مطلب زیر را از کتاب نوشته بر دریا از میراث عرفانی ابوالحسن خرقانی نوشته دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی صفحه ۵۵۰ نقل میکنم که برای خودم بسیار جالب بود:
جاجرم: نام دیگر آن ارغیان بوده است، شهری میان نیشابور و گرگان. هفتاد قریه درین ناحیه وجود داشته است (معجم البلدان ۹۲/۲، اللباب ۲۴۸/۱)
البته به نظر میرسد این انتساب صحیح نباشد. آقای احمد نیک گفتار در مرجع زیر تحقیق مفصلی انجام دادهاند که ارغیان را به منطقه بام و صفی آباد اسفراین نسبت میدهند:
اَرْغیان نام ناحیهای در خراسان در شمال غربی نیشابور بود و از شمال به اسفراین و خبوشان و از جنوب به سبزوار کنونی محدود میشد. در تقسیمات جدید کشوری، نامی از ارغیان دیده نمیشود، اما ناحیهٔ ارغیان قدیم، اینک تقریباً با بخش بام و صفیآباد و ده جهان از دهستان بام از بخشهای شهرستان اسفراین منطبق است
نظریات در مورد موقعیت ارغیان
کلنل ادوارد ییت در سال 1897 که خود به منطقه اسفراین سفر کرده و عیناً منطقه را مشاهده کرده در سفرنامه خود خراسان و سیستان راجع به ارغیان مینویسد: تمام ناحیة بام و صفیآباد در اشغال ترکهای بغایری بود که شمار آنها به 1300 خانوار می رسید. اینان دو تیره بودند، تیره ای که جزء بام محسوب می شدند 800 خانوار و تیره ای که بخش صفیآباد بودند که شمار آنها 500 خانوار بود.. ...طبق نظر صنیع الدوله بغایریها تیره ای از ترکان گرایلی هستند که توسط هلاکوخان از قراقوم به خراسان آورده شدند. تمام آنچه را که ما توانستیم در مورد کلمه ارغیان دریابیم این بود که، این نام به شهری در پای کوههای واقع در سه چهار مایلی بام اطلاق می شده است . گای لسترنج در کتاب سرزمین های خلافت شرقی درمورد راونیر و بان که از قریه های ارغیان می باشد، به نقل از یاقوت چنین نوشته است :«. ...یاقوت از شهرهای سگانه سملقان یا سمنگان که به قول او در خاور جاجرم است اسم می برد و آنها عبارتند از راونیر (روانسر) و بان که هردو در روستای ارغیان واقع اند و اما موضع آنها را ذکر نمی کند. وی همچنین از سبنج یا اسبنج که هنوز در جنوب باختری جاجرم سرراه بسطام باقی است نیز اسم برده است» [۲]اسپونر((spooner هم مقاله ای در مجله ایران تحت عنوان: (ARGHIYAN The area of Jajarm in western Khurasan)نوشته که به گفته خودش به دلیل اینکه ارغیان درمنابع نویسندگان قبل ازمغول یادشده ولی بعداز زمان رشیدالدین وزیرغازان خان نامی ازارغیان دیده نمی شودوهمچنین نویسنده نام دیگری پیدانکرده که به منطقه جاجرم اطلاق شودازاین نام برای مقاله استفاده کرده است . با توجه به نظریات ذکر شده در محدوده ارغیان آقای احمد نیک گفتار یکی دیگر از محققین و پژوهشگرانی است که در مورد جایگاه ارغیان سخن به میان آورده ایشان برای مشخص کردن جایگاه ارغیان ابتدا به مطالعه متون قدیمی پرداخته وسپس با یک دید کلی از جایگاه ارغیان و روستاهای آن به یک بررسی میدانی در محدوده ذکر شده در منابع به جستجوی جایگاه ارغیان پرداخته که حاصل این پژوهش نگارش کتاب جغرافیایی تاریخی ارغیانو مقاله تاملی بر موقعیت ولایت ارغیان می باشد
