همه گمانه زنیهای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم- بخش دوم
گروه های فعال و کاندیداهای احتمالی در انتخابات ریاست جمهوری دولت یازدهم
با پشت سر گذاشتن انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، زنگ آغاز بزرگترین رقابت انتخاباتی ایران یعنی انتخابات ریاست جمهوری که هر چهار سال برگزار می شود، نواخته شده است .
اهمیت انتخابات ریاست جمهوری یازدهم از چندسو قابل بررسی و تحلیل است .
اول به این جهت که انتخابات ریاست جمهوری دولت دهم که با حاشیه ها و فراز و فرودهای فراوان پس از برگزاری همراه بود، برگ جدیدی از تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران را ورق زده و موجب حذف بسیاری از نامهای بزرگ از عرصه سیاسی شد .
افرادی نظیر سیدمحمد خاتمی، اکبر هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و بسیاری از نیروهای موسوم به اصلاح طلب و تکنوکرات، در انتخابات دهم کارنامه مناسبی از خود به جای نگذاشتند و در انتخابات یازدهم نیز به احتمال فروان فعالیت مؤثری از آنان دیده نخواهد شد .
*انشقاق هایی در اصولگرایی که بر انتخابات دولت یازدهم تأثیر خواهد گذاشت
از دیگر سو، شکافهایی که پس از هشت سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به دلایل و انحاء مختلف در اردوگاه اصولگرایان بوجود آمده است، می تواند بر انتخابات یازدهم و رقابت درون گفتمانیاین جبهه مؤثر باشد .
پس از روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد بعنوان دولتی اصولگرا، مدت زمان زیادی نگذشت تا وی اختلافات عمیق خود را با بخشی از بدنه اصولگرایان آشکار ساخته و به نوعی رفتار "موج سومیِ انقلابی" را به نمایش بگذارد. در واقع برخی صفات احمدی نژاد، منجر به نوعی تنش بین برخی گروههای اصولگرا و محمود احمدی نژاد شد .
*عزل و ابقای وزیر اطلاعات اختلافات تأثیرگذار را به یک جنگ تمام عیار تبدیل کرد
اتفاقات روزهای آغازین دوران کاری دولت دهم و علی الخصوص ماجرای عزل و ابقای وزیر اطلاعات، همچون جرقه ای بود که انبار باروت این اختلافات را منفجر کرده و از سطح جلسات خصوصی به یک جنگ تمام عیار سیاسی و رسانه ای تبدیل کرد .
از سوی دیگر،انشعاب گروهی از اصولگرایان با عنوان جبهه پایداری انقلاب اسلامی در اعتراض به عملکرد نامناسب احزاب و جریانات اصولگرا در انتخابات مجلس نهم، کوس جدایی و رقابت درون گروهی اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را نیز به صدا در آورد .
*انتخابات ریاست جمهوری یازدهم, صحنه رقابت اضلاع مختلف اصولگرایی
چنانکه ذکر آن رفت، با حذف بسیاری از نیروهای نام آور اصلاح طلب از صحنه سیاسی و سایر دلایل ذکر شده، انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به احتمال زیاد، صحنه رقابت درون گروهی اصولگرایان خواهد بود .
البته گرچه ممکن است در انتخابات ریاست جمهوری آتی کاندیدایی از جبهه اصلاح طلب همچون حسن روحانی و یا محمدرضا عارف وجود داشته باشد، لیکن کاندیداهای وابسته به اردوگاه اصلاح طلبان در مقام رقابت با کاندیداهای اصولگرا، به احتمال زیاد از اقبال پایینی برخوردار خواهند بود. چرا که اولا تجربه تلخ مردم از دولت داری اصلاح طلبان در دوره هشت ساله خاتمی و ثانیا افشای بسیاری از نقاط سیاه عملکرد اصلاح طلبان در طول هشت سال دولتشان علی الخصوص در بحث فناوری هسته ای و سیاست خارجی و از همه مهمتر نوشته شدن فتنه 88 در کارنامه آنها، اجازه سکانداری دولت یازدهم را به آنان نخواهد داد .
*قطب بندی های جدید سیاسی در ایران
با توجه به آنچه گفته شد، می توان اینگونه گفت که در حال حاضر نظام سیاست داخلی جمهوری اسلامی از دو قطبی اصولگرایی _اصلاح طلبی خارج شده و قطب بندی های جدیدی بر مبنای خلوص و کارآمدی در آن شکل گرفته است.
یک قطب این جریانات جدید را دو طیف سابقه دار که اولی مشهور به تحولخواه (شامل احزابی نظیر جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی و جمعیت فدائیان انقلاب اسلامی و... به محوریت افرادی نظیر علیرضا زاکانی، احمد توکلی و حسین فدایی) و دومی موسوم به اصولگرایان سنتی (شامل غالب احزاب و تشکلهای جبهه پیروان خط امام و رهبریو... به محوریت افرادی نظیر محمدرضا باهنر، حبیب الله عسکراولادی، محمدنبی حبیبی و... ) هستند که همانگونه که همگی مجموعاً در قالب جبهه متحد اصولگرایان گرد هم آمدند، علیرغم برخی اختلافات نسبتاً عمیق، به احتمال زیاد در انتخابات آتی نیز تحت یک پرچم واحد به فعالیت خواهند پرداخت.
