شهید وهب اصغری راد نهم خرداد ماه سال 1341 در شهرستان جاجرم در خراسان شمالی دیده به جهان گشود. وی در دوران قبل از انقلاب با همکاری دوستانش به مبارزه علیه حکومت شاه پرداخت و با شروع جنگ تحمیلی نیز با حضور در جبهه های حق علیه باطل، رشادت های فراوانی را از خود نشان داد.

فرمانده گردان بیسیم چی های لشکر ویژه شهدا بارها در عملیات های مختلف مجروح شده بود اما همچنان دست از جهاد بر نمی داشت. وی در عملیات والفجر 9 به علت اصابت ترکش خمپاره، از ناحیه ی کتف، ریه، شکم، پای راست و کمر مجروح شد و در تاریخ بیست و نهم بهمن ماه سال 64 از ناحیه ی نخاع آسیب دید. همچنین دوم آذرماه سال 65 در حین انجام ماموریت در بین راه سنندج و کامیاران بر اثر سانحه ی تصادف قطع نخاع گردید. شدت آسیب دیدگی بسیار بود به طوری که این مجروحیت باعث شد وی تا آخر عمر شرافتمندانه اش روی ویلچیر بنشیند.
سرانجام این جانباز 70 درصد پس از تحمل سالها رنج و درد ناشی از مجروحیت های دوران دفاع مقدس در آذز ماه سال 1387 به قافله شهدا پیوست.

تاریخ تولد:1345
محل تولد:جاجرم
تاریخ شهادت:24/10/1365
محل شهادت: شلمچه

شهید احمد پور علی مفرد فرزند ابراهیم در سال 1345 در خانواده ای کاملا مذهبی در شهر جاجرم متولد شد.و ی پس از پشت سرگذاشتن دوران کودکی تحصیلات ابتدایی را با موفقیت کامل به پایان رسانید دوران راهنمایی را هم با پشتکار تمام همراه با موفقیت سپری کرد. در دوران دبیرستان رشته علوم تجربی را برگزید و جدیت و کوشش را چندین برابر کرد و بعد از گرفتن دیپلم و شرکت در کنکور تربیت معلم شهید بهشتی شهرستان مشهد پذیرفته شد.در تربیت معلم شهید بهشتی در رشته علوم تجربی تحصیل نمود تا اینکه روزی از مشهد به خانه خود به جاجرم برگشت .این را هم باید گفت که او تا زمانی که در تربیت معلم مشهد قبول نشده بود چند بار به جبهه رفت و وظیفه خود را در برابر خدا و مردم و دفاع از وطن اسلامی به انجام رسانیده بود و از زمانی که از مشهد به خانه برگشت در خانه باپدر و مادر برای رفتن به جبهه آماده شده بود اما ناراحت از اینکه مادر و پدرش به او اجازه ندهند و ازیک طرف نمی توانست ناراحتی پدر و مادر را ببیند و از طرف دیگر هم دلش به سوی جبهه ها پر کشیده بود و دیگر نمی توانست در خانه بماند.
روز اعزام نیروها فرا رسیده بود همه آماده بودند هنگامی که اسم احمد را خواندند غایب بود پس از مدتی اتوبوسها راه افتادند اما از احمد خبری نبود .او تنهای تنها در داخل اتاق نشسته و با هیچ کس حرف نمی زد از ساعت حرکت کاروان گذشته بود و احمد دانست که دیگر این بار نمی تواند عازم جبهه شود به فکر فرو رفته بود و هیچ حرفی نمی زد.مادر شهید برایمان تعریف می کند که آن روز بعد از مدتی صدای موتوری از درب حیاط شنیده شد و به دنبال آن کسی با عجله احمد را صدازد آری آن شخص یکی از دوستان احمد بود تا او را به کاروان برساند. احمد که نزدیک بود از خوشحالی پر در بیاوردبا سرعت بر پشت موتور سوار شد و از آنجا دور شدند. من که تازه متوجه شده بودم چه خبر است آه سردی کشیدم و فرزند خود را به خدا سپردم شاید خدا اینطور خواسته است که فرزند من در راه رضای خدا و دفاع از میهن اسلامی به شهادت برسد.آری احمد خوب راهی را انتخاب کرده بود .او می دانست که جبهه یعنی عاشقی .یعنی شبهای بی قراری.گریه صمیمانه و راز و نیاز پروانه ها . او می دانست که عشق حادثه ای است که فقط یکبار اتفاق می افتد.اگر آن را فهمیدی مثل ذره ای نور جذب خورشیدش می شوی وگرنه مثل سیاره ای که مدارش را گم کرده باشد تمام عمر حیران بی خویشی خودت خواهی شد .او می دانست روز های عاشقی که تمام می شود حسرتش به دل خیلی ها خواهد ماند. او نمی خواست حسرت به دل بماند او می دانست جبهه مدرسه شاگرد اولیهاست مدرسه کلاسهای کوچک سنگر طلبه های بی ریا بچه های آفتاب، بچه های شبهای بی ستاره ،آری احمد شاگرد اول مدرسه عشق بود و رفته بود تا سر در راه رهایی وطن از ظلم و نامردیها بگذردو سر انجام در تاریخ 24/10/65 در عملیات کربلای 5 در جبهه شلمچه در راه اعتلای کلمه توحید به فیض شهادت نائل گردید.

