انجمن اولیاء و مربیان :
ماده-14 به منظور تقویت همکاری و مشارکت اولیای دانشآموزان برای کمک به ارتقای کیفیتفعالیتهای آموزشی و پرورشی و گسترش ارتباط دوکانون مقدس خانه و مدرسه،انجمن اولیا ومربیان تشکیلمیشود.ترکیب اعضا و وظایف انجمن اولیا و مربیان مدارس به شرح زیر است:
الف - ترکیب اعضا:
-1 مدیر مدرسه.
-2 یکی از معاونین به انتخاب مدیر.
-3 نماینده شورای معلمان.
-4 معاونپرورشییایکیازمربیانامورتربیتیودر صورت نبودنمربی،یکیازمعلمان آگاهبهمسائلتربیتی به انتخاب مدیر.
-5 منتخبین اولیای دانشآموزان.
تبصره-1 تعداد اولیای دانشآموزان و نحوه انتخاب آنان جهت عضویت در انجمن و چگونگی وزمان تشکیل جلسات برابر آیین نامه انجمن مرکزی اولیا و مربیان خواهد بود.
تبصره2 - درصورت لزوم مدیر مدرسه میتواند از نماینده شورای دانشآموزان و برحسب مورداز افراد ذیربط و صاحبنظر برای شرکت در جلسات انجمن دعوت کند.
ب - شرح وظایف:
-1 تأمین مشارکت فکری، فرهنگی،عاطفی و آموزشی اولیا و تقویت هماهنگی و همسویی تربیتیو آموزشی خانه و مدرسه -2 برنامهریزی و تشکیل جلسات عمومی اولیای دانشآموزان.
-3 برنامهریزی و تصمیمگیری جهت تشکیل جلسات آموزش خانواده.
-4 همکاری و مشارکت با شورای معلمان در برگزاری کلاسهای فوق برنامه.
-5 مشارکت در اجرای برنامههای کارآموزی هنرجویان در هنرستانها .
-6 همکاری و مشارکت با مدیر مدرسه در اجرای فعالیتهای پرورشی،برگزاری اردوهای دانشآموزی و بازدید از مراکز علمی،آموزشی و فرهنگی.
-7 همکاری و مشارکت درباره چگونگی قدردانی از کارکنان،اولیا و دانشآموزان واعضایشوراهای مدرسه با رعایت ضوابط و مقررات مربوط.
-8 جلب همکاری اولیای دانشآموزان جهت مشارکت و کمک به ارتقاء کیفیت فعالیتهای مربوط وارائه پیشنهادهای لازم به مدیر مدرسه.
-9 تلاش و همکاری برای جلب مشارکت اولیای دانشآموزان،صاحبان حرف،افراد خیر وموسسات خیریه در تأمین امکانات مورد نیاز و بهبود اداره امور مدرسه.
-10 نظارت بر چگونگی اخذ کمکهای مردمی با رعایت قوانین و مقررات مربوط.
11ـ تشکیل شورای مالی مدرسه با عضویت مدیر مدرسه ،رئیس انجمن و نماینده شورای معلماندر اولین جلسه انجمن.
-12 نظارت بر نحوه هزینه وجوه حاصل از کمکهای مردمی ،خدمات فوقبرنامه،سرانهدانشآموزان و کمکهایشوراهای آموزش و پرورش ازطریق شورای مالی و مطابقت موارد هزینه بابرنامههای مصوب شورای مدرسه.
13ـ بررسی و اتخاذ تصمیم نسبت به سرویس رفت و آمد دانشآموزان.
-14 انتخاب نماینده برای شرکت در شورای مدرسه.
15ـ انجاماموریکهبراساسبخشنامههایانجمنمرکزیاولیاو مربیان به عهده انجمن مدرسه محولمیگردد.
تبصره-1 درمدارس بزرگسالان و مدارس کمجمعیتی که برابر آییننامه انجمن مرکزی اولیا ومربیان، امکانتشکیل انجمن نمیباشد،وظایف انجمن به مدیر مدرسه واگذار میشود.
تبصره -2 مدارس ضمیمه ومدارسی که به صورت مجتمع (ابتدایی ،راهنمایی تحصیلیومتوسطه )توسط یک مدیر اداره میشوند میتوانند درصورت تمایل مدیر، انجمن اولیاء ومربیانرابه صورت مشترک تشکیل دهند.
-4 شورای معلمان :
ماده -15 به منظور بحث و تبادل نظر و هماهنگی در امور آموزشی، پرورشی و اداری مدرسه وتأمین مشارکت معلمان در حسن جریان آموزشی و پرورشی واداری مدرسه، شورایی به نام شورایمعلمان با شرکت همه معلمان ، مربیان ومشاوران مدرسه تشکیل میگردد.وظایف شورای معلمانبه شرح زیر است:
1ـ نظارت بر همسوییبرنامهها و روشهایکاری در چار چوب اهداف مصوب دوره تحصیلی ومفاد این آییننامه.
2ـ مشارکت مؤثر و کارآمد در تهیه برنامهها و فعالیتهای آموزشی و پرورشی مدرسه وهمکاریدر اجرای آن پس از تأیید شورای مدرسه.
-3 بودجهبندیبرنامهدرسیبارعایتمقرراتمربوطوارائهآنبهشورایمدرسهجهتتأیید.
-4 بررسی و تبادل نظر پیرامون چگونگی افزایش اثر بخشی روشهای تدریس .