قطب دیگر در این رقابت را گروههای نسبتاً جوانتر اصولگرایی نظیر جبهه پایداری، برخی تشکلهای دانشجویی و برخی حرکتهای خودجوش دانشجویی و طلبگی هم جهت با جبه پایداری تشکیل می دهند.
دو قطبی که درباره احمدی نژاد و دوران هشت ساله وی علیرغم اتفاق نظر در قضایایی نظیر جریان شکل گرفته در اطراف رییس جمهور، اختلاف نظرهای جدی نیز دارند. اولی منتقد جدی احمدی نژاد و مشی ساختارشکنانه وی بوده و دیگری این گونه ساختارشکنی را جزئی از نیازهای عرصه سیاست کشور می داند اما او هم گویا منتقد برخی جریانات شکل گرفته غلط در اطراف رئیس جمهور است.
مهمترین کاندیدای منتقد احمدی نژاد که از مدتها قبل بر سر کاندیداتوری وی در انتخابات یازدهم گمانه زنی های فراوانی صورت گرفته و ایجاد تشکیلات و بدنه فعال سیاسی در سراسر کشور را پس از شکست در مقابل احمدی نژاد در سال 1384 در دستور کار خود قرار داده است، محمد باقر قالیباف، جانشین احمدی نژاد در شهرداری تهران است. کسی که به عقیده بسیاری، تمرین ریاست جمهوری را از زمان تصدی پست مدیریت شهر تهران آغاز کرده است.
قالیباف در اولین گام برای تثبیت خود،توانست یک نماینده و معادل نصف بزرگترین جبهه سیاسی اصولگرای ایران یعنی جبهه پیروان خط امام و رهبری -که بیش از 17 تشکل و حزب فعال سیاسی را در دل خود جای داده است-در جبهه متحد اصولگرایان که برای انتخابات مجلس نهم تشکیل گردید وارد کند و بدینوسیله خود را بعنوان یکی از پایه های اصلی انتخابات ریاست جمهوری آتی معرفی کند.
*درباره علی لاریجانی
از دیگر نامهای مطرح برای انتخابات یازدهم می توان به علی لاریجانی اشاره کرد که گرچه نام او همیشه بعنوان یک کاندیدای مهم مطرح بوده است، لیکن نمی توان بر ورود لاریجانی به انتخابات یازدهم تأکید زیادی داشت.
چرا که اولا خاطره تلخ عدم اقبال مردم به لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری نهم که با وجود حمایت حداکثری از سوی اصولگرایان جزو پایین ترین کاندیداها قرا گرفت در یادها مانده است و ثانیا عدم رضایت عمومی از مواضع لاریجانی در قبال فتنه 88 که منجر به طرح سوال چرایی سکوت در فتنه از وی شد، هشدارهای جدی برای وی هستند تا به شوق پاستور، از بهارستان خارج نشود.
هرچند که در صورت عدم انتخاب مجدد وی بعنوان ریاست مجلس شورای اسلامی، احتمال کاندیداتوری وی برای ریاست جمهوری دولت یازدهم قوت بیشتری می گیرد.
بحث ورود احمدی نژاد و افرادی نظیر مشایی و معرفی کاندیدا از سوی آنان نیز موضوعی است که از مدتها قبل در برخی رسانه ها مطرح می شود. اما رصد فعالیتهای ساکنین نهاد ریاست جمهوری، نشان از عدم صحت این موضوع دارد.
جلساتی همچون هم اندیشی های مشاوران جوان دولت، بر خلاف آنچه در برخی رسانه ها و سایتهای وابسته به اصولگرایان مقابل احمدی نژاد وانمود می شود، بیش از آنکه با هدف برنامه ریزی برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باشد، نشان از برنامه ای بلند مدت برای تربیت مدیران جوان برای آینده کشور دارد. چرا که اولا این ساز و کار به صورت یک تشکیلات منظم در سطح کشور شکل نیافته و تنها در سطح برگزاری جلساتی با رئیس جمهور و رئیس دفتر وی باقی مانده و ثانیا تأکید اصلی این جلسات، بر امور اجرایی کشور و البته طرح برخی مباحث انحرافی همچون مکتب ایرانی و... است.
از دیگرسو، نامهایی از کسانی که اختلاف خاصی با احمدی نژاد نداشته و با وی همکاری داشته و یا دارند نیز در صحنه انتخابات ریاست جمهوری دولت یازدهم مطرح می شوند که از آن جمله می توان به پرویز فتاح و سعید جلیلی اشاره کرد. این نامها اگرچه احتمال حضور پایینی دارند و در عالم سیاست دارای وزن سنگینی همچون لاریجانی و قالیباف نبوده و مورد اقبال برخی احزاب و جریانهای سیاسی نیستند، اما به واقع پتانسیل تجدید اتفاق انتخابات سوم تیر 1384 و خلق حادثه را دارا می باشند.
