سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس در دلش، دانه خردلی از تعصّب باشد، خداوند او را روز قیامت با اعراب جاهلی برانگیزد [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
بنام خداوند بخشنده مهربان

قلعه جلال الدین جاجرم2- حاج قاسم  تنهاخبر نگارمستقل  جاجرمی


جلال الدین خوارزمشاه :

با توجه به اینکه داستان زندگی و جنگهای سلطان جلال االدین در رویارویی با سپاهیان مغول شنیدنی است در این قسمت بصورت مختصر (به استناد تاریخ ایران ، تالیف عباس اقبال آشتیانی و بر اساس متن منتشر شده در ویکی پدیا ) به معرفی نامبره می پردازیم.

جلال الدین منکبرنی ملقب به  جلال‌الدین خوارزمشاه متولد:617 هجری قمری - درگذشت:628 هجری قمری ، بزرگترین پسر سلطان محمد خوارزمشاه و بعنوان آخرین پادشاه سلسله? خوارزمشاهیان به شمار می آید .

سلطان جلال‌الدین هنگام فرار سلطان محمد از سپاهیان چنگیز، همراه پدر بود، سلطان محمد در جزیره? آبسکون (آشورا ده کنونی)وی را به جانشینی نامزد کرد و دو برادرِ او را به قبول حکم او مأمور ساخت اما پس از مرگ سلطان محمد، برادران با وی سر ناسازگاری گذاشته تا جایی که  در صدد قتل او برآمدند.

او بر خلاف پدر ضعیف النفسش از رویارویی با دشمنان هراسان نبود و پس از مرگ پدرش  عزم خود را برای مقابله با سپاه مغول جزم نمود. او پس از مرگ پدرش در جزیره آبسکون ، مجددا از جانب مازندران به سمت شرق ایران حرکت کرد تا خود را برای رویارویی با مهاجمان مهیا سازد. او در سال 617 هجری قمری به سمت نیشابور، غزنه و هرات حرکت نمود و درگیری‌هایی نیز با مغولان پیدا کرد. آوازه مبارزات جلال الدین به گوش چنگیز خان رسید و او سپاهی با سی هزار مرد جنگی به فرماندهی شیگی قوتوقو به سمت او روانه کرد. سپاه جلال الدین و شیگی قوتوقو در نزدیکی پروان(منطقه ای در افغانستان کنونی) با یکدیگر جنگیدند که به شکست لشکریان شیگی قوتوقو انجامید. این پیروزی‌ها به خاطر طمع شرم آور سپاهیان جلال الدین در تقسیم غنائم و رشک برادران جلال الدین بر وی زودگذر و نا پایدار بود. به گفته تاریخ جهانگشای جوینی نهایتا در سال 618 هجری قمری شخص چنگیز خان عزم نبرد با جلال الدین کرد و در ساحل رود سند با وی گلاویز شد. در این نبرد لشکر جلال الدین در هم فروریخت ولی شخص جلال الدین شجاعانه جنگید. در انتهای نبرد او از ارتفاع ده متری اسب خویش را در آب انداخت و مغولان در صدد تعقیب او برآمدند ولی با ممانعت چنگیز خان روبرو شدند، چرا که او می‌خواست نحوه عبور جلال الدین از رود سند را مشاهده کند. جلال الدین با یک شمشیر و نیزه و سپر از رود سند گذشت و چنگیز خان با مشاهده این صحنه روی به پسران آورد و گفت:«از پدر، پسر چنین باید».

جلال الدین به تنهایی روانه هندوستان شد، سه سال در آنجا ماند و سپاهی برای خود ترتیب داد. از این پس بود که جلال الدین به سمت غرب ایران متمایل شد تا اوضاع درونی نابسامان ایران را اصلاح کند .در فاصله سالهای 619 و 623 هجری قمری ،جلال الدین به کرمان، فارس، اصفهان، خوزستان، شوشتر، اربیل، آذربایجان، اران، مراغه، تبریز، خوی، تفلیس، ارمنستان، اخلاط و نواحی دیگر لشکر کشی نمود و وضعیت داخلی را تا حدی سامان بخشید. فتح تفلیس که بیش از یک قرن در دست گرجیان بود و حتی سلجوقیان در اوج قدرت خویش از تصرف آن عاجز بودند، جلال الدین را به اوج شهرت رساند.

