاجعه روبرو خواهیم شد» و...

5- ادامه چالش هسته ای آمریکا با ایران، خط ترسیم شده ای بود که به موازات خط تحریم ها می توانست آمریکا را به اهداف از قبل تعیین شده خود برساند ولی اکنون این دو خط موازی برخلاف تمام خطوط موازی که در علم هندسه تعریف شده است، یکدیگر را قطع کرده اند و هر دو خط به سوی اهداف متضاد - و یا دستکم متفاوت- با اهداف از پیش تعریف شده تغییر مسیر داده و دیگر بازدارنده ایران اسلامی از پیشرفت نیستند.

6- اکنون می توان تابلوی مستندی از بن بست آمریکا و مختصات محسوس آن ترسیم کرد. اگر به چالش هسته ای پایان بدهد، الگوی جدیدی از پیروزی برخاسته از مقاومت 10 ساله را به نام ایران اسلامی ثبت کرده و موج فراگیر بیداری اسلامی را شتاب بخشیده است و چنانچه به چالش هسته ای ادامه بدهد، این چالش در حالی که اهرم تحریم ها از کار افتاده است نه فقط بی نتیجه بوده و مانع پیشرفت ایران نیست بلکه به گونه ای دیگر، باعث تشویق و ترغیب ملت ها به ایستادگی در برابر زورگویی و باج خواهی نظام سلطه خواهد شد. ضمن آن که ایران با همه توان به فعالیت هسته ای خود ادامه داده و می دهد و فرصت سوزی به زیان آمریکاست. از این روی با جرأت می توان گفت که آمریکا در یک «بازی دو سر باخت» وارد شده است و قاعده و فرمول شناخته شده برای خروج از بازی دو سر باخت، انتخاب گزینه ای است که باخت کمتری دارد و حساب سود در اینگونه بازی ها اساساً در میان نیست و شواهد حاکی از آن است که آمریکا در پی یافتن راهی آبرومندانه! برای خروج از این بن بست است.

7- گزینه نظامی که هر از چند گاه آقای اوباما با کنایه از «حضور آن روی میز» سخن می گوید نیز فقط یک قمپز مسخره است که حضرت آقا در بیانات نوروزی خود به گونه ای واقع بینانه و مستند و با اقتداری متکی به پیوست قدرت، پاسخ تحقیرکننده ای به آن دادند و پرداختن به این مقوله فرصت دیگری می طلبد. اما گفتنی است که به قول نیویورک تایمز «آمریکا حتی به اندازه یک بند انگشت هم قدرت اقدام نظامی ندارد» و «نورمن دانیل» درباره پروژه مضحک حمله نظامی اسرائیل به نمایندگی از آمریکا خطاب به اوباما گفته بود «آقای اوباما! اگر این سگ - اسرائیل- را برای گاز گرفتن ایران بفرستیم، ایران صاحب سگ را به سختی تنبیه خواهد کرد» و به قول نشریه آمریکایی ویکلی استاندارد؛ رؤسای جمهور آمریکا از کارتر تا اوباما در این نقطه با [امام] خمینی اتفاق نظر دارند که «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند».

نتیجه آن که تنها راه پیش روی آمریکا تلاش برای خروج آبرومندانه از بن بست یاد شده است و از این روی با جرأت می توان گفت؛ در پایان مذاکرات بی نتیجه آلماتی 2، کفه اقتدار باز هم به سود ایران اسلامی سنگینی کرده است.

 

نگاهی از درون به مذاکرات «آلماتی 2»

حسن بهشتی‌پور . کارشناس سیاست خارجی
 
از دید ایران پیشنهاد آلماتی1 باید دارای چارچوب‌ و متوازن شود. مروری اجمالی و دقیق برکلیدی‌ترین کدهای راهبردی که دو طرف در روز اول مذاکرات آلماتی 2 بر آن تاکید کرده‌اند می‌تواند مشخص کند که مشکل پیشرفت مذاکرات میان ایران و 1+5 دقیقا کجاست.  «سعید جلیلی» رییس هیات مذاکره‌کننده ایران روز پنجشنبه در دانشگاه فارابی آلماتی اعلام کرد کلید حرکت مذاکرات رو به جلو یک کلمه است و آن هم اینکه 1+5 صریحا بگوید حق غنی‌سازی ایران را قبول دارد. روز بعد، علی باقری در جمع خبرنگاران به چهار نکته مهم اشاره کرد: 
 