اما ورای کاندیداهای مورد حمایت احزاب و تشکلهای اصولگرا، می توان مهمترین کاندیدای مطرح برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در مقابل کاندیدای جبهه متحد اصولگرایان را کاندیدای جبهه پایداری انقلاب اسلامی دانست که به احتمال، کامران باقری لنکرانی خواهد بود.
جبهه پایداری که پس از خانه نشینی یازده روزه احمدی نژاد سعی در تجمیع نیروهای متمایل به احمدی نژاد و معارض با حلقه انحرافی دارد، دلیل اصلی خود برای عدم پیوستن به کمیته وحدت اصولگرایان را حضور افرادی در این کمیته دانست که سوالات مختلفی در مورد عملکرد آنها در فتنه و چرایی سکوت آنها در فتنه وجود دارد و بین مردم به ساکتین فتنه و خواص بی بصیرت مشهور شده اند. لذا این انشقاق قطعاً با کاندیداتوری یکی از همین مصادیق ساکتین فتنه و حمایت احزاب اصولگرا از وی، تشدید شده و به رقابتی بزرگ تبدیل خواهد شد.
در این صورت است که می توان رقابت اصلی در انتخابات یازدهم را بین کاندیدای جبهه پایداری انقلاب اسلامی و کاندیدای مورد حمایت قاطبه احزاب اصولگرا که در انتخابات مجلس نهم در قالب جبهه متحد اصولگرایان فعالیت خواهند کردند دانست.
ضمن اینکه از کاندیداتوری منوچهر متکی نیز نمی توان غافل ماند که به احتمال زیاد به عنوان کاندیدای جبهه متحد اصولگرایان مطرح خواهد بود.
همچنین نباید از نظر دور داشت که اختلافاتی در درون جبهه متحد اصولگرایی در انتخابات مجلس نهم در اثر نفوذ یش از حد طیفی از اصولگرایان که مشهور به "اصولگرایان تحولخواه" هستند بوجود آمد که می تواند بر کیفیت وحدت در جبهه متحد اصولگرایان بسیار اثرگذار بوده و حتی منجر به معرفی بیش از یک کاندیدا از سوی گروههایی باشد که در انتخابات مجلس نهم تحت لوای جبهه متحد اصولگرایان گردهم آمده بودند.
البته نامهای دیگری همچون عزت الله ضرغامی، سیدحسن خمینی، علیرضا زاکانی، محمدحسین صفار هرندی، علی اکبر صالحی، صادق محصولی و... نیز از نامهایی هستند که این روزها در رسانه ها بعنوان کاندیداهای احتمالی انتخابات دولت یازدهم مطرح می شوند اما با توجه به شرایط انتخابات و شرایط سایر کاندیداهای اصلی، نمی توان درباره کاندیداتوری آنها احتمال بالایی را در نظر گرفت و بیشتر بعنوان گمانه زنی و عملیات رسانه ای به این نامها پرداخته می شود.
همه گمانه زنیهای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم
از وقتی که یادمان می آید، از یکسال مانده به انتخابات ریاست جمهوری، گمانه زنی ها درباره کاندیداهای احتمالی آغاز شده است و این مساله زمانی شدت بیشتری می یابد که انتخابات پیش رو، در پایان عمر هشت ساله یک دولت باشد .
نکته جالب توجه اینجاست که هرگاه گمانه زنی ها و بحث های انتخاباتی از مدت ها جلوتر از زمانبندی خود انتخابات آغاز می شود، فریاد همه بلند می شود که چرا بحث های زودهنگام می کنید؟ و جالب تر اینکه همین فریادها، خود به نوعی طرح زودهنگام مسایل انتخاباتی است !
حالا چند وقتی است که گمانه زنی ها برای تشخیص و تعیین نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده آغاز و نامهای آشنایی مطرح شده است؛ نامهایی که شاید بعضا سودای ریاست جمهوری را در سر نداشته باشند اما تا نزدیک تر شدن به زمان انتخابات و قطعی تر شدن نتایج چانه زنی ها، گستره نامهای مطرح شده بیشتر از واقعیت است .
مولفه ای که در ابتدا باید مد نظر قرار گیرد، چگونگی دسته بندی های سیاسی و گروه بندی های مختلف در جناح های مختلف کشور است. درست است که بطور کلی دو جناح راست و چپ یا اصولگرا و اصلاح طلب در کشور فعالیت دارند ولی انتخاب رییس جمهور و تعیین کاندیدای قطعی برای این انتخابات مساله ای نیست که شخصیت ها و گروه های سیاسی کشور به راحتی از آن بگذرند و همین امر موجب تشتت و بروز و ظهور دسته بندی های جدید در ذیل این دو جناح اصلی خواهد شد .
این مساله بارها به تجربه ثابت شده است و حضور دو کاندیدا از هر کدام از جناح ها در انتخابات 88، حضور 10 کاندیدا در انتخابات 84 و حتی به اجماع نرسیدن بر سر یک لیست واحد در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی، نمونه ای از عدم توافق قطعی گروه ها در آستانه انتخابات است .
