سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش به فراوانی آموختن نیست، بلکه نوری است که در دل آنکه خدا هدایتش را بخواهد، می تابد . پس هرگاه در پی دانش بودی، ابتدا جوهره بندگی را در جانت بجوی و با به کار بستن دانش آن را به دست آور و فهم را از خدا بطلب تا به تو بفهماند . [امام صادق علیه السلام]
بنام خداوند بخشنده مهربان

سلام! روزنامه مردمی خراسان! از این که درد دل مردم را چاپ می کنید کمال تشکر را داریم. دوستداران شما از جاجرم!

گفت وگو با خانواده 2تن از شهدای هفتم تیر

پیام شهدای 7 تیر شناخت چهره نفاق است

خراسان - مورخ دوشنبه 1389/04/07 شماره انتشار 17585
نویسنده: رمضانی

http://www.khorasannews.com/NewsImage.aspx?id=34491&filename=81.jpg

اگر بگوییم به ثمر نشستن این انقلاب مرهون خون های زیادی است که بر زمین نقش بست، گزافه نگفته ایم. از سال های آغازین شروع نهضت، عزیزان زیادی جانشان را فدای حرکت اسلامی، مردمی کردند و دشمنان به هر شیوه و ترفندی بر آن شدند تا ضربه ای بر این نهال نورسته وارد کنند. دیروز با جنگ تحمیلی با تمام توان و انواع سلاح و تجهیزات نظامی، ترور شخصیت ها و... و امروز با جنگ نرم، استفاده از امکانات و فناوری روز، انواع مواد مخدر و روان گردان و ... و هنوز هم اگر فرصتی پیدا کنند باز هم از ریختن خون و ترور شخصیت ها مضایقه نخواهند کرد. هر چه میراثی گران بهاتر باشد باید ارزشمند ترین خون ها پای آن ریخته شود و به حق خون هایی که در هفتم تیر ماه سال 1360 در دفتر حزب جمهوری اسلامی ریخته شد از ارزشمندترین و پاک ترین خون ها بود و چهره ننگین منافقین را بیشتر از گذشته روشن کرد.

به مناسبت سالگرد شهدای هفتم تیر با دو تن از اعضای خانواده های شهدا به گفت وگو نشستیم. خانواده هایی که در همین نزدیکی در کنار ما و زیر آسمان لاجوردی زندگی می کنند و هیچ ادعایی ندارند و برای خود حقی بیشتر از دیگران قائل نیستند تنها توصیه و سفارش آن ها حفظ نظام، پیروی از ولایت و پاسداشت ارزش ها و حرمت خون شهداست.

ابتدا با فرزند شهید حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی حسینی طباطبایی هم کلام می شویم. وی خود را سید علی حسینی طباطبایی معرفی می کند و از تحصیلات پدر شهیدش می گوید که از ابتدا در مکتب خانه شروع به تحصیل می کند سپس راهی شهر زابل می شود و مقدمات را در حوزه علمیه زابل فرا می گیرد و سپس برای ادامه تحصیل به مشهد مقدس می آید. وی می افزاید: 18سال تحصیلات علمی ایشان ادامه یافت تا در سال 1340 بنا به در خواست مردم سیستان و بلوچستان از آیت ا... میلانی به زابل مهاجرت می کنند و فعالیت های علمی شان را شروع می نمایند. این شهید بزرگوار مسجدی به نام «حکیم» بر پا می کنند که هنوز هم پا برجاست و حوزه علمیه ای که طلاب زیادی در آن جا به تحصیل علوم دینی می پردازند.

سیدعلی حسینی طباطبایی در ادامه می افزاید: متاسفانه ایشان در زمان حیات نتوانستند آثار علمی به چاپ برسانند اما بعد از آن کتابی به نام «احسن البیان» در باب منطق به چاپ رسیده است که قوانین منطق را به زبان شعر و عربی نگاشته اند.

یکی از خصوصیات این شهید بزرگوار که نشان دهنده تسلط ایشان به زبان عربی است این بود که در سر کلاس درس وقتی استاد درس می دادند ایشان مطلب را به زبان عربی می نوشتند.وقتی از سابقه مبارزاتی شهید حسینی طباطبایی می پرسیم فرزندشان با اشاره به سابقه پدر بزرگوار در منطقه سیستان می افزاید: ایشان در سیستان از بدو شروع مبارزات حضرت امام(ره) با رژیم طاغوت شروع به آگاه سازی مردم و مبارزه در این منطقه کردند، به حدی که ممنوع المنبر و زندانی شدند. منزل ایشان پناهگاه مبارزانی بود که نیاز به تهیه سلاح داشتند. پدرم پلی برای ارتباط مبارزین با یکدیگر بودند. از جمله سرآمدان این مبارزان شهید «محمد منتظری» و شهید «اندرزگو» را می توان نام برد. آن زمان پدرم طوری عمل می کردند که کوچک ترین فعالیتی در پرونده ایشان در ساواک منعکس نشده است. رژیم شاه به دلیل بدی آب و هوای منطقه سیستان مبارزان را به آن جا تبعید می کرد و این شهید بزرگوار در ابتدا از آنان استقبال و پذیرایی می کرد و حتی یادم می آید که در گوشه ای از منزلمان 2 اتاق ساخته بودند تا در بدو ورود افراد آن جا پذیرایی شوند و اسکان موقت داشته باشند تا مکان مناسبی را برایشان فراهم کنند این حرکت های پدر برای رژیم غیرقابل تحمل بود و بالاخره آنان به اتهام مبارزه با رژیم و پناه دادن به مبارزین او را راهی زندان کردند و وقتی ساواک به منزل ما آمده بودند تمام کتابخانه پدرم را بررسی کردند و پدر می گفتند ساواک برای این که بهانه ای برای بازداشت من نداشت مقداری کتاب که منع قانونی نداشت بهانه کرده بود و بالاخره ایشان را به زاهدان و سپس به زندان قصر و کمیته ضد خرابکاری منتقل کردند اما پدرم هیچ وقت از شکنجه هایی که شده بودند سخنی نمی گفتند و طول مدت یک سال تنها با نامه ما را از احوال خودشان با خبر می کردند.