-5 چاره اندیشی برای تأمین مشارکت فعال دانشآموزان در فرایند آموزش وپرورش .
-6 تلاشدر ارتقای کیفیت برنامههای آموزشی وپرورشی وبررسی علل افت تحصیلی دانشآموزان وبرنامه ریزی برای کاهش آن .
-7 مشارکت در تنظیم برنامههای پرورشی،تقویت اعتقادات دینی واخلاقی وآداب اسلامی دردانش آموزان .
-8 بررسی و تبادل نظر به منظور هماهنگ کردن نحوه تشویق وتنبیه دانشآموزان.
-9 بحث و تبادلنظر واتخاذ تدابیر مناسب در مورد مسائل آموزشی، پرورشی و انضباطیدانشآموزان و بهبوداداره مدرسه.
-10 بحثوتبادلنظردربارهمحتوایکتابهایدرسیوانعکاس آن به مسئولین ذیربط از طریقمدیر مدرسه.
-11 تبادل نظر و هماهنگی در مورد نحوه استفاده از وسایل آموزشی ، کمک آموزشیوکارگاهی .
-12 ارائه راهکارهای مناسب برای ترغیب دانشآموزان به منظور انجام مطالعات درسی و غیردرسی.
-13 ایجاد هماهنگی در ارتباط با نحوه و میزان تکالیف درسی دانش آموزانمتناسب با نیاز،استعدادهاوعلائق آنان .
-14 همکاری،برنامه ریزی و تصمیمگیری در خصوص چگونگی تشکیل کلاسهای فوقبرنامه با مشارکت انجمن اولیا و مربیان و رعایت ضوابط مربوط.
-15 بررسی منابع آموزشی ،کمکآموزشی و پرورشی و انتخاب و معرفی کتب، نشریات،نوارهای صوتی و تصویری جهت استفاده در مدرسه با رعایت سایر مقررات.
16ـ انتخاب نماینده یانمایندگان شورای معلمان برای شرکت در شورای مدرسه و انجمن اولیاومربیان دراولینجلسه شورای معلمان.
-17 تعیین پایه تحصیلی دانش آموزان مشمول ماده 43 این آییننامه وارائه پیشنهاد بهشورایمدرسه.
ماده 16ـ ریاست شورای معلمان به عهده مدیر و در غیاب مدیر برعهده نایب رئیس است کهتوسطشورایمعلمانتعیینمیشود.مدیرمدرسهمسئولتعییندستورجلساتواجرایتصمیماتیاستکهاتخاذمیشود.
تبصره-1 مدیر مدرسه میتواند در صورت لزوم از متخصصین تعلیم و تربیت، معلمانبازنشسته، کارشناسان و مسئولین آموزش و پرورش و اولیای دانش آموزان جهت شرکت درشورای معلمان و تبادل نظر در زمینههای مربوط دعوت کند.
تبصره2 ـ دبیر شورای معلمان در اولین جلسه توسط اعضای شورا تعیین میشود و موظف استخلاصهای از مذاکرات یا تصمیمات متخذه هر جلسه را ثبت نموده و به امضای اعضای شورابرساند.
تبصره -3 شورای معلمان می تواندبه منظور انجام بهتر وظایف خودنسبت به تشکیل گروههایدرسی وآموزشی اقدام نماید.
ماده -17 مدیران مدارس موظفند اولین جلسه شورای معلمان راحتی الامکان قبل از بازگشاییمدارس وحداکثرتاده روز پس از آن تشکیلدهند.جلسات شورای معلمان حداقل هر ماه یک بارتشکیل میشود
حج تمتع .واجب 1386 نویسنده قاسمعلی حسن زاده روز اول: از ساعت 530 صبح تا ساعت 530 صبح روز بعد 20آذر 1386(20/9/86)مطابق با 11دسامبر2007(11/12/2007) و برابر با11 ذی القعده 1428 پس از بیدار شدن از خواب در ساعت 530 و آماده نمودن فرزندانم (رضا- رویا- حسین) جهت رفتن به مدرسه که سرویس آنها در ساعت 720 می آید خودم در ساعت 840 جهت خرید مقداری از وسایل باقی مانده جهت توشه سفر به حج تمتع به سطح شهر اسلام آباد رفته و به چند منطقه از جمله کراچی کمپانی و جی سیکس2 رفته و تا ساعت 1 بعد اظهر به منزل برگشتم . بعد هم در منزل قسل سفر به حج نموده و دو رکعت نماز شکر بجا آورده و آماده شدیم که به محض اینکه فرزندانم از مدرسه بیایند با آنها به منطقه مسکونی سفارت رفته و از آنجا بههمراه جمعی دیگر از کارکنان سفارت عازم فرودگاه اسلام آباد واقع در پندی شویم. فرزندانم در ساعت 2 به منزل رسیده و سریع همسرم به آنها نهار داده و آنها را توجیه کردیم که اگر همکاران و دوستان جهت دعوت نمودن شام و تفریح آنها را دعوت نمودند قبول نکنند چون هم مزاحم آنها خواهند بود و هم در آینده امکان توقع و حرفهای خواهد بود بخاطر همین مسئله فقط دو نفر را به عنوان امین بچه (برادر بی تعب اهل شیراز و وابسته نظامی درسفارت و برادر نصیری دیگر رفیق و دوست ) را به فرزندانم معرفی نمودم که هر گونه کمک و کاری داشتید به این دو بگوئید . سپس وسایل همراه که دو عدد ساک و دو عدد کیف بود را در داخل ماشینم گذاشته و راهی منطقه دیپلماتیک قسمت مسکونی رفته تا از آنجا با بدرقه کارکنان سفارت به فرودگاه برویم . ساعت 320 به آنجا رسیدم که قبل از ما جناب شیردل مدیر مدرسه امام حسین (ع)به همراه خانواده و خانواده آقای میرزائی و آنجا حضور داشند زمانی نگذشت که تا ساعت 4 همه ساکنین ایرانی و محلی در سفارت در این محل جمع شده و بعدهمگی به داخل مسجد رفته تا دعای سفر ( ) توسط روحانی حاج آقا صاحب فصول رایزن فرهنگی محترم که حدود دو