شاید اولین پرسش دغدغه داران انتخابات 92، گزینه ای باشد که احمدی نژاد و حامیانش قرار است معرفی کنند. در این طیف، نامهای مختلفی مطرح است اما به دلیل بروز برخی اختلافات میان این طیف و طیف های دیگر اصولگرا که بعد از مطرح شدن "جریان انحرافی" بسیار جدی شد، هرکدام از این نامها با حرف و حدیث هایی همراه شده است .
محمدباقر قالیباف چهره دیگری است که هرچند به عنوان یک کاندیدای اصولگرا می تواند مطرح باشد اما از معدود گزینه های کاندیداتوری است که احتمال حمایت از وی از سوی بخشی از اصلاح طلبان یا گروه ها و احزابی که داعیه مستقل بودن دارند، وجود دارد. عملکرد وی در شهرداری تهران و اینکه در طول چند سال گذشته نشان داده که کینه ای از اصلاح طلبان ندارد، موجب شده است که بتواند نظر طیف منتقدان را تاحدودی به خود جلب کند
جدی ترین گزینه ای که نامش از ماهها قبل به عنوان گزینه بعدی کاندیداتوری از سوی طیف دولتی ها برای انتخابات ریاست جمهوری مطرح شد، اسفندیار رحیم مشایی بود اما آنقدر پرحاشیه و پر سر و صدا ظاهر شد که این روزها حتی عکس انداختن از وی در حاشیه جلسات هیات دولت نیز ممنوع شده چه برسد به برگزاری میتینگ هایی که شائبه تبلیغاتی بودن دارند .
عده ای هم معتقدند که این طیف ممکن است گزینه ای جوان و شاید تا حدودی ناشناخته را راهی کارزار انتخابات کند؛ گزینه ای نظیر مهرداد بذرپاش ـ که نام خود را با کاندیداتوری در انتخابات اخیر و ورودش به مجلس نهم بیشتر مطرح کرد ـ یا حمید بقایی که در حال حاضر معاون اجرایی رییس جمهور است و هرچقدر مشایی با اظهارنظرهایش نام خود را بر سر زبان ها انداخت، بقایی با مطرح شدن چندین باره نامش در چند دادگاه شهرتی برای خود دست و پا کرد . گزینه های موردنظر دولتی ها به اینجا ختم نمیشود و این روزها حتی نام هایی نظیر نیکزاد، وزیر مسکن دولت احمدی نژاد هم به عنوان یکی از گزینه ها به گوش میرسد .
حزب موتلفه اسلامی نیز در چند نوبت طی هفته های گذشته و بخصوص بعد از ناکامی دبیرکل این حزب در انتخابات اخیر مجلس، اعلام کرده است که بطور مستقل کاندیدایی برای ریاست جمهوری یازدهم معرفی خواهد کرد. این مطلبی است که محمدنبی حبیبی دبیر کل حزب موتلفه نیز چند روز پیش بر آن تاکید کرد .
یکی دیگر از گزینه هایی که برای ریاست جمهوری آینده از او نام می برند، سعید جلیلی است که بیشتر از ایران، در خارج از کشور شناخته شده است. سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و مذاکره کننده ارشد ایران با گروه 1+5 است. وی در طول این چند سال چهره ای معقول در بین اصولگرایان از خود به نمایش گذاشته و حالا که نامش برای کاندیداتوری ریاست جمهوری مطرح است، سیگنال های مثبتی از طیف های مختلف برای ورود وی به این کارزار ارسال می شود، بطوریکه حتی شنیده شده است که وی حتی از سوی برخی جریانات حامی احمدی نژاد به عنوان نامزد مطرح شده است .
جلیلی تنها فردی نیست که نامش از این جایگاه برای کاندیداتوری ریاست جمهوری سال آینده مطرح می شود چراکه حسن روحانی هم چند سال پیش در جایگاه فعلی جلیلی بود و حالا نامش به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات 92 مطرح شده است. او اخیرا کتابی را درباره مسایل هسته ای کشور در دوران وی منتشر کرده که کم هم جنجالی نبوده است. انتشار این کتاب و انتقادهای گاه گاه حسن روحانی از وضعیت کشور، در کنار سمتش به عنوان رییس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام موجب شده که نام وی در عرصه سیاسی کشور باقی بماند .
گزینه دیگری که برای انتخابات 92 مطرح می شود، محسن رضایی است. او در حال حاضر دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و در سال های گذشته بالقوه ترین کاندیدای ریاست جمهوری ایران بوده است. وی در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 چهره ای در حد و اندازه های یک رییس جمهور به نمایش نگذاشت تا جاییکه برای تمام کردن حجت بر مردم و نشان دادن پایبندیش به ادعاهای خود، به جای دادن تضمین های قابل قبول، به قسم خوردن در فیلم تبلیغاتیش روی آورد!