1- اینکه ایران در مذاکرات آلماتی 2 طرح جدیدی ارایه کرده که چارچوب پیشنهاد مسکو در آن حفظ شده است. 
2- در طرح ایران چگونگی آغاز و انجام مذاکرات و مسیری که باید بین این دو طی شود تشریح شده است. 
3 - ایران ایده‌ای عملیاتی برای اجرای طرح مسکو در قالب گام‌های کوچک ارایه کرده است. 
4- ایران برداشتن گام‌های اعتمادساز را بخشی از یک طرح جامع برای حل مساله می‌داند نه جدای از آن یا به موازات آن. 
از طرف مقابل، دیپلمات‌های گروه 1+5 عمدتا بر دو نکته تاکید کردند: 
نکته اول اینکه «مایکل مان»، سخنگوی «کاترین اشتون» گفت که گروه 1+5 انتظار دارد ایران در این دور از مذاکرات پاسخی ملموس و روشن به پیشنهاد ارایه‌شده در مذاکرات آلماتی 1 بدهد. اما دیپلمات‌های غربی تا غروب روز جمعه دایما به رسانه‌های غربی گفته‌اند که ایران هنوز پاسخی با آن درجه از صراحت که آنها انتظار دارند به پیشنهاد آنها نداده است. دومین نکته هم اینکه دیپلمات‌های ناشناس غربی تاکید کردند که ایران مجددا پیشنهادهای مسکو را در آلماتی تکرار کرده و این برای آنها ناامید‌کننده بوده است. این کدها را یک‌بار دیگر مرور کنید. حالا باید به این سوال جواب داد که ماجرا دقیقا چیست و اختلاف کجاست؟  صورت مساله این است: گروه 1+5 در آلماتی 1 پیشنهادی به ایران ارایه کرده است که ناظر به نگرانی‌های فوری اعضای این گروه، به‌ویژه آمریکا، درباره تحولات فنی رخ داده در تاسیسات «فردو» و موضوع انباشت مواد و غنی‌سازی 20‌درصد است. این گروه، ذیل پیشنهاد «کاهش آمادگی فردو» خواستار آن شده است که ایران بدون تعطیل کردن فردو، اقدامات فنی در آن انجام دهد که نگرانی فوری غرب از ناحیه این تاسیسات رفع شود. از جمله این اقدامات تعلیق غنی‌سازی اورانیوم در این تاسیسات است. در مقابل این گروه برای اولین بار اعلام کرده است که حاضر است بخش‌هایی از تحریم‌های یک‌جانبه اعمال شده علیه ایران در حوزه‌های پتروشیمی و طلا را تعلیق کند.  ایران پیشنهاد آلماتی1 را رد نکرد. اگر به بیانیه پایانی ایران که پس از مذاکرات آلماتی 1 صادر شد، مراجعه شود، روشن می‌شود که ایران تاکید کرده است که این پیشنهاد را تا آنجا که به معنای نزدیک‌شدن جزیی 1+5 به دیدگاه‌های ایران است، مثبت تلقی می‌کند ولی عقیده دارد هنوز مسیری طولانی تا رسیدن به نتیجه نهایی باید طی شود. اگر دقیق باشیم، در واقع ایران پیشنهاد آلماتی 1 را رد نکرد، بلکه دو دسته سوال درباره آن مطرح کرد: 1- این پیشنهاد در چه چارچوبی مطرح شده است؟ 2- آیا این پیشنهاد متوازن است؟ بنابراین دو مساله چارچوب و توازن، مهم‌ترین مسایلی است که ایران در مذاکرات دیروز، درباره پیشنهاد آلماتی1 مدنظر داشته است. 
مقصود از مساله چارچوب چیست؟ مقصود این است که پیشنهاد آلماتی صرفا ناظر به یک بخش از برنامه هسته‌ای ایران است، یعنی بخشی که در فردو قرار دارد و آمریکا ادعا می‌کند از بابت آن نگرانی فوری دارد. سوال ایران این است که اگر پیشنهاد آلماتی را یک گام از سلسله گام‌ها در نظر بگیریم، گام‌های بعدی چیست؟ فرض کنیم درباره پیشنهاد آلماتی توافقی حاصل شد. 