یلخانان مغول: (قرون هفتم و هشتم ه. ق) از آنجا که ولایت ارغیان همزمان با حملات ویرانگر مغول یکی ازتوابع نیشابور محسوب می شده، می توان چنین پنداشت که ارغیان هم، از آماج تاخت و تازهای مغولان بی نصیب نبوده، چرا که نیشابور از جمله شهرهایی بوده که تخریبات بسیاری را متحمل شده است.هرچند ما گزارش مستقلی از حضور مغولان در ارغیان نداریم، اما ارغیان در این دوره به مانند دیگر ولایات خراسان بزرگ از اعتبار می افتد و تا زمانی که ثبات نسبی در منطقه برقرار می شود، گزارشات مورخان بیشتر حول حملات مغول و مسایل مربوط به آن است و این طبیعی است که دیگر جایی برای مناطق ویران شده ای چون ارغیان نمی ماند. تقریبا در اواخر حکومت ایلخانی است که فخر بناکتی (730 هـ) از مورخان بنام دوره ی غازان،اولجایتو و ابوسعید در اثر ارزشمند خود " تاریخ بناکتی" گزارشی از ارغیان دارد، که گویا این بخش از گزارش های وی اقتباس شده از "جامع التواریخ" خواجه رشید الدین فضل الله است. درسال 630 هجری حکمرانی خراسان به جنتیمور از سوی اوکتای قان داده می شود و ملک اسفراین، جوین، بیهق، جاجرم، خورند، و ارغیان هریک به پایزده یرلیغ به ملک بهاالدین واگذار می شود
یاقوت حموی که مقارن با حملات مغول میزیست و کتاب معجم البلدان را چندسال قبل از حمله ی مغولان تدوین کرده است، درباره ارغیان می نویسد:(أرغیان) : کوره ای ازنواحی نیشابور و مشتمل بر هفتاد یک قریه که قصبه آن راونیر است.» [۱۲]مطالبی را که یاقوت درباره ارغیان ذکرکرده لطفی الدین عبدالمومن بن عبدالحق البغدادی درکتاب مرصدالاطلاع بدون هیچگونه تغییر آورده است [۱۳]حال باتوجه به گزارش های که به صورت پراکنده ازلابلای منابع مختلف جمع آوری گشت، می توان چنین استنباط کرد که ارغیان تاحمله مغول یکی از ولایت های معروف که تابع نیشابوربوده وازلحاظ موقعیت درجنوب قوچان قرارداشته وحدود 71 قریه را شامل می شده است. ازاین تعداد روستای ذکر شده مهمترین روستاهای آن که به دلیل داشتن مشاهیرورجال شهرت عام داشته اند؛ بان ، اسفنج ، راونیر می باشد . وقصبه ارغیان طبق گفته مورخین راونیر(راونیج ، راونیز) نام داشته است واین ولایت کاملا از جاجرم و اسفراین جدابوده است
مقاله بسیار خوبی از آقای خسرو خسروی ا در سایت دایره المعارف جهان اسلام مطالعه نمایید:
جاجرم ، شهرستانی در جنوب غربی استان خراسان شمالی و نیز شهری قدیمی در خراسان .
1) شهرستان جاجرم ، مشتمل است بر: سه بخش به نامهای مرکزی (حومه )، جلگه سنخواست و جلگه شوقان * ، شش دهستان به نامهای میان دشت (به مرکزیت اِیوَر)، گلستان (به مرکزیت رباط قره بیل )، چهارده سنخواست (به مرکزیت سنخواست )، دربند (به مرکزیت دربند)، شوقان (به مرکزیت شوقان ) و طبر (به مرکزیت طبر)، و سه شهر به نامهای گرمه جاجرم (مرکز شهرستان )، سنخواست و شوقان (ایران . وزارت کشور. معاونت سیاسی ، 1382 ش ب ، ص ] 40 [ ). این شهرستان از شمال محدود می شود به شهرستان بجنورد و از مشرق به شهرستان اِسفَراین و شهرستان سبزوار، و از جنوب و مغرب به شهرستان شاهرود (در استان سمنان ) و از قسمتی از مغرب و شمال غربی به شهرستان مینودشت (استان گلستان ). آبادیهای آن در کوه و دشت قرار دارد.