اما محسن رضایی در انتخابات جنجالی 88 چهره ای تقریبا متفاوت از خود نشان داد؛ چهره ای که ایده های اقتصادی مطرح می کرد، حرف از آزادی های اجتماعی و فدرالیسم به میان می آورد و از همه مهمتر اینکه از دولت و سیاست های آن انتقاد می کرد. حالا سه سال از آن روزها گذشته و یکسال مانده به انتخابات بعدی، باز هم نام او به عنوان یکی از گزینه های کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری مطرح شده است.
محمدباقر قالیباف چهره دیگری است که هرچند به عنوان یک کاندیدای اصولگرا می تواند مطرح باشد اما از معدود گزینه های کاندیداتوری است که احتمال حمایت از وی از سوی بخشی از اصلاح طلبان یا گروه ها و احزابی که داعیه مستقل بودن دارند، وجود دارد. عملکرد وی در شهرداری تهران و انجام پروژه های زیربنایی از نقاط قوت اوست. هم چنین او تا کنون تواسته رضایت طبقه متوسط شهری که سبد رای سنتی اصلاح طلبان بود را به دست آورد، امری موجب شده است که بتواند نظر طیف منتقدان را تاحدودی به خود جلب کند.
در طرف مقابل، یعنی در بین اصلاح طلبان هم حرف و حدیث هایی به گوش می رسد که بیشتر از اینکه مستقیما از طرف شخصیت های سیاسی این طیف مطرح شده باشد، از سوی دیگران و در قالب گمانه زنی ها مطرح شده است. سوال اصلی اینجاست که پس از فتنه 88 و حوادث تلخ پس از انتخابات ریاست جمهوری راهبرد اصلاح طلبان و پاسخ حاکمیت در قبال آن چیست؟
اولین و اصلی ترین گزینه این طیف، سیدمحمد خاتمی است. رای بالای وی در دو دوره انتخابات ریاست جمهوری در سالهای 76 و 80 و چهره محوری وی برای اصلاح طلبان موجب شده است که در این دوره هم همانند سال 88 به عنوان یکی از گزینه های نامزدی انتخابات 92 مطرح شود. البته هنوز اظهارنظری رسمی در این رابطه از سوی اصلاح طلبان و بخصوص شخص سیدمحمد خاتمی منتشر نشده است و با توجه به وضعیت خاص این طیف در فضای سیاسی فعلی کشور، به نظر می رسد که این گمانه زنی ها تا روزهای ثبت نام و آغاز زمانبندی رسمی انتخابات سال آینده ادامه داشته باشد.
محمدرضا عارف از دیگر گزینه های مطرح برای اصلاح طلبان است. وی در طول سالهای دو دولت اصلاحات چهره ای معقول از خود نشان داد و در سالهای پس از آن هم درباره بسیاری از مسایل سیاسی اظهارنظری نکرد و موضعی نگرفت تا مخالفان و منتقدان اصلاح طلبان هم او را به عنوان چهره ای قابل قبول تر از دیگر اصلاح طلبانی که به آنها انتقاد دارند بشناسند و از او تحت عنوان یک چهره دانشگاهی و نه صرفا سیاسی یاد کنند.
درباره حضور اصلاح طلبان در انتخابات 92، از یک سو بحث تصمیم گیری سران این طیف برای اصل و نحوه حضور است ـ که در این مورد باید به سرنوشت انتخابات مجلس نهم نیز دقت کنند ـ و از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که کارگزارانی های این طیف گزینه ای مستقل معرفی کنند که در صورت تحقق این اتفاق، محمدعلی نجفی یا اسحاق جهانگیری می توانند محتمل ترین گزینه ها باشند.
جلیلی تنها فردی نیست که نامش از این جایگاه برای کاندیداتوری ریاست جمهوری سال آینده مطرح می شود چراکه حسن روحانی هم چند سال پیش در جایگاه فعلی جلیلی بود و حالا نامش به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات 92 مطرح شده است. او اخیرا کتابی را درباره مسایل هسته ای کشور در دوران وی منتشر کرده که کم هم جنجالی نبوده است
البته گمانه زنی ها به همینجا ختم نمی شود و چهره شناخته شده ای نظیر سیدحسن خمینی هم از این گمانه زنی ها در امان نبوده است. در هفته های گذشته از سوی برخی سایت ها و رسانه های کشور نام سیدحسن خمینی به عنوان گزینه مورد اجماع اصلاح طلبان برای انتخابات 92 مطرح شد ولی محمدعلی انصاری در یک نشست خبری این مساله را رد کرد و ضمن انتقاد از برخی بداخلاقی های رسانه ای، تاکید کرد که بیت شریف امام (ره) اسیر جناح بندی ها نخواهد شد و بویژه شخص سیدحسن خمینی شخصیتی فراجناحی است و تصمیمی هم برای حضور در میدان انتخابات 92 ندارد.