مادر طول مدت زندانی پدر طوری ما را سرپرستی می کرد که ما کمتر احساس دلتنگی کنیم و سختی این قضیه وقتی روشن می شود که بگویم مادرم در خانواده اهل علم پرورش یافته بودند و زیاد با اجتماع آن روز سروکاری نداشتند و رفت و آمدهایشان محدود بود اما وقتی این حوادث پیش آمد ایشان مجبور بودند یک تنه با مشکلات کنار بیایند. تمام توانشان را به کار گرفتند تا ما احساس کمبود پدر را نکنیم. طول این مدت ما را بیشتر به منزل پدربزرگ می بردند و دلداریمان می دادند و همین رویه بعد از شهادت پدر نیز ادامه داشت و هنگام شهادت پدر با کوچک ترین عضو خانواده ما که کودکی دو ساله بود طوری رفتار می شد که هیچ کدام احساس کمبود محبت پدری نکنیم و اگر از هرکدام از فرزندان شهید سوال کنید همین پاسخ را خواهند داد. اگر چه هیچ کس جای پدر را نمی گیرد اما من خود احساس کمبود پدر را نمی کردم. مادرم هم مادر بود و هم پدر. در پایان ذکر این نکته را لازم می دانم تا به نسل جوان بگویم که اصل حادثه هفتم تیر برای این بود که در زمانی که منافقین و سرکرده آن ها بنی صدر با رهبری و جایگاه آن نمی توانستند مبارزه کنند شروع به زدن شاخ و برگ درخت انقلاب کردند. رهبری که در بین مردم جایگاه رفیع خود را داشت و از بین بردن این گزینه برایشان میسر نبود اما از بین بردن افرادی که در کنار رهبری بودند شیوه ای بود که منافقین انتخاب کرده بودند.

امروز حضور افرادی مانند شهید بهشتی در کنار رهبری در حکم بازوی پرتوانی بودند که منافقین ما را از این نعمت بزرگ محروم کردند. وی پیام شهدا را چنین باز می گوید: پیام شهدای 7تیر برای نسل حاضر و نسل های آینده شناخت چهره نفاق است و این که پیروی از ولایت فقیه پشتیبان نظام است هم چنان که در سال ها و ماه ها و فتنه اخیر مشخص شد تمام هم وغم دشمن از بین بردن اصل ولایت فقیه است.

همسرشهید حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم صادقی

در ادامه گفت وگویی کوتاه با همسر شهید دکتر قاسم صادقی کرده ایم که به گوشه ای از زوایای زندگی این شهید بزرگوار اشاره می نمایند.

وی می گوید: شهید دکتر صادقی متولد روستای گرمه از توابع جاجرم بجنورد می باشد که برای ادامه تحصیلات از زادگاه خود به مشهد می آید. وی دارای دکترای الهیات و تحصیلات حوزوی می باشد. آشنایی ما با ایشان به دورانی برمی گردد که ایشان در نطنز تدریس می کردند و برای ازدواج به تهران می آیند. بعد از ازدواج ما به مشهد می آییم و شهیددر دانشگاه مشهد شروع به تدریس می کنند و سپس با برگزیدن کسوت نمایندگی مجلس شورای اسلامی به تهران می رویم.

وقتی ایشان به شهادت رسیدند ما 3 فرزند داشتیم که به ترتیب محمد، علی و فاطمه بود که فاطمه دختر کوچکم 6 ماه داشت. بعد از شهادت دکتر صادقی ترجیح دادیم در مشهد زندگی کنیم و از تهران به مشهد نقل مکان کردیم. من علاقه زیادی به شهید داشتم بنابراین تحمل شهادت ایشان برایم بسیار سخت و سنگین بود. ایشان بسیار خوش اخلاق بود و برای ازدواج با من تلاش زیادی کرد. وقتی برای خواستگاری به تهران آمده بود و پدرم ایشان را از نزدیک دیدند و از آن جا که من فرزند کوچک ایشان بودم و مرا بسیار عزیز می داشتند، با ازدواج من با ایشان موافقت کردند. اما در مرحله بعد که شهید صادقی آمدند پدرم فوت کردند و تا بعد از مراسم چهلم پدرم صبر کردند و بعد از آن مرا عقد کردند و طول این مدت بسیار نگران من بودند و به دیگران سفارش مرا می کردند.