کوه چابید (مرتفع ترین قله 833 ، 1 متر) در جنوب غربی شهرستان و کوههای منفردِ پیغمبر (مرتفع ترین قله 864 ، 1 متر) و داش قلعه (مرتفع ترین قله ح 020 ، 2 متر)، که از کوههای خراسان به شمار می آیند، در نواحی شمالی شهرستان جاجرم و، کوه زرین کمر (مرتفع ترین قله ح 729 ، 1متر)، در حدود هفت کیلومتری شمال غربی شهر جاجرم و کوه سرای در مشرق کوه پیغمبر (مرتفع ترین قله 116 ، 2متر) و کوه زو (مرتفع ترین قله 133 ، 2متر) در حدود پانزده کیلومتری شمال شرقی شهر جاجرم قرار دارند.
رود کال شور جاجرم یا قره سو (با آب شور و غیرقابل شرب ) پس از سرچشمه گرفتن از کوههای جنوبی اسفراین با جهت شمال شرقی ـ جنوب غربی و دریافت چند شعبه به دشت کویر منتهی می شود (جعفری ، ج 1، ص 146، 244، 289، 291، 301، ج 2، ص 370ـ372؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 30، ص 11).
از گیا درخت سنجد و گز و تاغ ، از گلها خطمی و پونه ، از بوته ها گَوَن (کتیرا) و خاکشیر، و رستنیهایی برای دام دارد. از زیا روباه ، شغال ، گرگ ، کفتار، آهو و گوزن و بزکوهی و از پرندگان قرقاول ، کبک ، تیهو در آن یافت می شود.
محصولات عمدة شهرستان گندم ، جو، پنبه ، زیره ، یونجه و تره بار است و باغهای میوه دارد. زمینهای کشاورزی آن با چاههای عمیق و نیمه عمیق و قنات و چشمه آبیاری می شود. دامداری آن قابل ملاحظه است . گوشت و پشم آن صادر می شود. از صنایع دستی ، قالی بافی (با طرحهای سبزواری و کاشانی و کاشمری ) و قالیچه بافی و جاجیم بافی دارد ( رجوع کنید بهسازمان برنامه و بودجة استان خراسان ، ص 329؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 30، ص 7ـ12).
شهر سنخواست دارای زیارتگاهی به نام معصوم زاده زین العابدین است . زیارتگاهی به نام دانیال نبی نیز در کوه پیغمبر، در حدود 82 کیلومتری شمال غربی شهر جاجرم
واقع است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 18، ص 71، ج 30، ص 12).
راه جاجرم ـ بجنورد و راه بجنورد ـ رباط قره بیل و راه جاجرم ـ شاهرود از آن شهرستان می گذرد. راه آهن تهران ـ مشهد در شمال آن امتداد دارد ( رجوع کنید به اطلس راههای ایران ، ص 6).
معادن گچ و نمک آن استخراج می شود. معدن بوکسیت و سنگ آهک آن غنی است .