البته مطرح کردن نام حسن خمینی از سوی یک عده خاص، اتفاق جدیدی نیست و تقریبا چهار سال قبل یعنی حدود یکسال پیش از انتخابات 88 نیز چنین حرف و حدیث هایی درباره وی مطرح شد اما انتخابات آمد و رفت و خبری از او نشد. حتی در انتخابات اخیر مجلس نیز برخی سایتها اخباری منتشر کردند مبنی بر اینکه سیدحسن خمینی به همراه سیدمحمد خاتمی و جمعی دیگر از اصلاح طلبان گروهی را برای تصمیم گیری درباره انتخابات تشکیل داده اند اما باز هم از وی خبری نشد تا مشخص شود که وی همچنان تصمیمی مبنی بر حضور در عرصه سیاسی کشور بویژه شرکت در رقابتهای اینچنینی ندارد و گمانه زنی های انتخاباتی درباره وی بیشتر به شایعه شبیه است.
هنوز یک سال تا انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باقی مانده است. گرانی، بیکاری، تهیه مسکن، کم شدن اعتماد بخش خصوصی به سرمایه گذاری های کلان که می تواند متاثر از اتفاقات ناگواری نظیر فساد مالی 3000 میلیاردی هم باشد، بالا گرفتن برخی بی اخلاقی ها در عرصه سیاسی کشور و بعضا در بین مسئولان و نگرانی از برخی مناسبات ایران در عرصه دیپلماسی از جمله مهمترین دغدغه های امروز مردم کشور ماست و اگر کسی پیدا شود که بتواند مردم را قانع کند که می تواند بر این مشکلات فائق بیاید، شاید بتواند گوی و میدان را هم از رقیبان خود برباید. برای مشخص شدن این مساله، باید یک سال صبر کرد.
گروه های فعال و کاندیداهای احتمالی در انتخابات ریاست جمهوری دولت یازدهم
با پشت سر گذاشتن انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، زنگ آغاز بزرگترین رقابت انتخاباتی ایران یعنی انتخابات ریاست جمهوری که هر چهار سال برگزار می شود، نواخته شده است.
اهمیت انتخابات ریاست جمهوری یازدهم از چندسو قابل بررسی و تحلیل است.
اول به این جهت که انتخابات ریاست جمهوری دولت دهم که با حاشیه ها و فراز و فرودهای فراوان پس از برگزاری همراه بود، برگ جدیدی از تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران را ورق زده و موجب حذف بسیاری از نامهای بزرگ از عرصه سیاسی شد.
افرادی نظیر سیدمحمد خاتمی، اکبر هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و بسیاری از نیروهای موسوم به اصلاح طلب و تکنوکرات، در انتخابات دهم کارنامه مناسبی از خود به جای نگذاشتند و در انتخابات یازدهم نیز به احتمال فروان فعالیت مؤثری از آنان دیده نخواهد شد.
بخش سوم : پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در مدارس
مقدمه
در بند 32 ماموریتهای دفتر سلامت و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی وزارت آموزش و پرورش بر تلاش برای شناسایی انواع آسیبهای اجتماعی در مدارس، اولویتبندی آنها و برنامهریزی برای مقابله با آنها تاکید و در بند 37 نیز به عنوان آخرین بند از ماموریتهای این دفتر، به پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، روانی و جسمانی دانشآموزان اشاره شده است، اما برخلاف این ماموریتها، مسوولان آموزش و پرورش تاکنون کمترین شوق و انگیزه را برای اطلاعرسانی در این خصوص از خود نشان دادهاند.
مشکل آسیبهای اجتماعی در مدارس از آنجا حساستر میشود که شناختی از این آسیبها و نیز آمارهای دقیق در این زمینه وجود ندارد و این آسیبها اگر هم مطابق بند 32 ماموریتهای دفتر سلامت و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی وزارت آموزش و پرورش اولویتبندی شدهاند، اما در اعلام آن چندان رغبتی دیده نمیشود.
گرچه این عدم تمایل در برخورد مناسب با آسیبهای مدارس و اتخاذ رویکرد گاه منفی درخصوص ارائه برخی آمارها از آسیبهای اجتماعی مدارس با این پسزمینه ذهنی صورت میگیرد که چنین آمارهایی جز سیاهنمایی مدارس و محیطهای آموزشی و تشویش افکار عمومی حاصلی ندارد، اما در مقابل این نظریه، برخی دیگر از نظرات در دل خود برخورد شفاف و منطقی با مقوله آسیبهای اجتماعی را طلب میکنند.
کارشناسان در مورد اینکه کدام کشورها دارای امن ترین مدارس در دنیا هستند، اختلاف نظر دارند. اما همه آنها در این نکته هم عقیده اند که هر کشوری از پیشرفته تا در حال پیشرفت هر کدام به نوعی درگیر آسیبهای اجتماعی در مدارس اند. آنچه کشورها را در این موارد از یکدیگر متمایز می کند، نوع برخورد آنها با این آسیبهاست. برای مثال کشورهایی مانند ژاپن، فرانسه و سوئد برنامه هایی با قابلیتهای اجرایی و بودجه کافی برای این نوع موارد اختصاص داده اند و مهم تر از اینها استفاده آنها از افکار و اندیشه های خبرگان جهت برخورد و کنترل این آسیبها است، در حالی که در کشور ما بزرگترین عامل جلوگیری از این خطرات در مدرسه، ایمان مذهبی و غیرت دانش آموزان است. با وجود داشتن بیش از 16 میلیون دانش آموز هنوز وزارت آموزش و پرورش دارای امکانات آنچنانی برای مبارزه با این نوع آسیبهای اجتماعی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر نیست. متاسفانه مسئولان آموزش و پرورش به طور معمول، با دولت و مجلس همصدا شده و اعلام می کنند که امکانات موجود ما بیش از این نیست. به جای آن که متولیان آموزش و پرورش سعی در اصلاح نگرش دولت و مجلس به جایگاه استراتژیک آموزش و پرورش داشته باشند د رعمل، با آنها همراه و همصدا شده اند. نداشتن و نداری یک بحث است و از موضع ضعف به موضوعی نگاه کردن، بحثی دیگر. معضل اصلی آموزش و پرورش با نگرشها ارتباط دارد و نه صرفا با نداشتنها.