ماهی است به اسلام آباد آماده قرائت و خدافظی کلی توسط ساکنین و کارکنان محترم انجام گیرد سپس وسایل با یک ماشین تویتا و سایر افراد (حجاج عازم )با هایس- اتوبوس کوچک سفارت به سمت فرودگاه هدایت شدند . در ساعت 430 به فرودگاه رسیدم و پس از مراحل تشریفاتی و تحویل دادن وسایل همراه و گرفتن کارت پرواز وپر نمودن فرم های مخصوص رفت و برگشت که اطلاعاتی چون نام نشان شماره پاسبورت آدرس و شغل و دلیل سفر و تعداد فرزندان و همراه مذهب و ملیت را خواسته بود را پر نموده بعد به سمت هواپیمای مورد نظر که یک هواپیما ازشرکت سعودی ایر لاین بوده رفته و سوار برآن شده وآماده پرواز شدیم ولی به دلیل اینکه یک هیئت 50 نفره پاکستانی در ترافیک های پندی گیرکرده بودند این هواپیما 2 ساعت بعد یعنی در ساعت 630 پرواز نمود . در داخل هواپیما هر صندلی یک مونیتور مخصوص داشت که قادر بودر 4 کار انجام دهد (پخش موزیک – پخش فیلم – پخش برنامه تلویزیونی و پخش دوربین از سطح زمین توسط دوربین اصلی پرواز- و ساعت شروع خاتمه – سرعت- دما و..) را نشان میداد . به دلیل اینکه فرصت نشد نماز ظهر را بخوانیم در حالت ایستاد در داخل هواپیما نماز ظهر را خواندیم . پس از 420 دقیقه پرواز در ساعت 930 شب به وقت محلی عربستان در فرودگاه جده به زمین نشستیم . نکته اول : نکاتی در مورد وسایل همراه : با توجه به اینکه ضرورت دارد وسایلی چون لباس احرام کفش احرام و مقداری خوراکی داشته باشید ازبردن وسایل اضافی خود داری کنید و از بردن وسایل به صورت تکراری و دو دست خودداری کنید . چون نه تنها نیازی به آنها پیدا نخواهید نمود بلکه از سرعت شما در کارها نیز جلوگیری خواهد کرد . نکاته دوم : افراد که از سفارت در این سفر همدیگر را همراهی خواهیم کرد. - قاسمعلی حسن زاده اول دستیار وابسته نظامی به همراه همسرش معصومه اسحاقی خانه دار از اسلام آباد دارای گذر نامه خدمت - محمد کرمی کارشناش سیاسی وزارت اطلاعات به همراه همسرش مژگان آزادی معلم ابتدایی مدرسه امام حسین (ع) - عبدالرضا عباسی کارمند رایزن فرهنگی به همراه همسرش ساره زمانی خانه دار از پیشاور داری گذر نامه خدمت - صادق فلاح رابط وزارت اطلاعات به همراه همسرش منصوره سادات غظنفری خانه دار و فرزند 7 ساله اش محمد جواد محصل از لاهور داری گذر نامه سیاسی - مهدی فتوحی معلم به همراه همسرش فاطمه سعیدی خواه خانه دار از کویته داری گذر نامه خدمت - ناصر غزالی پور رابط سپاه پاسداران داری گذر نامه سیاسی - ناصر حاجی زاده معلم مدرسه امام حسین (ع) از اسلام اباد داری گذر نامه خدمت - شاپور سلیمی کارشناس تشریفات از اسلام آباد داری گذر نامه سیاسی - محسن شهلائی مسئول حفاظت فیزیکی داری گذر نامه سیاسی و مادرش کبری ملکی فرد که از روز سوم به جمع ما از ایران آمد و اضافه شد دارای گذر نامه عادی - انیس محمدی همسر آقای سعادت از رایزنی فرهنگی اسلام آباد دارای گذر نامه خدمت . - سید جواد تقی زاده به همراه همسرش زهراه تقوی و فرزند شش ماهه اش فاطمه از ایران گذر نامه عادی - اسماعیل پازوکی به همراه همسرش خدیجه دستان از پیشاور - حسن آتش زمزم به همراه همسرش سید کلثوم سادات چوبه از ایران داری گذر نامه عادی - قابل ذکر است که برادران پازوکی ، عباسی، تقی زاده یک روز قبل از ما به مکه رفته بودند و در هتل محل اقامت حاضر بودند . و جناب حسن آتش فراز بعلت دوست با جناب پازوکی به جمع ما اضافه شده بود. - نکته سوم: دانستن اطلاعات زیر به صورت عربی و انگلیسی: ملیت ، نام نشان ، جنسیت ، همرهان ، کشور، شهر، آدرس، هتل ، ، شماره تلفن، گرفتن شماره تلفن همراه در اولین فرصت و دادن آن به سایر دوستان . آدرس محل های رفت برگشت به حرم و هتل ،و سایر اماکن متبرکه و داشتن یک نقشه از شهر مکه و مدینه . پس از تشریفات گمرکی در فرودگاه جد و تحویل دادن چند کتاب و نوار توسط دفتر نشر (وهابیت) توسط گروهی از مکتب وکلا به سمت جمع آوری گروه های پاکستانی هدایت شدیم . و بعد از آنجا به محل جمع آوری ایرانیان رفته تا از آن طریق به منطقه جحفه(که مخصوص ایرانیان است) برویم و
جا جرم
شهرستان جا جرم با 5879 کیلو متر مربع وسعت و 61737 نفر جمعیت در جنوب غربی بجنورذ واقع است .جا جرم از شمال و شمال شرق به شهرستان های مانه و سملقان و بجنورد , از جنوب به دشت جوین ,از شرق به اسفراین و از غرب به استان سمنان منتهی می شود.این شهرستان شامل دو نقطه شهری ( گرمه و جا جرم ) , سه بخش (سنخواست , شوقان و مرکزی ) , 6دهستا ن , 56 روستا و 542 پا رچه آبادی است.