جاجرم طبق قانون تقسیمات کشوری در آبان 1316 به عنوان بخش در شهرستان بجنورد از استان شمال شرق تشکیل شد (ایران . قوانین و احکام ، 1316 ش ، ص 62، 75ـ76). در تیر 1323 تعدادی آبادی از شهرستان سبزوار جدا و تابع بخش جاجرم شهرستان بجنورد از استان نهم (خراسان ) شد (همان ، چاپ دوم ، ص 28 مکرر). در همان سال ، جاجرم دهستانی مشتمل بر شش آبادی در استان نهم ضبط شده است (ایران . وزارت کشور. ادارة کل آمار و ثبت احوال ، ج 3، ص 89). طبق تقسیمات کشوری 1355 ش ، بخش جاجرم در شهرستان بجنورد، دارای چهار دهستان جاجرم ، سنخواست ، شوقان ، میانکوهسارات و یک شهر به نام جاجرم بود (ایران . وزارت کشور، ص 5). در 1369 ش بخش جاجرم شامل دهستانهای میان دشت ، چهارده سنخواست ، جلگه شوقان و دو شهر گرمه و جاجرم (مرکز بخش ) بود (ایران . قوانین و احکام ، 1370 ش ،
ص 818). طبق تصویبنامة مورخ اول خرداد 1376، جاجرم به شهرستان تبدیل و مرکز آن شهر جاجرم تعیین شد (همو، 1377 ش ، ص 146). در سرشماری 1375 ش ، جمعیت جاجرم 001 ، 55 تن (با احتساب دو شهر گرمه و جاجرم ) ضبط شده است که از این میان 258 ، 30 تن (با کسر دو آبادی سنخواست و شوقان ) یعنی حدود 55% روستانشین ، و 743 ، 24 تن (با احتساب دو آبادی اخیر) حدود 45% شهرنشین بوده اند ( رجوع کنید بهمرکز آمار ایران ، 1376 ش الف ، ص 2ـ10؛ همو، 1376 ش ب ، ص هفتادوهفت ـ هفتادوهشت ).
در 4 بهمن 1377، مرکز شهرستان جاجرم از ادغام دو
شهر جاجرم و گرمه تشکیل شد ( رجوع کنید به گرمه جاجرم * ؛ ایران . وزارت کشور. معاونت سیاسی ، 1382 ش ب ، همانجا). سپس ، با تقسیم استان خراسان به سه استان خراسان شمالی و خراسان
جنوبی و خراسان رضوی در 17 خرداد 1383، شهرستان جاجرم در استان خراسان شمالی قرار گرفت ( روزنامة رسمی جمهوری اسلامی ایران ، ص 1).
2) شهر قدیمی جاجرم در مسیر جادة کهن فلات مرکزی ایران ـ خراسان قرار داشت و ظاهراً از شاخه های جادة ابریشم به شمار می آمد. از وضع پیش از اسلام شهر اطلاع چندانی در دست نیست . ظاهراً نام نخستین آن جای گرم بوده است ( رجوع کنید بههدایت ، ص 290).
جغرافیانویسان مسلمان ، جاجرم را با عناوین شهرک ( رجوع کنید بهحدودالعالم ، ص 89)، رستاق (مقدسی ، ص 318)، ناحیه و بلد (سمعانی ، ج 2، ص 5)، بلد و کوره (یاقوت حموی ، ج 2، ص 4)، ولایت وسط ] = متوسط [ (حمداللّه مستوفی ، ص 150، 228)، ولایت و قصبة بزرگ (حافظ ابرو، ج 2، ص 107) و محالّ (اعتمادالسلطنه ، 1367ـ 1368 ش ، ج 4، ص 1889) ضبط کرده اند.
ظاهراً جاجرم هنگام گشوده شدن جوین * در دورة خلافت عثمان (23ـ35) به دست ابوسالم یزیدبن جَرَشی ، سردار ابن عامر، فتح شد ( رجوع کنید به بلاذری ، ص 568). نام شهر جاجرم در منابع فارسی نخستین بار در 372 در حدودالعالم (ص 89) آمده است . به نوشتة مؤلف حدودالعالم (همانجا) جاجرم شهرکی است بر راه گرگان ، بر سرحد، و بارکدة گرگان و میان کومش و نیشابور است .