سوال ایران این است که آیا قرار است غربی‌ها بعد از آنکه نگرانی‌شان درباره «فردو» رفع شد، سراغ دیگر تاسیسات ایران به‌ویژه غنی‌سازی پنج‌درصد در نطنز بروند؟ علاوه براین آلماتی تنها لغو چند مورد از تحریم‌ها را که اتفاقا از دید ایران خیلی هم مهم نیست پیشنهاد می‌دهد. سوال ایران این است که غرب قرار است لغو بقیه تحریم‌ها را به انجام چه اقدامی از جانب ایران مشروط کند؟ اگر قرار باشد ایران در گام اول بخش‌های مهمی از برنامه هسته‌ای خود را روی میز بگذارد در حالی که بخش عمده تحریم‌ها در این گام لغو نمی‌شود، آیا عملا دست خود را برای چانه‌زنی‌های ییشتر در گام‌های بعدی خالی نکرده است؟ این سوالات در کنار اعلام صریح مقام‌های غربی پس از مذاکرات آلماتی 1 مبنی بر اینکه پس از «فردو»، سراغ نطنز و اراک خواهند رفت و تحریم بانکی و نفتی را به منظور چانه‌زنی در آن مقطع نگه داشته‌اند، ظاهرا ایران را مصمم کرده است که تکلیف چارچوب مذاکرات، همین ابتدای کار باید روشن شود. این دقیقا به این معناست که غرب باید تکلیف این موضوع را روشن کند که وقتی مساله 20‌درصد حل شد، مساله پنج‌درصد پذیرفته شده خواهد بود یا نه؟ در حالی که غرب در این‌باره سکوت کرده و حتی از اعتراف زبانی به حق غنی‌سازی پنج‌درصدی ایران طفره می‌رود، به نظر از دید ایران معامله درباره غنی‌سازی 20‌درصد صرفا افتادن در یک دام است. 
جمله جلیلی مبنی بر اینکه اعتراف غربی‌ها به حق غنی‌سازی ایران کلمه‌ای است که می‌تواند راه مذاکرات را به جلو باز کند دقیقا اشاره به این مساله است که پیشنهاد آلماتی در کدام چارچوب قرار دارد. اگر پیشنهاد آلماتی بخشی از چارچوبی است که در انتهای آن تحریم‌ها لغو می‌شود و حق غنی‌سازی پنج‌درصدی ایران به رسمیت شناخته می‌شود آن وقت به طور جدی قابل بررسی است اما اگر این پیشنهاد بخشی از چارچوبی است که می‌خواهد داشته‌های ارزشمند ایران را با امتیازهای دارای ارزش متوسط مبادله کند و دست تهران را برای مراحل بعدی چالش هسته‌ای خالی کند، آن وقت از نظر ایران چنین پیشنهادی قابل بررسی نخواهد بود. 
این موضعی است که ظاهرا غربی‌ها را ‌گیر انداخته است چرا که آنها نه مایلند و نه آمادگی دارند که درباره یک چارچوب «جامع» که از همین ابتدای کار، ابتدا تا انتهای فرآیند را روشن کند، مذاکره کنند. ایران این موضوع را درک می‌کند که ممکن است به دلایل متعدد که در اینجا جای پرداختن به آن نیست، غربی‌ها آمادگی بحث درباره گام‌های بعدی را نداشته باشند. از دید ایران این مساله اگرچه بسیار مهم است ولی به معنای بن بست در مذاکرات نیست. غرب می‌تواند صریحا بگوید که آماده انجام یک بحث «جامع» نیست و فقط روی «گام اول» فکر کرده است. از دید ایران این ایرادی ندارد ولی وقتی بنا باشد درباره «گام اول» بدون روشن شدن گام‌های بعدی مذاکره شود آن وقت شکل این مذاکره نمی‌تواند آن‌طوری باشد که در پیشنهاد آلماتی 1 مطرح شده است. 