پیشینه تاریخی شهرستان جا جرم
جاجرم یکی از مناطق تاریخی استا ن خراسان شمالی است که در گذر ایا م از پا یگا ه های مهم حکومتی و دینی ایران بوده است. اها لی آن از طو ایف مختلف مقصود لی گنجه ای ,ازبک , شا کری رمضا نلو فخرایی , شیخ ا لاسلامی و .... که در طول تاریخ از مناطق مختلفی همچون بسطام , خوارزم , بخارا و .... به این منطقه کوچ نموده اند تشکیل یا فته است مورخا نی همچو ن مقد سی ,یاقوت حموی ومستوفی ازآن به سرسبزی و آبادانی یادنموده اند شاعران و دانشمندان ناموری همچون بد رالدین جاجرمی , شاعرمعروف مجد همگر ,ابوالقاسم عبد العزیز مستوفی و ابوالسحاق ابراهیم جا جرمی از علما ی حدیث نیزاز این شهر برخاسته اند.
بخشی از جاذبه های تاریخی و گردشگری شهرستان جاجرم
قلعه جلا ل الدین (سلجوقی ) , زیا رتگا ه علی ابن مهزیار , کاروانسرای ربا ط عشق و ربا ط قلی , مسجد جامع جاجرم و بنای باغ مزار گرمه
جاجرم، شهرستانی در جنوب غربی استان خراسان شمالی و نیز شهری قدیمی در خراسان .1) شهرستان جاجرم ، مشتمل است بر: سه بخش به نامهای مرکزی (حومه )، جلگه سنخواست و جلگه شوقان * ، شش دهستان به نامهای میان دشت (به مرکزیت اِیوَر)، گلستان (به مرکزیت رباط قره بیل )، چهارده سنخواست (به مرکزیت سنخواست )، دربند (به مرکزیت دربند)، شوقان (به مرکزیت شوقان ) و طبر (به مرکزیت طبر)، و سه شهر به نامهای گرمه جاجرم (مرکز شهرستان )، سنخواست و شوقان (ایران . وزارت کشور. معاونت سیاسی ، 1382 ش ب ، ص ] 40 [ ). این شهرستان از شمال محدود می شود به شهرستان بجنورد و از مشرق به شهرستان اِسفَراین و شهرستان سبزوار، و از جنوب و مغرب به شهرستان شاهرود (در استان سمنان ) و از قسمتی از مغرب و شمال غربی به شهرستان مینودشت (استان گلستان ). آبادیهای آن در کوه و دشت قرار دارد. کوه چابید (مرتفع ترین قله 833 ، 1 متر) در جنوب غربی شهرستان و کوههای منفردِ پیغمبر (مرتفع ترین قله 864 ، 1 متر) و داش قلعه (مرتفع ترین قله ح 020 ، 2 متر)، که از کوههای خراسان به شمار می آیند، در نواحی شمالی شهرستان جاجرم و، کوه زرین کمر (مرتفع ترین قله ح 729 ، 1متر)، در حدود هفت کیلومتری شمال غربی شهر جاجرم و کوه سرای در مشرق کوه پیغمبر (مرتفع ترین قله 116 ، 2متر) و کوه زو (مرتفع ترین قله 133 ، 2متر) در حدود پانزده کیلومتری شمال شرقی شهر جاجرم قرار دارند. رود کال شور جاجرم یا قره سو (با آب شور و غیرقابل شرب ) پس از سرچشمه گرفتن از کوههای جنوبی اسفراین با جهت شمال شرقی ـ جنوب غربی و دریافت چند شعبه به دشت کویر منتهی می شود (جعفری ، ج 1، ص 146، 244، 289، 291، 301، ج 2، ص 370ـ372؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 30، ص 11). از گیا درخت سنجد و گز و تاغ ، از گلها خطمی و پونه ، از بوته ها گَوَن (کتیرا) و خاکشیر، و رستنیهایی برای دام دارد. از زیا روباه ، شغال ، گرگ ، کفتار، آهو و گوزن و بزکوهی و از پرندگان قرقاول ، کبک ، تیهو در آن یافت می شود. محصولات عمدة شهرستان گندم ، جو، پنبه ، زیره ، یونجه و تره بار است و باغهای میوه دارد. زمینهای کشاورزی آن با چاههای عمیق و نیمه عمیق و قنات و چشمه آبیاری می شود. دامداری آن قابل ملاحظه است . گوشت و پشم آن صادر می شود. از صنایع دستی ، قالی بافی (با طرحهای سبزواری و کاشانی و کاشمری ) و قالیچه بافی و جاجیم بافی دارد ( رجوع کنید بهسازمان برنامه و بودجة استان خراسان ، ص 329؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 30، ص 7ـ12). شهر سنخواست دارای زیارتگاهی به نام معصوم زاده زین العابدین است . زیارتگاهی به نام دانیال نبی نیز در کوه پیغمبر، در حدود 82 کیلومتری شمال غربی شهر جاجرم واقع است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 18، ص 71، ج 30، ص 