هزینه های این همه تغییر و تحول بی جهت که هیچ سودی برای آموزش و پرورش ندارد، چرا به آموزش و پرورش تحمیل می شود؟ یک روز معاونت پرورشی حذف یا ادغام و روزی دیگر دوباره احیاء می شود. یک روز انتخاب مدیران مدارس توسط معلمان تبلیغ و اجرا و روز دیگر منسوخ می شود و صدها نکته دیگر که همگان بر آن واقفند. در حالی که با این هزینه ها می توان یک نهاد مقتدر جهت مبارزه با آسیبهای اجتماعی در آموزش و پرورش تشکیل داد. جایگاه نظام تعلیم و تربیت در کشور ما که مردمش به چهارده معصوم و قوانین ناب قرآنی اعتماد و اعتقاد راسخ دارند. باید جایگاهی ممتاز و با افتخار در سراسر جهان داشته باشد و ارکان خانواده، معلم و اولیای مدرسه، دانش آموزان، دولت و مجلس و نهایتا وزارت آموزش و پرورش به اتفاق هم در پی ایجاد یک سیستم خلاق و پویا و مستحکم آموزشی باشند که در آن سعی شود تا تمام علایم آسیبهای فکری و رفتاری دانش آموزان شناسایی شده و به حداقل برسد. واقعیت این است که برای رسیدن به این مراحل با سرعت کنونی کاری از پیش نخواهیم برد. اما در این مدت می توانیم از طریق آموزش فرزندانمان و والدین آنها آسیبهای خطرناکی را که در کمین مدرسه و دانش آموزان ما هستند به حداقل برسایم.
موارد زیر به خانواده ها به عنوان اولین رکن اساسی در تربیت فرزندان، پیشنهاد می شود:
1-سعی کنید نگرش منفی نسبت به مواد مخدر در فرزندان خود ایجاد کنید.
2- برای آنها وقت بگذارید و در ارتقای سطح مهارتهای زندگی آنها تلاش کنید.
3- خانه و فضای پیرامون آن را مطبوع و شاداب نگه دارید تا فرزندانتان خانه را همیشه محلی امن برای خود بدانند.
4- از نمایش فیلمهایی که روحیه خشونت در کودکان را تشدید می کنند خودداری نمایید.
5-سعی کنید درباره دوستان فرزندانتان اطلاعاتی داشته باشید.
6- گاهی به طور پنهانی رفتارو اعمال آنها را در رفت و برگشت به مدرسه کنترل نمایند.
7- از خشونتهای فیزیکی و لفظی در مورد آنها امتناع کنید و سعی کنید موارد تربیتی لازم را به صورت غیرمستقیم با آنها در میان بگذارید.
8-برای علاقه مند کردن آنها به درس و مطالعه، خود نیز مطالعه کنید.
9- فرزندان خود را صرفا به امید مدرسه و مسئولان مدرسه رها نکنید و با کادر اجرایی مدرسه دائما در تماس باشید.
10- به طور منظم به آنها پول توجیبی بدهید و در این کار افراط و تفریط نکنید
11- هرگونه مورد مشاهده شده مربوط به آسیبهای اجتماعی را که دانش آموزان در معرض خطر آن هستند، برای مربیان و کادر اجرایی مدرسه گوشزد نموده و بر آنها سرپوش نگذارید.
12- و به فرزندان خود یاد بدهید که :
1) با دیگران با احترام رفتار نمایند حتی اگر آنها را دوست ندارند.
2) از موقعیتها و گفتگوهایی که باعث درگیری می شوند دوری کنند.
3) از خطاهای دوستان خود گذشت کنند. بخشش و گذشت باعث می شود که همیشه برگ برنده با آنها باشد.
4) اگر می خواهند مورد پذیرش دیگران قرار بگیرند سعی کنند آنها را درک کنند.
5) اگر از دست دوستی عصبانی هستند قبل از هر اقدامی تا 10 بشمارند.
6) پیش از اینکه چیزی را از دوستان خود قبول کنند بدانند که کاربرد آن چیست، مقدار مصرف آن چقدر است و چه تاثیرات مفید و مضری دارد.
7) از اینکه احتمالا از طرف دوستان خود طرد شوند اضطرابی نداشته باشند.
8) از دشنام دادن و تحقیر کردن دیگران خودداری کنند.