پس از او مقدسی در حدود 390 نوشته است که جاجرم رستاقی کوچک و نیکو است که در آن شهری است با جامعی بزرگ و زیبا و هفتاد قریه دارد (همانجا). در قرن ششم و مدتها پس از آن جاجرم از لحاظ تقسیمات اداری همچنان جزو جوین بود. علی بن زید بیهقی (متوفی 565؛ ص 55 ـ56) و سمعانی (506 ـ562؛ همانجا) نیز جاجرم را شهری بین نشابور و جرجان متصل به جوین ضبط کرده اند. ظاهراً در دورة خوارزمشاهیان (491ـ 628) جاجرم همچنان در مسیر خراسان به فلات مرکزی ایران قرار داشت . در 568، تکش خوارزمشاه (حک :568 ـ596)، بر تخت خوارزم نشست و پس از چندی ، در عزیمت به عراق وارد جاجرم شد (رشیدالدین فضل اللّه ، ج 1، ص 343ـ344). در آستانة حملة مغولان به ایران ، شهر جاجرم در بین کوره های نیشابور و جوین و جرجان قرار داشت و مشتمل بر دهکده های بسیار بود (یاقوت حموی ، همانجا).
در 617 در حملة مغولان به ایران ، بلاد خراسان یکی پس از دیگری به تصرف سپاهیان چنگیز در آمد (رشیدالدین فضل اللّه ، ج 1، ص 517 ـ519) و ظاهراً جاجرم نیز به دست آنان افتاد. در 630 جاجرم با بیهق و اسفراین و دیگر ولایات خراسان به مَلِک بهاءالدین سردار مغول محول شد (همان ، ج 1، ص 662). ظاهراً مغولان جاده هایی که بسطام ـ جاجرم ـ اسفراین ـ خبوشان (قوچان ) را به بخارا و سمرقند پیوند می داد و از سوی دیگر جادة نیشابور ـ هرات و نیز جاده ای که جاجرم را از طریق بسطام به گرگان (= جرجان ) و کومش (سمنان ) می رساند، در دست گرفتند. در این رویدادهای نظامی ، جاجرم از لحاظ سوق الجیشی اهمیت فراوان داشت و واقع بودن آن در نزدیکی چمن کالپوش (در مغرب جاجرم ) با آب فراوان ، نیاز مهاجمان را به علوفه برای اسبها و حیوانات بارکش تأمین می کرد. این وضع سوق الجیشی تا دورة رضاشاه یعنی وارد شدن اتومبیل به ایران و احداث راههای جدید اتومبیل رو ادامه یافت . در 690 غازان خان برای جنگ با سرداران شورشی در آذربایجان ، وارد جاجرم شد و از آنجا از جادة بسطام به دامغان و سمنان رفت تا به آذربایجان عزیمت کند (همان ، ج 2، ص 1227ـ1230). در نیمة قرن هشتم ، حمداللّه مستوفی (ص 150) شهر جاجرم را که از اقلیم چهارم است دارای گیاهان سمی در اطراف آن معرفی کرده است که بدین سبب لشکر بیگانه نمی تواند به آنجا دست یابد، و در آن شهر قلعه ای بوده است . به نوشتة وی ، خانه های شهر جلوه دار و محصول آن غله و میوة فراوان بوده است .
در جنبش سربداران (737ـ766) مدتی بسطام ، فرهادجرد/ فرهادگرد، نیشابور و سبزوار به دست آنان افتاد (اسفزاری ، ج 2، ص 378ـ379). احتمالاً در این دوره جاجرم هم که بر سر راه بسطام قرار داشت به دست آنان افتاده بود. پیش از 778، علی مؤید سبزواری از سربداران ، در سبزوار خروج کرده بر بعضی ممالک خراسان (ظاهراً جاجرم هم ) مستولی گشت ، چنانکه از بسطام تا فرهادجرد و جام را در تصرف آورد و اظهار مذهب شیعه کرد و به نام خود سکه زد و خطبه خواند (همان ، ج 2، ص 29ـ30، 378).