پس از مراجعت وی از هند، اولین برخورد او با مغولان در سال 624 هجری قمری رخ داد. جنگهای جلال الدین با مغولان عمدتا با پیروزی مغولان همراه بود و تنها پیروزی جلال الدین در رمضان 625 هجری قمری ، درجنگی بود که در  نزدیکی اصفهان رخ داد. در این جنگ جلال الدین موفق شد قریب 400 نفر از مغولها را زنده اسیر نماید و علیرغم اینکه در اثنای این جنگ ، برادرش غیاث الدین و یکی از امرای لشکر به جلال الدین خیانت کرده و تعدادی از افراد لشکر را برداشته و فرار کردند ، وی دست از جنگ بر نداشته و نهایتا پیروز این جنگ گردید.

سرانجام اوکتای پسر چنگیز خان در سال 628 هجری قمری سپاهی مرکب از سی هزار مرد جنگی را برای اتمام کار جلال الدین به سمت اران گسیل داشت. سرعت عمل لشکریان مغول حیرت انگیز بود. جلال الدین در همین اثنا در 28 رمضان 627 از سلطان علاءالدین کیقباد از سلاجقه روم در نزدیکی ارزنجان شکست خورد و به آذربایجان گریخت و لشکریان خود را به دشت مغان به استراحت فرستاد و خود به باده گساری پرداخت. هنگامیکه در سپیده دم شوال 628 هجری قمری در شهر دیاربکر( در ترکیه کنونی) از خواب عشرت و مستی برخاست لشکر مغول را در نزدیکی خویش یافت وی به کنارارس گریخت و از آنجا به ارومیه رفت تا از ملوک آن سامان کمک گیرد اما کسی او را یاری نکرد. در نزدیکی دیاربکر مغولان بر سر او ریختند ولی او جان به در برد و بناچار به میافارقین(در ترکیه کنونی) فرار کرد و در نیمه? شوال 628 هجری قمری در کوههای اطراف آن شهر به دست جمعی از کردان به قتل رسید.

با مرگ جلال الدین، اصلی‌ترین نیروی مقاومت در مقابل مغولان در هم شکست و نه سلاطین ایوبی و نه سلاجقه روم از عهده مهار این سیل بنیان کن بر نیامدند.

ویژگیهای جلال الدین از دید مورخین :

به عقیده مورخین ضعف درونی سپاهیان، آشفتگی سیاسی ایران و حسادت برادران و اطرافیان جلال الدین و عیاشی وی از دلایل اصلی شکست او بود.

او در جنگ با مغولان فاقد سیاست خاصی بود و علیرغم شجاعت، اغلب اوقات را پس از جنگ به عیاشی می‌گذراند.پس از فتح هر شهر رفتارش با بزرگان و مردم بسیار متکبرانه بود تا جاییکه هیچ کس مایل به همراهی با وی نمی‌شد. همچنین ثمره ی جنگ‌های فاقد نقشه وی فقط این شد که  مغولان را به سراسر سرزمین ایران بکشاند و ویرانیها را شدت بخشد.

در پایان شایان ذکر اینکه ، جلال الدین خوارزمشاه در مدت کوتاهی که بر قسمتی از ایران تسلط یافت ، استخوان های پدرش ( سلطان محمد خوارزمشاه) را از گور درآورده و از جزیره آبسکون به قلعه اردهن انتقال داد . بعد از کشته شدن جلال الدین ، اوکتای پسر چنگیز، دوباره آن استخوانها را از قلعه اردهن درآورده و سوزانید.


91/9/21::: 8:27 ص
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ بسمه تعالی، وب سایت خوبی و اطلاعات جامعی داری خیلی خوشم آمد ، پیش پیش عید باستانی را تبریک می گویم ، دوست عزیر اگر فرصت کردی به وب سایت ( به روز جاجرم) (( جاجرم شهری است در خراسان شمالی )) سری بزن و اطلاعات خود را با اطلاعات و داده های همدیگر زیبا تر کنیم . دوستدار شما حاج قاسم ضمنا شماره تماس من 09194977732 است. در صورت دوست داشتن من را در لینک خود قرار بده-
کد تاریخ قمری ، شمسی و میلادی به همراه مناسبت

دریافت کد رتبه جهانی سایت و وبلاگ