همه گمانه زنیهای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم
از وقتی که یادمان می آید، از یکسال مانده به انتخابات ریاست جمهوری، گمانه زنی ها درباره کاندیداهای احتمالی آغاز شده است و این مساله زمانی شدت بیشتری می یابد که انتخابات پیش رو، در پایان عمر هشت ساله یک دولت باشد .
نکته جالب توجه اینجاست که هرگاه گمانه زنی ها و بحث های انتخاباتی از مدت ها جلوتر از زمانبندی خود انتخابات آغاز می شود، فریاد همه بلند می شود که چرا بحث های زودهنگام می کنید؟ و جالب تر اینکه همین فریادها، خود به نوعی طرح زودهنگام مسایل انتخاباتی است !
حالا چند وقتی است که گمانه زنی ها برای تشخیص و تعیین نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده آغاز و نامهای آشنایی مطرح شده است؛ نامهایی که شاید بعضا سودای ریاست جمهوری را در سر نداشته باشند اما تا نزدیک تر شدن به زمان انتخابات و قطعی تر شدن نتایج چانه زنی ها، گستره نامهای مطرح شده بیشتر از واقعیت است .
مولفه ای که در ابتدا باید مد نظر قرار گیرد، چگونگی دسته بندی های سیاسی و گروه بندی های مختلف در جناح های مختلف کشور است. درست است که بطور کلی دو جناح راست و چپ یا اصولگرا و اصلاح طلب در کشور فعالیت دارند ولی انتخاب رییس جمهور و تعیین کاندیدای قطعی برای این انتخابات مساله ای نیست که شخصیت ها و گروه های سیاسی کشور به راحتی از آن بگذرند و همین امر موجب تشتت و بروز و ظهور دسته بندی های جدید در ذیل این دو جناح اصلی خواهد شد .
این مساله بارها به تجربه ثابت شده است و حضور دو کاندیدا از هر کدام از جناح ها در انتخابات 88، حضور 10 کاندیدا در انتخابات 84 و حتی به اجماع نرسیدن بر سر یک لیست واحد در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی، نمونه ای از عدم توافق قطعی گروه ها در آستانه انتخابات است .
شاید اولین پرسش دغدغه داران انتخابات 92، گزینه ای باشد که احمدی نژاد و حامیانش قرار است معرفی کنند. در این طیف، نامهای مختلفی مطرح است اما به دلیل بروز برخی اختلافات میان این طیف و طیف های دیگر اصولگرا که بعد از مطرح شدن "جریان انحرافی" بسیار جدی شد، هرکدام از این نامها با حرف و حدیث هایی همراه شده است .
محمدباقر قالیباف چهره دیگری است که هرچند به عنوان یک کاندیدای اصولگرا می تواند مطرح باشد اما از معدود گزینه های کاندیداتوری است که احتمال حمایت از وی از سوی بخشی از اصلاح طلبان یا گروه ها و احزابی که داعیه مستقل بودن دارند، وجود دارد. عملکرد وی در شهرداری تهران و اینکه در طول چند سال گذشته نشان داده که کینه ای از اصلاح طلبان ندارد، موجب شده است که بتواند نظر طیف منتقدان را تاحدودی به خود جلب کند
جدی ترین گزینه ای که نامش از ماهها قبل به عنوان گزینه بعدی کاندیداتوری از سوی طیف دولتی ها برای انتخابات ریاست جمهوری مطرح شد، اسفندیار رحیم مشایی بود اما آنقدر پرحاشیه و پر سر و صدا ظاهر شد که این روزها حتی عکس انداختن از وی در حاشیه جلسات هیات دولت نیز ممنوع شده چه برسد به برگزاری میتینگ هایی که شائبه تبلیغاتی بودن دارند .
عده ای هم معتقدند که این طیف ممکن است گزینه ای جوان و شاید تا حدودی ناشناخته را راهی کارزار انتخابات کند؛ گزینه ای نظیر مهرداد بذرپاش ـ که نام خود را با کاندیداتوری در انتخابات اخیر و ورودش به مجلس نهم بیشتر مطرح کرد ـ یا حمید بقایی که در حال حاضر معاون اجرایی رییس جمهور است و هرچقدر مشایی با اظهارنظرهایش نام خود را بر سر زبان ها انداخت، بقایی با مطرح شدن چندین باره نامش در چند دادگاه شهرتی برای خود دست و پا کرد . گزینه های موردنظر دولتی ها به اینجا ختم نمیشود و این روزها حتی نام هایی نظیر نیکزاد، وزیر مسکن دولت احمدی نژاد هم به عنوان یکی از گزینه ها به گوش میرسد .