قسمتی از وصیت نامه شهید علی اصغر یزدانی  – جاجرم

بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون
ستایش خدایی را که آفریننده جهانیان است. خدایی که ما را آفریده و به ما هستی داد تا سپاس گذار نعمتهای او با شیم خدایی که انسان را به بهترین شکل آفرید .پدر جان من با شناخت و هدفی که داشتم در این راه قدم گذاشتم انشا الله مقبول درگاه احدیت واقع گردد. مادر جان از زحماتی که برای من کشیدی ممنون و متشکرم و از خداوند می خواهم که به شما اجر جزیل عنایت بفرماید.پدر جان از شما نیز به خاطر زحماتهایی که برایم کشیدی ممنون و متشکرم و امیدوارم که خدای باری تعالی به شما جزای خیر بدهد.
و در آخر از همه اقوام و خویشان عذر خواهی می کنم امید آنست اگراز بنده بدی دیده اید به بزرگواری خودتان ببخشید.
به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی شهید علی اصغر یزدانی
تاریخ تولد:1343
محل تولد:جاجرم
تاریخ شهادت:
محل شهادت:شلمچه

وصیت نامه شهید محمد رضا خواجه

تاریخ تولد:1343
محل تولد:جاجرم
تاریخ شهادت:24/4/63
محل شهادت:کردستان

خواهر و مادر عزیز شمارا به حفظ حجاب و ادای نماز سفارش می کنم بی بی زهرا را در زندگی خود الگو قرار دهید تا در دنیا و آخرت سربلند باشید صله رحم را از یاد نبرید همیشه شاد باشید چرا که شادی مومن را به خدا نزدیکتر می کند. من برای رضای خدا و دفاع از اسلام و میهن به جبهه می روم و اگر روزی شهید شوم بدانید که بهترین مکان را نزد خدا خواهم داشت پس خوشحال باشید و از دوری من ناراحت نباشید که همه ما روزی به یکدیگر ملحق خواهیم

بخشی از وصیت نامه شهید رجبعلی کهنسال - جاجرم

 تاریخ تولد:1342

محل تولد: جاجرم

تاریخ شهادت:مرداد ماه 62

محل شهادت: مهران

... مادر جان شیری که به من دادی حلال بفرما
مبادا برای من گریه کنی که دشمنان اسلام خشنود و شاد شوند.
پدر جان زحمتی را که برای من کشیدی حلال بفرما من که رفتم شهید می شوم فقط از شما می خواهم برای من ناراحت نباشید وگریه نکنید . پیرو راه حق واسلام باشید وهمیشه از امام پیروی کنید