من نیز احترام ایشان را داشتم. شهید با بچه ها بسیار مهربان بود. با آن ها بازی می کرد و سعی می کرد وسط هفته هر زمان که میسر بود آن ها را به بیرون از شهر ببرد و همیشه به من می گفت: بچه ها را باید با خودمان بیرون ببریم تا بادیگران نروند. به بچه ها شنا یاد می داد و با آن ها کشتی می گرفت.

وی به گوشه دیگری از زندگی شهید اشاره می کند و می افزاید:وقتی شهید صادقی 7 ساله بودند مادرشان فوت می کنند و با اصرار خودشان و همکاری برادر برای ادامه تحصیل از گرمه می روند و هر زمان که فرصتی پیدا می کنند برای کمک به پدر و برادر به گرمه می آیند تا این که برادرشان فوت می کنند و وی سرپرستی 7 خواهر و برادر را به عهده می گیرند تا جایی که هرکدام به حمدا... موفقیت هایی کسب می کنند و مسئولیتی را به عهده دارند. من نیز در طول این مدت بسیار در تربیت فرزندانم کوشیده ام تا بچه های خوبی تربیت کنم و بحمدا... آن ها نیز موفق هستند. مراسم دعای ندبه و کارهای خیریه، تهیه جهیزیه و کمک به مستمندان اوقات مرا پر کرده است و این را لطف خدا می دانم و تا جایی که در توان دارم در این راه تلاش می کنم. ان شاء ا... که مورد عنایت پروردگار قرار گیرد.

ضمن تقدیر و تشکر از آقای عظیمی، نظر ایشان را به گزارش خانم علیداد در سال گذشته جلب می کنم که نوشته بود تمام مطالبات در جاجرم پرداخت شده است!

خراسان شمالی در شناخت معادلات فرهنگی فلات ایران نقش کلیدی دارد

خراسان - مورخ دوشنبه 1388/10/14 شماره انتشار 17454

علوی باستان شناس ایتالیایی و پژوهشگر مؤسسه باستان شناسی «خاور نزدیک و اژه» ایتالیا در سفر به استان بر نقش موثر خراسان شمالی در شناخت آثار تاریخی و معادلات فرهنگی منطقه شمال شرق کشور با جنوب ترکمنستان و فلات مرکزی ایران تأکید کرد.دکتر «رافائلو بیشونه» که کاوش در تپه تاریخی «یام» فاروج و بررسی دره رود اترک از سوی دانشگاه «تورینو» ی ایتالیا را در کارنامه فعالیت های خود دارد، مطالعه خراسان شمالی را در شناخت تبادلات فرهنگی دوره باستان منطقه شمال شرق فلات قاره ایران دارای اهمیت کلیدی دانست.به گزارش روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان، وی هم چنین بر اهمیت آثار باستانی و شباهت های عمیق آثار تاریخی به جا مانده در این استان با آسیای مرکزی تأکید و لزوم انجام کاوش های بیشتر را گوشزد کرد.وی ابراز امیدواری کرد: با امضای تفاهم نامه ای در آینده نزدیک با سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور، مطالعات و بررسی ها در این خصوص در خراسان شمالی آغاز شود.بنا بر این گزارش، دکتر «رافائلو بیشونه» در مدت اقامت در استان از محوطه های باستانی حوضه رود کال شور در شهرستان های جاجرم و اسفراین بازدید کرد و ظرفیت های موجود در این مناطق را برای مطالعه فرهنگ های باستانی شمال شرق ایران و شناخت معادلات فرهنگ دوره مفرغ و آهن بین ایران و آسیای مرکزی مورد ارزیابی قرار داد

"اگر واقعا با موتورسواران متخلف جاجرم برخورد می شود، پس این همه موتورسوار کم سن و سال و بدون کلاه و گواهینامه در کوچه و خیابان چه می کنند!؟ من که از عاقبت آنها می ترسم.

"از مدیریت بانک صادرات جاجرم تشکر می کنم. تنها بانکی است که عابربانک آن همیشه درست است.


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ بسمه تعالی، وب سایت خوبی و اطلاعات جامعی داری خیلی خوشم آمد ، پیش پیش عید باستانی را تبریک می گویم ، دوست عزیر اگر فرصت کردی به وب سایت ( به روز جاجرم) (( جاجرم شهری است در خراسان شمالی )) سری بزن و اطلاعات خود را با اطلاعات و داده های همدیگر زیبا تر کنیم . دوستدار شما حاج قاسم ضمنا شماره تماس من 09194977732 است. در صورت دوست داشتن من را در لینک خود قرار بده-
کد تاریخ قمری ، شمسی و میلادی به همراه مناسبت

دریافت کد رتبه جهانی سایت و وبلاگ