اینجاست که پای مساله دوم به میان می‌آید یعنی مساله «توازن». ایران معتقد است اساسا در کل فرآیند داده و ستانده‌های هرگونه طرح مذاکراتی باید «متوازن» باشد یعنی ارزش آنچه از ایران خواسته می‌شود باید با ارزش آنچه به ایران داده می‌شود برابر باشد. به‌ویژه اگر تکلیف گام‌های بعدی روشن نباشد و مذاکرات صرفا بر گام اول متمرکز شود، آن وقت مساله توازن داده و ستانده‌های دو طرف در گام اول اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. علت اصلی این امر، آن است که اگر ایران یک پیشنهاد نامتوازن را در گام اول بپذیرد، نگرانی‌های فوری طرف مقابل را رفع می‌کند ولی نگرانی‌های فوری خودش رفع نمی‌شود. به‌تعبیر صریح‌تر، اگر ایران موضوع 20‌درصد و «فردو» را هم‌وزن لغو تحریم طلا و پتروشیمی بداند، آن وقت تحریم نفتی و بانکی را که مسایلی بسیار جدی‌تر است، باید هم‌وزن چه چیزی فرض کند؟ 
به نظر می‌رسد، دید ایران این است که برای اینکه بتواند قدرت مذاکراتی خود را در آینده حفظ کند باید گام‌های درخواستی پیشنهاد آلماتی تغییر کرده و به اصطلاح متوازن شود. این متوازن‌سازی می‌تواند به دو شکل انجام شود. اگر غرب همچنان همان خواسته‌های خود در پیشنهاد آلماتی را حفظ کند، آن وقت باید ما‌به‌ازایی را که ارایه می‌دهد از تعلیق تحریم طلا و پتروشیمی بسیار بالاتر ببرد. از دید ایران و مطابق طرحی که ایران در مسکو پیشنهاد کرده مابه‌ازای تعلیق غنی‌سازی 20‌درصد لغو همه تحریم‌های یک‌جانبه است نه لغو گوشه‌ای از آن. شکل دوم متوازن‌سازی هم این است که غرب نخواهد مابه‌ازای بیشتری به ایران بپردازد و آمادگی لغو همه تحریم‌های یک‌جانبه را نداشته باشد. آن وقت اتفاقی که باید بیفتد این است که باید درخواست‌های خود را کم کند. ایران ایده‌هایی در این‌باره دارد که اگر غرب نخواهد تحریم بیشتری را لغو کند و فقط روی تعلیق تحریم طلا و پتروشیمی جمع‌بندی کرده باشد، آن وقت چه چیزهایی از جانب ایران قابل ارایه است که هم‌وزن این دو باشد و در مذاکرات آلماتی 2 ارایه کرده است. 
بنابراین، به طور کاملا خلاصه مساله این است که از دید ایران پیشنهاد آلماتی 1 باید چارچوب‌بندی و متوازن شود. ایران به نوبه خود این کار را انجام داده و با مندرج‌کردن پیشنهاد آلماتی 1 درون پیشنهاد مسکو هم چارچوب آن را مشخص کرده و هم الگویی برای متوزان‌سازی آن پیشنهاد کرده است. حالا این دیگر به غرب بستگی دارد که انعطاف مذاکراتی لازم را داشته باشد یا نه؟
 
منبع: روزنامه شرق

  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ بسمه تعالی، وب سایت خوبی و اطلاعات جامعی داری خیلی خوشم آمد ، پیش پیش عید باستانی را تبریک می گویم ، دوست عزیر اگر فرصت کردی به وب سایت ( به روز جاجرم) (( جاجرم شهری است در خراسان شمالی )) سری بزن و اطلاعات خود را با اطلاعات و داده های همدیگر زیبا تر کنیم . دوستدار شما حاج قاسم ضمنا شماره تماس من 09194977732 است. در صورت دوست داشتن من را در لینک خود قرار بده-
کد تاریخ قمری ، شمسی و میلادی به همراه مناسبت

دریافت کد رتبه جهانی سایت و وبلاگ