9) از خشونت دوری کنند. هر کسی ممکن است با دیگران اختلاف داشته باشد، اما اختلاف نباید منجر به خشونت شود.
10) دوستانی برای خود پیدا کنند که اعتماد به نفس بالایی داشته باشند.
11) از سخنان نیشدار و مسخره کردن دوستان خود پرهیز کنند.
12) به آنها یاد بدهید که در صورت احساس خطر از دوستان، از اولیای مدرسه، والدین و پلیس کمک بخواهند.
13) طوری برنامه ریزی کنید که آنها تحرک بدنی لازم را داشته باشند.
14) از معاشرت با افرادی که سیگاری هستند، دوری کنند.
15) از آنها بخواهید که از مواد غذایی در بیرون ازخانه کمتر استفاده کنند.
16) از فرصتهای روزانه خود بیشتر استفاده کرده و وقت خود را در بیرون از خانه بی جهت تلف نکنند.
17) با تمام اعضای جامعه مدرسه خود ارتباط و تعاملی مناسب داشته باشند.
18) همیشه به خدا توکل کنند و راز و نیاز با او را فراموش نکنند.
19) در هنگام خشم از جملاتی که بار احساسی شدیدی دارند، استفاده نکنند. مثلا نگویند “از تو متنفرم” بلکه بگویند که “ناراحتم می کنی”.
20) توقع شان را از دیگران کم کنند. مردم در مقابل ما وظیفه ای ندارند و اگر هم محبتی می کنند، از سر لطف است نه وظیفه.
21) ایده آل گرا نباشند. هیچ کس بهترین نیست، اگر بخواهید نقش بهترین را بازی کنید، چون نیستید ناراحت خواهید شد .
13- و سرانجام سخن اینکه ان شاءالله روزی بیاید که آموزش و پرورش کشورهای مسلمان و خصوصا کشور عزیزمان ایران الگویی برای تمام کشورهای جهان باشند. چرا که بهترین راه معرفی و تبلیغ اسلام به دنیا از طریق فرهنگ سالم و آموزش و پرورش بی عیب و نقص می باشد.
بخش اول :پیشگیری از آسیبهای اجتماعی از دیدگاه قرآن
مقدمه
خدای را سپاس و ستایش که بر آدمی منت نهاد و او را خلیفهی خویش در زمین و مسجود ملائک در کائناک کرد و به او نعمتها و فرصتهایی عنایت فرمود که باعث سعادتمندی وی خواهند شد.امید آنکه ما نیز نعمتها و فرصتهای مغتنی را که خداوند به ما ارزانی داشته است،قدر بشناسیم و از آنها به خوبی بهره جوییم و با کسب علم و معرفت،موجبات رضایت کردگار سپهر و سربلندی ایراناسلامی را فراهم سازیم.
قرآن کریم بسیاری از ابعاد گوناگون پیچیدهی بشر را قبل از آنکه مکاتب روانشناسی قرن بیستم بخواهند دربارهی آدمی اظهار نظر کنند،روشن ساخته است.امروزه علم روانپزشکی،همان چیزهایی را تعلیم میدهد که پیامبران تعلیم میدادند.حتی پزشکان و روانشناسان دریافتهاند که دعا،نماز و داشتن ایمانی محکم به دین، نگرانی،تشویق،هیجان و ترس را برطرف میسازد
(الا بذکر اللّه تطمئن القلوب)
همهی انسانها خواهان آرامش خاطر،و دوری از نگرانیهای روحی و افسردگیهای روانی هستند،زیرا هیچ عاملی همچون آرامش خاطر، در ایجاد شادابی و نشاط در انسان مؤثر نیست.نیز اموری مانند امیدواری به آینده،شیرینی زندگی و موفقیتهایبشر در زمینههای متفاوت،از آثار اطمینان قلبی و آرامش روحی هستند؛ همانطور که برعکس نیز،دغدغههای فکری و اضطرابهای روحی، مانع زندگی شیرین و روشنایی دل انسان خواهند بود و از مهمترین عوامل غم و افسردگی بشر به شمار میآیند.به همین سبب، قرآن مجید نیز به ارزش آرامش درونی انسانها اشاره میکند و میفرماید:
«هوالذی انزل سکینته فی قلوب المؤمنین»
.:او کسیاست که سکینه و آرامش خود را بر دلهای مؤمنان نازل کرده است.
خداوند متعال در سورهی شمس،آیههای 7 و 8 میفرماید:«سوگند به روان و آن که برابرش ساخت و فجور و تقوا را به او الهام کرد.»
از دو آیهی فوق استنباط میشود که اسلام بر خلاف برخی مکاتب بشری،نگرش بدبینانهای نسبت به انسان ندارد.بهعلاوه،این استعداد را در او میبیند که راه پاکی،تقوا،و خیر را در پیش گیرد.
طبق آیات و روایات اسلامی،در انسان توانایی خیر و شر وجود دارد و این فرد است که باید مسیر خود را برگزیند.در این مقاله بهطور مبسوط موضوع آسیبهای اجتماعی را مورد بررسی قرار میدهیم.