در 778 به لحاظ مغشوش بودن اوضاع اقتصادی ـ اجتماعی خراسان ، بر اثر سقوط سربداران ، درویش رکن الدین نامی از فارس با سیصد سوار از سوی شاه شجاع به خراسان آمد و جاجرم و بحرآباد (در ح 84 کیلومتری شمال غربی سبزوار) را فتح کرد (همان ، ج 2، ص 33). در 802 در حملة تیمور به ایران ، تیمور به شاهرخ ، که در هرات به سر می برد، دستور داد تا به آذربایجان حمله کند. شاهرخ با سپاهی به سوی بسطام و دامغان رفت و سپس ، وارد جاجرم شد (شرف الدین علی یزدی ، ج 2، ص 151ـ153). کلاویخو، در 805/1402 در رأس هیئت سه نفری از سوی هانری سوم به دربار تیمور عزیمت کرد و در 807/ 1404 به جاجرم رسید ( رجوع کنید به کلاویخو، ص 20ـ21، 31). به نوشتة کلاویخو (ص 184ـ 185). هنگامی که او در جاجرم بود شهر حصاری نداشت و در پای تپه ای قرار گرفته بود و آب شهر از نهرهایی که کنده شده بود، به شهر آورده می شد. در وسط شهر قلعه ای بود که بر بالای تپه ای مصنوعی قرار داشت . مصالح قلعه از خشت خام بود که در زمستان بر اثر بارش برف و باران ، سیل شهر را فرا گرفته ، نیمی از شهر ویران شده و به قلعه آسیب رسیده بود. در چاپارخانه ها گاهی یکصد و گاهی دویست اسب نگهداری می شد که یامچیها متصدی آن بودند. در 807 جاجرم را شخصی به نام سیدخواجه غارت کرد و گروهی از مردم آنجا را به قتل رساند (خوافی ، ج 3، ص 155). در اوایل قرن نهم ، به نوشتة حافظ ابرو (ج 2، ص 107) ولایت جاجرم با قصبه و قریة جرمق (= گرمه ) و توابع ، جزو ولایت خراسان شمرده می شد. در آستانة بر سر کار آمدن صفویان ، خراسان از لحاظ اقتصادی ـ اجتماعی وضع مناسبی نداشت و صحنة جنگها و لشکرکشیها بود. به نوشتة اسفزاری (ج 2، ص 351ـ352)، مملکت خراسان به سبب آمدوشد لشکرها خراب بود، چنانکه از حدود جاجرم تا سواحل مرغاب زراعت نشده بود. در سال 1000 (سال پنجم جلوس شاه عباس اول ) شهر جاجرم با دیگر بلاد خراسان مانند اسفراین و سبزوار و مزینان به دست ازبکان افتاد و فرمانده آنان حاکمانی در آن شهرها و ولایت گماشت و خود به سوی بلخ رفت (اسکندرمنشی ، ج 2، ص 446).
در سال ششم سلطنتِ شاه عباس اول ، اهالی مزینان شورش کردند و عبدالمؤمن خان ، بهادر ازبک ، را کشتند و سر او را نزد شاه عباس فرستادند. در پی آن حاکمِ ازبکِ جاجرم نیز فرار کرد (همان ، ج 2، ص 453). در سال دوازدهم جلوس شاه عباس اول ، او که برای بیرون راندن ازبکان وارد خراسان شده بود، به جاجرم رفت (همان ، ج 2، ص 565). به نوشتة اعتمادالسلطنه ، طایفة رمضانلو که در زمان نادرشاه به چمن کالپوش در جاجرم کوچانده شده بودند توانستند به سرپرستی کاظم خان ، از متمولان آن طایفه ، مدتی جاجرم را در دست بگیرند. از بناهای ساخته شده در دورة کاظم خان ، قلعه ای در جنوب شهر بیرون از حصار است (1362ـ1363 ش ، ج 1، ص 115).
در دورة قاجار جاجرم ولایتی از خراسان به شمار می آمد و قصبه ای آباد و قلعه ای بزرگ داشت که در وسط شهر واقع بود و پیرامون آن بستانها و مزارع قرار گرفته بود و چهارصد خانوار داشت ( رجوع کنید به هدایت ، ص 290).