شهید ذبیح الله سمیعی
تاریخ تولد:11/3/1321
محل تولد:جاجرم
تاریخ شهادت:28/10/64
محل شهادت:جاده خندق

 زندگینامه شهید ذبیح الله سمیعی-  جاجرم
در یکی از روزهای زیبای بهاری که پرتوی سیاهرنگ اجنبیها بر روی کشور عزیزمان سایه افکنده بود کودکی به دنیا آمد که تقدیر او را یکی از افتخار آفرینان شهرمان جاجرم نمود.
شهید ذبیح الله سمیعی در یک خانواده مذهبی در د امان مادری پرهیزگار و پارسا و پدری زحمتکش بدنیا آمد.ذبیح الله سمیعی یکی از انقلابیونی بود که در اوایل انقلاب فعالیت گسترده ای داشت و با شروع جنگ وی به عضویت بسیج محل در آمد سپس خود را برای جبهه آماده کرد و او آنقدر برای رفتن به راسخ و مصمم بود که هیچکس نتوانست مانع رفتن او به جبهه شود.بدین ترتیب در سالهای 64 یک بار دیگر مردم شهید پرور جاجرم پیکر پاک مردمی انقلابی و پاسدار رشیدی را برروی دستهای خود تشعییع کردند.

شهید علی اکبر صاحبی فرد

برداشت اول: جاجرم، هفتمین روز از شهریور ماه سال 44 بود که دنیا به او سلام کرد. اسمش را علی اکبرگذاشتند. علی اکبر صاحبی فرد.کودکی با هوش و بااستعداد.

برداشت دوم:سال 64 وارد تربیت معلّم امام محمّد باقر (ع) بجنورد شد. آموزش ابتدایی می خواند ، آره همین جایی که تو درس می خوانی، توی همین کلاس ها ، روی همین صندلی ها ، همین جایی که تو قدم می زنی، توی همین خوابگاه، روی همین فرش ها ، علی اکبر هم می آمد و می رفت. دیگه همه می شناختَنِش ، شده بود بسیجی فعال مرکز.

برداشت سوم: شلمچه ، چهارم بهمن سال 65 ، عملیات کربلای 5 بود ، ترکش خورده بود به گردنش و اینجوری بود که او هم آسمانی شد.

برداشت آخر:( قسمتی از وصیت نامه ) ...خداوندا،تو شاهد باش که چگونه دلباختگان درگاهت سر از پا نشناخته و با شتابی عظیم در راه تو و با آرزوی وصلت در صفحه های هجرت و جهاد و شهادت بر دشمنان تو و دشمنان پیامبر و قرآنت می تازند و زندگی و وجود و جان خود را در اشتیاق ملاقاتت نثار می کنند

زندگینامه شهید: رشته تحصیلی: آموزش ابتدایی- تاریخ شهادت: ۴/۱۱/۱۳۶۵که بهد از شهادت به ایشان در تاریخ ۲۰/۷/۷۳ لیسانس افتخاری اعطا گردید.سال ورود به دانشگاه: ۱۳۶۴ ایشان در همان سال ورود به دانشگاه در تاریخ ۱۲/۸/۱۳۶۴ داوطلبانه به جبهه های حق علیه باطل اعزام شدند تا اینکه در تاریخ ۴/۱۱/۶۵ در محل شلمچه عملیات کربلای ۵ به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد

معلم شهید   : علی اکبر صاحبی فرد
نام پدر   : براتعلی
تاریخ ولادت : 7/6/1341
محل خدمت : جاجرم
محل تولد : جاجرم
میزان تحصیلات : فوق دیپلم
آخرین سمت : دانشجومعلم
تاریخ شهادت   : 4/11/1365
محل شهادت   : کربلای 5 شلمچه
شتاب کردی تا از السابقون باشی،دلباخته شدی و سر از پا نشناختی . خوب این معنا را فهمیده بودی که آن کس که تو را شناخت جان را چه کند...وچه زیبا گفتی «خداوندا تو شاهد باش که چگونه دلباختگان درگاهت سر از پا نشناخته و با شتابی عظیم در راه تو و با آرزوی وصلت در صحنه های هجرت شهادت بر دشمنان تو و پیامبر و قرآنت می تازد» بعد از شهادت به ایشان لیسانس افتخاری اعطا گردید .در سال 1364 وارد دانشگاه شد ودر همان سال در تاریخ 12/8/1364 به جبهه های حق علیه باطل اعزام شدند تا اینکه در تاریخ 4/11/64 در محل شلمچه عملیات کربلای 5 به درجه رفیع شهادت نائل آمد

زندگینامه شهید علی اکبر صاحبی  - جاجرم

خداوندا تو شاهد باش که چگونه دل باختگان در گاهت سر از پا نشناخته و با شتابی عظیم در راه تو و با آرزوی وصلت در صحنه های هجرت و جهاد و شهادت بر دشمنان تو دشمنان پیامبر و قرآنت می تازد و زندگی وجود و جان خود را در اشتیاق ملاقاتت را نثار می کنند  .
برادرشهید صاحبی در سال 1344 در جاجرم متولد شد از همان کودکی هوش و استعدادی فوق العاده از خود نشان داد .وی دوران ابتدایی و راهنمایی خود را تمام کرده و پس از آن وارد دبیرستان دکتر علی شریعتی جاجرم با فعالیت تمام و کوشش دوران دبیرستان را تمام کرده و دیپلم گرفت. بدنبال فعالیت های او در تمامی عوامل برای ادامه تحصیل در کنکور شرکت کرده و سرانجام در سال 1364 بعد از قبولی در کنکور تربیت معلم وارد تربیت معلم امام محمد باقر بجنورد شد او در دوران انقلاب تلاش زیادی کرده و یکی از نیرو های فعال در بسیج بوده است.شهید صاحبی که هر لحظه اطلاع پیدا می کرد جبهه نیاز به کمک دارند از هر راهی که می شد خودش را به جبهه می رساند چه با حضور در جبهه و چه با فعالیت در پشت جبهه ادای وظیفه می نمود و برای حفظ اسلام بار ها در جبهه شرکت نمود.با داشتن هدف خادمانه و اعتقاد درونی و خدایی که داشت هیچ چیز مانع او نشده بود و برای رسیدن به سعادت واقعی هیچ مانعی از پیشرفت او جلوگیری نمی نمود.اینها هستند که برای لقاء پروردگارایثارگری کرده و برای سعادت واقعی از تمام پستیها و مادیات دنیوی خود را رها ساخته و دنیا را جهانی گذرا و تمام شدنی معرفی می نمایند. معلم شهید علی اکبر صاحبی عشق و ایمان او به مکتب آیین بخش اسلام و ایثار و فداکاری ها و وفاداریهایش بر انقلاب اسلامی باعث شد که با رزم بی امان خود سرانجام در جهت صحیح به سوی خدایش بشتابد  .
شهید صاحبی بار دیگر در آذر ماه سال 1365 از تربیت معلم به سوی جبهه های حق علیه باطل اعزام شد و سرانجا
م در عملیات کربلای 5 منطقه شلمچه واقع در جنوب به لقاء پروردگار پیوست

تاریخ تولد:1346
محل تولد:جاجرم
محل شهادت:جنوب جاده خندق   

قسمتی ازوصیت نامه شهید رحمت الله باقری – جاجرم

.....آدمی غیر از خدا ی خودش برای هیچ موجودی نباید خاضع شود سجده و خضوعش تنها برای خدا باید باشد همه در برابر خداوند یکسانند و همه نیازمند و خدا بی نیاز هیچ فردی بر فرد دیگر و هیچ طبقه ای بر طبقه دیگر برتری ندارد.....
شهید مظهر ایثار و عشق و آزادی است شهید مرز شرف را حصارپولادی است
شهید اختر تابان صبح امید است شهید زنده تاریخ وملک جاوید است