12). راه جاجرم ـ بجنورد و راه بجنورد ـ رباط قره بیل و راه جاجرم ـ شاهرود از آن شهرستان می گذرد. راه آهن تهران ـ مشهد در شمال آن امتداد دارد ( رجوع کنید به اطلس راههای ایران ، ص 6). معادن گچ و نمک آن استخراج می شود. معدن بوکسیت و سنگ آهک آن غنی است . جاجرم طبق قانون تقسیمات کشوری در آبان 1316 به عنوان بخش در شهرستان بجنورد از استان شمال شرق تشکیل شد (ایران . قوانین و احکام ، 1316 ش ، ص 62، 75ـ76). در تیر 1323 تعدادی آبادی از شهرستان سبزوار جدا و تابع بخش جاجرم شهرستان بجنورد از استان نهم (خراسان ) شد (همان ، چاپ دوم ، ص 28 مکرر). در همان سال ، جاجرم دهستانی مشتمل بر شش آبادی در استان نهم ضبط شده است (ایران . وزارت کشور. ادارة کل آمار و ثبت احوال ، ج 3، ص 89). طبق تقسیمات کشوری 1355 ش ، بخش جاجرم در شهرستان بجنورد، دارای چهار دهستان جاجرم ، سنخواست ، شوقان ، میانکوهسارات و یک شهر به نام جاجرم بود (ایران . وزارت کشور، ص 5). در 1369 ش بخش جاجرم شامل دهستانهای میان دشت ، چهارده سنخواست ، جلگه شوقان و دو شهر گرمه و جاجرم (مرکز بخش ) بود (ایران . قوانین و احکام ، 1370 ش ،ص 818). طبق تصویبنامة مورخ اول خرداد 1376، جاجرم به شهرستان تبدیل و مرکز آن شهر جاجرم تعیین شد (همو، 1377 ش ، ص 146). در سرشماری 1375 ش ، جمعیت جاجرم 001 ، 55 تن (با احتساب دو شهر گرمه و جاجرم ) ضبط شده است که از این میان 258 ، 30 تن (با کسر دو آبادی سنخواست و شوقان ) یعنی حدود 55% روستانشین ، و 743 ، 24 تن (با احتساب دو آبادی اخیر) حدود 45% شهرنشین بوده اند ( رجوع کنید بهمرکز آمار ایران ، 1376 ش الف ، ص 2ـ10؛ همو، 1376 ش ب ، ص 77 ـ 78). در 4 بهمن 1377، مرکز شهرستان جاجرم از ادغام دوشهر جاجرم و گرمه تشکیل شد ( رجوع کنید به گرمه جاجرم * ؛ ایران . وزارت کشور. معاونت سیاسی ، 1382 ش ب ، همانجا). سپس ، با تقسیم استان خراسان به سه استان خراسان شمالی و خراسان جنوبی و خراسان رضوی در 17 خرداد 1383، شهرستان جاجرم در استان خراسان شمالی قرار گرفت ( روزنامة رسمی جمهوری اسلامی ایران ، ص 1). 2) شهر قدیمی جاجرم در مسیر جادة کهن فلات مرکزی ایران ـ خراسان قرار داشت و ظاهراً از شاخه های جادة ابریشم به شمار می آمد. از وضع پیش از اسلام شهر اطلاع چندانی در دست نیست . ظاهراً نام نخستین آن جای گرم بوده است ( رجوع کنید به هدایت ، ص 290). جغرافیانویسان مسلمان ، جاجرم را با عناوین شهرک ( رجوع کنید بهحدودالعالم ، ص 89)، رستاق (مقدسی ، ص 318)، ناحیه و بلد (سمعانی ، ج 2، ص 5)، بلد و کوره (یاقوت حموی ، ج 2، ص 4)، ولایت وسط ] = متوسط [ (حمداللّه مستوفی ، ص 150، 228)، ولایت و قصبة بزرگ (حافظ ابرو، ج 2، ص 107) و محالّ (اعتمادالسلطنه ، 1367ـ 1368 ش ، ج 4، ص 1889) ضبط کرده اند. ظاهراً جاجرم هنگام گشوده شدن جوین * در دورة خلافت عثمان (23ـ35) به دست ابوسالم یزیدبن جَرَشی ، سردار ابن عامر، فتح شد ( رجوع کنید به بلاذری ، ص 568). نام شهر جاجرم در منابع فارسی نخستین بار در 372 در حدودالعالم (ص 89) آمده است . به نوشتة مؤلف حدودالعالم (همانجا) جاجرم شهرکی است بر راه گرگان ، بر سرحد، و بارکدة گرگان و میان کومش و نیشابور است . پس از او مقدسی در حدود 390 نوشته است که جاجرم رستاقی کوچک و نیکو است که در آن شهری است با جامعی بزرگ و زیبا و هفتاد قریه دارد (همانجا). در قرن ششم و مدتها پس از آن جاجرم از لحاظ تقسیمات اداری همچنان جزو جوین بود. علی بن زید بیهقی (متوفی 565؛ ص 55 ـ56) و سمعانی (506 ـ562؛ همانجا) نیز جاجرم را شهری بین نشابور و جرجان متصل به جوین ضبط کرده اند. ظاهراً در دورة خوارزمشاهیان (491ـ 628) جاجرم همچنان در مسیر خراسان به فلات مرکزی ایران قرار داشت . در 568، تکش خوارزمشاه (حک :568 ـ596)، بر تخت خوارزم نشست و پس از چندی ، در عزیمت به عراق وارد جاجرم شد (رشیدالدین فضل اللّه ، ج 1، ص 343ـ344). در آستانة حملة مغولان به ایران ، شهر جاجرم در بین کوره های نیشابور و جوین و جرجان قرار داشت و مشتمل بر دهکده های بسیار بود (یاقوت حموی ، همانجا). در 617 در حملة مغولان به ایران ، بلاد خراسان یکی پس از دیگری به تصرف سپاهیان چنگیز در آمد (رشیدالدین فضل اللّه ، ج 1، ص 517 ـ519) و ظاهراً جاجرم نیز به دست آنان افتاد. در 630 جاجرم با بیهق و اسفراین و دیگر ولایات خراسان به مَلِک بهاءالدین سردار مغول محول شد (همان ، ج 1، ص 662). ظاهراً مغولان جاده هایی که بسطام ـ جاجرم ـ اسفراین ـ خبوشان (قوچان ) را به بخارا و سمرقند پیوند می داد و از سوی دیگر جادة نیشابور ـ هرات و نیز جاده ای که جاجرم را از طریق بسطام به گرگان (= جرجان ) و کومش (سمنان ) می رساند، در دست گرفتند. در این رویدادهای نظامی ، جاجرم از لحاظ سوق الجیشی اهمیت فراوان داشت و واقع بودن آن در نزدیکی چمن کالپوش (در مغرب جاجرم ) با آب فراوان ، نیاز مهاجمان را به علوفه برای اسبها و حیوانات بارکش تأمین می کرد. این وضع سوق الجیشی تا دورة رضاشاه یعنی وارد شدن اتومبیل به ایران و احداث راههای جدید اتومبیل رو ادامه یافت . در 690 غازان خان برای جنگ با سرداران شورشی در آذربایجان ، وارد جاجرم شد و از آنجا از جادة بسطام به دامغان و سمنان رفت تا به آذربایجان عزیمت کند (همان ، ج 2، ص 1227ـ1230). در نیمة قرن هشتم ، حمداللّه مستوفی (ص 150) شهر جاجرم را که از اقلیم چهارم است دارای گیاهان سمی در اطراف آن معرفی کرده است که بدین سبب لشکر بیگانه نمی تواند به آنجا دست یابد، و در آن شهر قلعه ای بوده است . به نوشتة وی ، خانه های شهر جلوه دار و محصول آن غله و میوة فراوان بوده است . در جنبش سربداران (737ـ766) مدتی بسطام ، فرهادجرد/ فرهادگرد، نیشابور و سبزوار به دست آنان افتاد (اسفزاری ، ج 2، ص 378ـ379). احتمالاً در این دوره جاجرم هم که بر سر راه بسطام قرار داشت به دست آنان افتاده بود. پیش از 778، علی مؤید سبزواری از سربداران ، در سبزوار خروج کرده بر بعضی ممالک خراسان (ظاهراً جاجرم هم ) مستولی گشت ، چنانکه از بسطام تا فرهادجرد و جام را در تصرف آورد و اظهار مذهب شیعه کرد و به نام خود سکه زد و خطبه خواند (همان ، ج 2، ص 29ـ30، 378). در 778 به لحاظ مغشوش بودن اوضاع اقتصادی ـ اجتماعی خراسان ، بر اثر سقوط سربداران ، درویش رکن الدین نامی از فارس با سیصد سوار از سوی شاه شجاع به خراسان آمد و جاجرم و بحرآباد (در ح 84 کیلومتری شمال غربی سبزوار) را فتح کرد (همان ، ج 2، ص 33). در 802 در حملة تیمور به ایران ، تیمور به شاهرخ ، که در هرات به سر می برد، دستور داد تا به آذربایجان حمله کند. شاهرخ با سپاهی به سوی بسطام و دامغان رفت و سپس ، وارد جاجرم شد (شرف الدین علی یزدی ، ج 2، ص 151ـ153). کلاویخو، در 805/1402 در رأس هیئت سه نفری از سوی هانری سوم به دربار تیمور عزیمت کرد و در 807/ 1404 به جاجرم رسید ( رجوع کنید به کلاویخو، ص 20ـ21، 31). به نوشتة کلاویخو (ص 184ـ 185). هنگامی که او در جاجرم بود شهر حصاری نداشت و در پای تپه ای قرار گرفته بود و آب شهر از نهرهایی که کنده شده بود، به شهر آورده می شد. در وسط شهر قلعه ای بود که بر بالای تپه ای مصنوعی قرار داشت . مصالح قلعه از خشت خام بود که در زمستان بر اثر بارش برف و باران ، سیل شهر را فرا گرفته ، نیمی از شهر ویران شده و به قلعه آسیب رسیده بود. در چاپارخانه ها گاهی یکصد و گاهی دویست اسب نگهداری می شد که یامچیها متصدی آن بودند. در 807 جاجرم را شخصی به نام سیدخواجه غارت کرد و گروهی از مردم آنجا را به قتل رساند (خوافی ، ج 3، ص 155). در اوایل قرن نهم ، به نوشتة حافظ ابرو (ج 2، ص 107) ولایت جاجرم با قصبه و قریة جرمق (= گرمه ) و توابع ، جزو ولایت خراسان شمرده می شد. در آستانة بر سر کار آمدن صفویان ، خراسان از لحاظ اقتصادی ـ اجتماعی وضع مناسبی نداشت و صحنة جنگها و لشکرکشیها بود. به نوشتة اسفزاری (ج 2، ص 351ـ352)، مملکت خراسان به سبب آمدوشد لشکرها خراب بود، چنانکه از حدود جاجرم تا سواحل مرغاب زراعت نشده بود. در سال 1000 (سال پنجم جلوس شاه عباس اول ) شهر جاجرم با دیگر بلاد خراسان مانند اسفراین و سبزوار و مزینان به دست ازبکان افتاد و فرمانده آنان حاکمانی در آن شهرها و ولایت گماشت و خود به سوی بلخ رفت (اسکندرمنشی ، ج 2، ص 446). در سال ششم سلطنتِ شاه عباس اول ، اهالی مزینان شورش کردند و عبدالمؤمن خان ، بهادر ازبک ، را کشتند و سر او را نزد شاه عباس فرستادند. در پی آن حاکمِ ازبکِ جاجرم نیز فرار کرد (همان ، ج 2، ص 453). در سال دوازدهم جلوس شاه عباس اول ، او که برای بیرون راندن ازبکان وارد خراسان شده بود، به جاجرم رفت (همان ، ج 2، ص 565). به نوشتة اعتمادالسلطنه ، طایفة رمضانلو که در زمان نادرشاه به چمن کالپوش در جاجرم کوچانده شده بودند توانستند به سرپرستی کاظم خان ، از متمولان آن طایفه ، مدتی جاجرم را در دست بگیرند. از بناهای ساخته شده در دورة کاظم خان ، قلعه ای در جنوب شهر بیرون از حصار است (1362ـ1363 ش ، ج 1، ص 115). در دورة قاجار جاجرم ولایتی از خراسان به شمار می آمد و قصبه ای آباد و قلعه ای بزرگ داشت که در وسط شهر واقع بود و پیرامون آن بستانها و مزارع قرار گرفته بود و چهارصد خانوار داشت ( رجوع کنید به هدایت ، ص 290). کرزن (ج 1، ص 259) نیز از جادة جاجرم ـ بجنورد ـ قوچان نام برده که راهی به سوی خراسان بوده است . در 1283، ناصرالدین شاه برای زیارت مشهد و نیز هنگام بازگشت ، یک روز در شهر جاجرم اقامت گزید (اعتمادالسلطنه ، 1367ـ 1368 ش ، ج 4، ص 1892ـ1893؛ قس حکیم الممالک ، ص 371 به بعد). در 1301 اعتمادالسلطنه (1362ـ1363 ش ، ج 1، ص 114ـ 118) نوشته است که جاجرم قصبه ای معتبر بود با قلعه و برجها و باغهای فراوان . حصار شهر مدور و دارای سی برج بودکه هر یک از دیگری سی ذرع فاصله داشت . او نیز از قلعة آن (نارین قلعه ) یاد کرده که بر روی تل مصنوعی بنا شده بود و چهار برج داشت و محیط آن 350 ذرع و به دور آن خندقی به عرض چهار ذرع حفر شده بود. شهر، هفت محله و یک کاروانسرای معتبر و چند مسجد داشت . مسجد جامع آن بسیار قدیمی بود و تاریخ 77 در آن به چشم می خورد که به احتمال قریب به یقین باید سال 577 باشد. اعتمادالسلطنه همچنین از بادهای جنوب به شمال جاجرم که از کویر می وزد و پل ابریشم واقع در جنوب شرقی جاجرم سخن گفته است . ظاهراً در اواخر دورة ناصرالدین شاه (حک : 1264ـ1313) جمعیت شهر به پانصد خانوار می رسید ( رجوع کنید به ییت ، ص 360). در دورة قاجار، جاجرم از لحاظ تقسیمات کشوری ـ سیاسی اغلب دستخوش تغییرات بود. بنا بر مطالب مطلع الشمس (ج 1، ص 119، حاشیه ) جاجرم زمانی جزو بسطام و گاهی جزو استرآباد و در دورة فتحعلی شاه جزو ولایت شاهرود و بسطام شمرده می شد و هنگام آمدن محمدشاه به کالپوش ، جاجرم جزو ناحیة نَردین گردید و حکومت آن به محمد حسنخان نردینی سپرده شد. در سفر اول ناصرالدین شاه به خراسان ، جاجرم دوباره جزو حکومت بجنورد شد. گرچه گاهی از بجنورد مجزا می شد، سرانجام جزو بجنورد به شمار می آمد. در 1309 ش ، راه بجنورد ـ گنبدقابوس (گنبد کاووس ) تسطیح و در فصل تابستان برای عبور اتومبیل مناسب شد. این راه جدیدی بود که مشهد را از طریق قوچان به بجنورد و گنبدقابوس و بندرشاه (بندر ترکمن ) و ساری ، و از راه فیروزکوه به تهران پیوند می داد (کیهان ، ج 3، ص 446) ظاهراً چند سال پیش از آن هم (از 1309) احداث