کرزن (ج 1، ص 259) نیز از جادة جاجرم ـ بجنورد ـ قوچان نام برده که راهی به سوی خراسان بوده است . در 1283، ناصرالدین شاه برای زیارت مشهد و نیز هنگام بازگشت ، یک روز در شهر جاجرم اقامت گزید (اعتمادالسلطنه ، 1367ـ 1368 ش ، ج 4، ص 1892ـ1893؛ قس حکیم الممالک ، ص 371 به بعد). در 1301 اعتمادالسلطنه (1362ـ1363 ش ، ج 1، ص 114ـ 118) نوشته است که جاجرم قصبه ای معتبر بود با قلعه و برجها و باغهای فراوان . حصار شهر مدور و دارای سی برج بودکه هر یک از دیگری سی ذرع فاصله داشت . او نیز از قلعة آن (نارین قلعه ) یاد کرده که بر روی تل مصنوعی بنا شده بود و چهار برج داشت و محیط آن 350 ذرع و به دور آن خندقی به عرض چهار ذرع حفر شده بود. شهر، هفت محله و یک کاروانسرای معتبر و چند مسجد داشت . مسجد جامع آن بسیار قدیمی بود و تاریخ 77 در آن به چشم می خورد که به احتمال قریب به یقین باید سال 577 باشد. اعتمادالسلطنه همچنین از بادهای جنوب به شمال جاجرم که از کویر می وزد و پل ابریشم واقع در جنوب شرقی جاجرم سخن گفته است .
ظاهراً در اواخر دورة ناصرالدین شاه (حک : 1264ـ1313) جمعیت شهر به پانصد خانوار می رسید ( رجوع کنید به ییت ، ص 360). در دورة قاجار، جاجرم از لحاظ تقسیمات کشوری ـ سیاسی اغلب دستخوش تغییرات بود. بنا بر مطالب مطلع الشمس (ج 1، ص 119، حاشیه ) جاجرم زمانی جزو بسطام و گاهی جزو استرآباد و در دورة فتحعلی شاه جزو ولایت شاهرود و بسطام شمرده می شد و هنگام آمدن محمدشاه به کالپوش ، جاجرم جزو ناحیة نَردین گردید و حکومت آن به محمد حسنخان نردینی سپرده شد. در سفر اول ناصرالدین شاه به خراسان ، جاجرم دوباره جزو حکومت بجنورد شد. گرچه گاهی از بجنورد مجزا می شد، سرانجام جزو بجنورد به شمار می آمد. در 1309 ش ، راه بجنورد ـ گنبدقابوس (گنبد کاووس ) تسطیح و در فصل تابستان برای عبور اتومبیل مناسب شد. این راه جدیدی بود که مشهد را از طریق قوچان به بجنورد و گنبدقابوس و بندرشاه (بندر ترکمن ) و ساری ، و از راه فیروزکوه به تهران پیوند می داد (کیهان ، ج 3، ص 446) ظاهراً چند سال پیش از آن هم (از 1309) احداث جادة شوسة تهران ـ شاهرود ـ نیشابور به پایان رسیده بود ( رجوع کنید بههمانجا). بدین طریق جاجرم اهمیت خود را که بیش از هزار سال به سبب قرار گرفتن در مسیر خراسان داشت از دست داد.
