به نام اعظمی که عظیمی چون خمینی آفرید
سلام بر تو ای روح خدا سلام بر تو که بخشنده تر از آفتاب در آسمان ابدیت تابیدن گرفتی و با ملائک در هم آمیختی.
سلام بر تو که از نظرها پنهان و در دل ها جاودانه ای و سلام بر تو که از خاک در گستره ی افلاک زیستن دوباره آغاز نمودی
خمینی جان
آن دل که به یاد تو نباشد دل نیست/ قلبی که به عشقت نتپد جز گِل نیست
آن کس که ندارد به سر کوی تو راه/ از زندگی بی ثمرش حاصل نیست
سلامی صمیمانه و خاضعانه محضر شما عزیزانی داریم که مشیت الهی، نور مهرتان را به دل ما تاباند و در دل مهربانتان جایی برای ما باز کرد و نعمت همدلی را به ما ارزانی داشت. امیدواریم قدر این نعمت را بدانیم و لایق عنایت و محبت شما باشیم.
ضمن عرض خیر مقدم پیشگاه شما عزیزان و سروران گرامی، سر بر آستان جلال پروردگاری می ساییم که همتمان را بدرقه ی راه ساخت تا در جشن بزرگ انقلاب گامی برداریم.
الهی گر شکر شوم شکر تو نتوانم گفت/ ور عذر شوم عذر تو نتوانم خواست
یک نمونه شعر میان برنامه :
قصه ی بهمن...
یکی بود یکی نبود، غیراز خدا هیچکس نبود، جز یکی یارخدا، نام او روح الله،
آنکه بود مظهرمهر، آنکه شد نورسپهر، شهرتاریک و سیاه،
مردمان مرده و بی روح و نوا،
او با بانگ رسا، میزد برهمه کس،تا صدایش همه جا...
خفته ها بیدار،
مست ها هوشیار،
قصه بسیار زیباست ، قصه ای بی همتاست .نهضتی جاویدان، رهبرش روح خداست .
مردگان زنده شدند، زندگی رنگی دگر، شد زمستان چو بهار
عده ای با ایمان ، با صفات شیران ،پاسدار و بیدار ،انقلابی هوشیار
دل ها مات و خموش ، بزدلانی چون موش ،گرد خود چرخیدند .
وه چه جنجالی بود! جای ما خالی بود!
باز با بانگ رسا ، می سرودند تکبیر، یارانش همه جا، با سلاح وحدت .
قصه ام طولانیست ،
وقت تنگ باشد و کم ، هرچه بود زود گذشت ، دوران ماتم و غم ،
ماه بهمن که دمید، رهبر از راه رسید،
گاه تاریکی گذشت ، شام شد صبح سپید
نهضتی جاویدان، در پناه قرآن، خاطراتی زیبا، رهبرش روح الله .