جادة شوسة تهران ـ شاهرود ـ نیشابور به پایان رسیده بود ( رجوع کنید به همانجا). بدین طریق جاجرم اهمیت خود را که بیش از هزار سال به سبب قرار گرفتن در مسیر خراسان داشت از دست داد. منابع : معین الدین محمد اسفزاری ، روضات الجنات فی اوصاف مدینة هرات ، چاپ محمدکاظم امام ، تهران 1338ـ1339 ش ؛ اسکندرمنشی ، اطلس راههای ایران ، تهران : گیتاشناسی ، 1374 ش ؛ محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه ، مرآة البلدان ، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث ، تهران 1367ـ 1368 ش ؛ همو، مطلع الشمس ، چاپ سنگی تهران 1301ـ13، چاپ تیمور برهان لیمودهی ، چاپ افست تهران 1362ـ1363 ش ؛ ایران . قانون تقسیمات کشوری آبان 1316، قانون تقسیمات کشور و وظایف فرمانداران و بخشداران ، مصوب 16 آبان ماه 1316 ، چاپ دوم ، تهران ] بی تا. [ ؛ ایران . قوانین و احکام ، مجموعة قوانین سال 1316 ، تهران روزنامة رسمی کشور شاهنشاهی ایران ، ] بی تا. [ ؛ همو، مجموعة قوانین سال 1376 ، تهران : روزنامة رسمی کشور، 1377 ش ؛ همو، مجموعة قوانین و مقررات مربوط به وزارت کشور: از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان سال 1369 ، تهران 1370 ش ؛ ایران . وزارت کشور، تقسیمات کشور شاهنشاهی ایران ، تهران 1355 ش ؛ ایران . وزارت کشور. ادارة کل آمار و ثبت احوال ، کتاب جغرافیا و اسامی دهات کشور ، ج 3، تهران 1331 ش ؛ ایران . وزارت کشور. معاونت سیاسی . دفتر تقسیمات کشوری ، نشریة اسامی عناصر و واحدهای تقسیماتی ( به همراه مراکز )، تهران 1382 ش الف ؛ همو، نشریة تاریخ تأسیس عناصر تقسیماتی به همراه شمارة مصوبات آن ، تهران 1382 ش ب ؛ بلاذری (بیروت )؛ علی بن زید بیهقی ، کتاب تاریخ بیهق ، چاپ کلیم اللّه حسینی ، حیدرآباد 1388/ 1968؛ عباس جعفری ، گیتاشناسی ایران ، تهران 1368ـ 1379 ش ؛ عبداللّه بن لطف اللّه حافظ ابرو، تاریخ حافظ ابرو ، ج 2: بخش جغرافیای خراسان ، چاپ کرافولسکی ، ویسبادن 1982؛ حدودالعالم ؛ علینقی بن اسماعیل حکیم الممالک ، روزنامة سفر خراسان ، تهران 1356 ش ؛ حمداللّه مستوفی ، نزهة القلوب ؛ احمدبن محمد خوافی ، مجمل فصیحی ، چاپ محمود فرخ ، مشهد 1339ـ1341 ش ؛ رشیدالدین فضل اللّه ؛ روزنامة رسمی جمهوری اسلامی ایران ، ش 17268، 25 خرداد 1383؛ سازمان برنامه و بودجة استان خراسان ، معاونت هماهنگی و برنامه ریزی ، آمارنامة استان خراسان 1376 ، مشهد 1377 ش ؛ سمعانی ؛ شرف الدین علی یزدی ، ظفرنامه : تاریخ عمومی مفصّل ایران در دورة تیموریان ، چاپ محمد عباسی ، تهران 1336 ش ؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران ، ج 10ـ 18: قزل آروات ـ کوه کورخود ، تهران : ادارة جغرافیائی ارتش ، 1366 ش ، ج 30، 40، 41: میامی ، ترود، باغستان ، تهران : ادارة جغرافیائی ارتش ، 1367 ش ؛ جرج ناتانیل کرزن ، ایران و قضیة ایران ، ترجمة غلامعلی وحید مازندرانی ، تهران 1362 ش ؛ روی گونثالث د کلاویخو، سفرنامة کلاویخو ، ترجمة مسعود رجب نیا، تهران 1344 ش ؛ مسعود کیهان ، جغرافیای مفصّل ایران ، تهران 1310ـ 1311 ش ؛ مرکز آمار ایران ، سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1375: شناسنامة آبادیهای کشور، استان خراسان ، شهرستان بجنورد ، تهران 1376 ش الف ؛ همو، سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1375: نتایج تفصیلی کل کشور ، تهران 1376 ش ب ؛ مقدسی ؛ نقشة تقسیمات کشوری ایران ، مقیاس 000 ، 500 ، 2:1، تهران : گیتاشناسی ، 1377 ش ؛ رضاقلی بن محمدهادی هدایت ، کتاب فرهنگ انجمن آرای ناصری ، چاپ سنگی تهران 1288، چاپ افست تهران ] بی تا. [ ؛ یاقوت حموی ؛ چارلز ادوارد ییت ، خراسان و سیستان ، ترجمة قدرت اللّه روشنی زعفرانلو و مهرداد رهبری ، تهران 1365 ش .