منابع : معین الدین محمد اسفزاری ، روضات الجنات فی اوصاف مدینة هرات ، چاپ محمدکاظم امام ، تهران 1338ـ1339 ش ؛ اسکندرمنشی ، اطلس راههای ایران ، تهران : گیتاشناسی ، 1374 ش ؛ محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه ، مرآة البلدان ، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث ، تهران 1367ـ 1368 ش ؛ همو، مطلع الشمس ، چاپ سنگی تهران 1301ـ13، چاپ تیمور برهان لیمودهی ، چاپ افست تهران 1362ـ1363 ش ؛ ایران . قانون تقسیمات کشوری آبان 1316، قانون تقسیمات کشور و وظایف فرمانداران و بخشداران ، مصوب 16 آبان ماه 1316 ، چاپ دوم ، تهران ] بی تا. [ ؛ ایران . قوانین و احکام ، مجموعة قوانین سال 1316 ، تهران روزنامة رسمی کشور شاهنشاهی ایران ، ] بی تا. [ ؛ همو، مجموعة قوانین سال 1376 ، تهران : روزنامة رسمی کشور، 1377 ش ؛ همو، مجموعة قوانین و مقررات مربوط به وزارت کشور: از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان سال 1369 ، تهران 1370 ش ؛ ایران . وزارت کشور، تقسیمات کشور
شاهنشاهی ایران ، تهران 1355 ش ؛ ایران . وزارت کشور. ادارة کل آمار و ثبت احوال ، کتاب جغرافیا و اسامی دهات کشور ، ج 3، تهران 1331 ش ؛ ایران . وزارت کشور. معاونت سیاسی . دفتر تقسیمات کشوری ، نشریة اسامی عناصر و واحدهای تقسیماتی ( به همراه مراکز )، تهران 1382 ش الف ؛ همو، نشریة تاریخ تأسیس عناصر تقسیماتی به همراه شمارة مصوبات آن ، تهران 1382 ش ب ؛ بلاذری (بیروت )؛ علی بن زید بیهقی ، کتاب تاریخ بیهق ، چاپ کلیم اللّه حسینی ، حیدرآباد 1388/ 1968؛ عباس جعفری ، گیتاشناسی ایران ، تهران 1368ـ 1379 ش ؛ عبداللّه بن لطف اللّه حافظ ابرو، تاریخ حافظ ابرو ، ج 2: بخش جغرافیای خراسان ، چاپ کرافولسکی ، ویسبادن 1982؛ حدودالعالم ؛ علینقی بن اسماعیل حکیم الممالک ، روزنامة سفر خراسان ، تهران 1356 ش ؛ حمداللّه مستوفی ، نزهة القلوب ؛ احمدبن محمد خوافی ، مجمل فصیحی ، چاپ محمود فرخ ، مشهد 1339ـ1341 ش ؛ رشیدالدین فضل اللّه ؛ روزنامة رسمی جمهوری اسلامی ایران ، ش 17268، 25 خرداد 1383؛ سازمان برنامه و بودجة استان خراسان ، معاونت هماهنگی و برنامه ریزی ، آمارنامة استان خراسان 1376 ، مشهد 1377 ش ؛ سمعانی ؛ شرف الدین علی یزدی ، ظفرنامه : تاریخ عمومی مفصّل ایران در دورة تیموریان ، چاپ محمد عباسی ، تهران 1336 ش ؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران ،
ج 10ـ 18: قزل آروات ـ کوه کورخود ، تهران : ادارة جغرافیائی ارتش ، 1366 ش ، ج 30، 40، 41: میامی ، ترود، باغستان ، تهران : ادارة جغرافیائی ارتش ، 1367 ش ؛ جرج ناتانیل کرزن ، ایران و قضیة ایران ، ترجمة غلامعلی وحید مازندرانی ، تهران 1362 ش ؛ روی گونثالث د کلاویخو، سفرنامة کلاویخو ، ترجمة مسعود رجب نیا، تهران 1344 ش ؛ مسعود کیهان ، جغرافیای مفصّل ایران ، تهران 1310ـ 1311 ش ؛ مرکز آمار ایران ، سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1375: شناسنامة آبادیهای کشور، استان خراسان ، شهرستان بجنورد ، تهران 1376 ش الف ؛ همو، سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1375: نتایج تفصیلی کل کشور ، تهران 1376 ش ب ؛ مقدسی ؛ نقشة تقسیمات کشوری ایران ، مقیاس 000 ، 500 ، 2:1، تهران : گیتاشناسی ، 1377 ش ؛ رضاقلی بن محمدهادی هدایت ، کتاب فرهنگ انجمن آرای ناصری ، چاپ سنگی تهران 1288، چاپ افست تهران ] بی تا. [ ؛ یاقوت حموی ؛ چارلز ادوارد ییت ، خراسان و سیستان ، ترجمة قدرت اللّه روشنی زعفرانلو و مهرداد رهبری ، تهران 1365 ش .