حزب موتلفه اسلامی نیز در چند نوبت طی هفته های گذشته و بخصوص بعد از ناکامی دبیرکل این حزب در انتخابات اخیر مجلس، اعلام کرده است که بطور مستقل کاندیدایی برای ریاست جمهوری یازدهم معرفی خواهد کرد. این مطلبی است که محمدنبی حبیبی دبیر کل حزب موتلفه نیز چند روز پیش بر آن تاکید کرد .
یکی دیگر از گزینه هایی که برای ریاست جمهوری آینده از او نام می برند، سعید جلیلی است که بیشتر از ایران، در خارج از کشور شناخته شده است. سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و مذاکره کننده ارشد ایران با گروه 1+5 است. وی در طول این چند سال چهره ای معقول در بین اصولگرایان از خود به نمایش گذاشته و حالا که نامش برای کاندیداتوری ریاست جمهوری مطرح است، سیگنال های مثبتی از طیف های مختلف برای ورود وی به این کارزار ارسال می شود، بطوریکه حتی شنیده شده است که وی حتی از سوی برخی جریانات حامی احمدی نژاد به عنوان نامزد مطرح شده است .
جلیلی تنها فردی نیست که نامش از این جایگاه برای کاندیداتوری ریاست جمهوری سال آینده مطرح می شود چراکه حسن روحانی هم چند سال پیش در جایگاه فعلی جلیلی بود و حالا نامش به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات 92 مطرح شده است. او اخیرا کتابی را درباره مسایل هسته ای کشور در دوران وی منتشر کرده که کم هم جنجالی نبوده است. انتشار این کتاب و انتقادهای گاه گاه حسن روحانی از وضعیت کشور، در کنار سمتش به عنوان رییس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام موجب شده که نام وی در عرصه سیاسی کشور باقی بماند .
گزینه دیگری که برای انتخابات 92 مطرح می شود، محسن رضایی است. او در حال حاضر دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و در سال های گذشته بالقوه ترین کاندیدای ریاست جمهوری ایران بوده است. وی در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 چهره ای در حد و اندازه های یک رییس جمهور به نمایش نگذاشت تا جاییکه برای تمام کردن حجت بر مردم و نشان دادن پایبندیش به ادعاهای خود، به جای دادن تضمین های قابل قبول، به قسم خوردن در فیلم تبلیغاتیش روی آورد!
اما محسن رضایی در انتخابات جنجالی 88 چهره ای تقریبا متفاوت از خود نشان داد؛ چهره ای که ایده های اقتصادی مطرح می کرد، حرف از آزادی های اجتماعی و فدرالیسم به میان می آورد و از همه مهمتر اینکه از دولت و سیاست های آن انتقاد می کرد. حالا سه سال از آن روزها گذشته و یکسال مانده به انتخابات بعدی، باز هم نام او به عنوان یکی از گزینه های کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری مطرح شده است.
محمدباقر قالیباف چهره دیگری است که هرچند به عنوان یک کاندیدای اصولگرا می تواند مطرح باشد اما از معدود گزینه های کاندیداتوری است که احتمال حمایت از وی از سوی بخشی از اصلاح طلبان یا گروه ها و احزابی که داعیه مستقل بودن دارند، وجود دارد. عملکرد وی در شهرداری تهران و انجام پروژه های زیربنایی از نقاط قوت اوست. هم چنین او تا کنون تواسته رضایت طبقه متوسط شهری که سبد رای سنتی اصلاح طلبان بود را به دست آورد، امری موجب شده است که بتواند نظر طیف منتقدان را تاحدودی به خود جلب کند.
در طرف مقابل، یعنی در بین اصلاح طلبان هم حرف و حدیث هایی به گوش می رسد که بیشتر از اینکه مستقیما از طرف شخصیت های سیاسی این طیف مطرح شده باشد، از سوی دیگران و در قالب گمانه زنی ها مطرح شده است. سوال اصلی اینجاست که پس از فتنه 88 و حوادث تلخ پس از انتخابات ریاست جمهوری راهبرد اصلاح طلبان و پاسخ حاکمیت در قبال آن چیست؟
اولین و اصلی ترین گزینه این طیف، سیدمحمد خاتمی است. رای بالای وی در دو دوره انتخابات ریاست جمهوری در سالهای 76 و 80 و چهره محوری وی برای اصلاح طلبان موجب شده است که در این دوره هم همانند سال 88 به عنوان یکی از گزینه های نامزدی انتخابات 92 مطرح شود. البته هنوز اظهارنظری رسمی در این رابطه از سوی اصلاح طلبان و بخصوص شخص سیدمحمد خاتمی منتشر نشده است و با توجه به وضعیت خاص این طیف در فضای سیاسی فعلی کشور، به نظر می رسد که این گمانه زنی ها تا روزهای ثبت نام و آغاز زمانبندی رسمی انتخابات سال آینده ادامه داشته باشد.
محمدرضا عارف از دیگر گزینه های مطرح برای اصلاح طلبان است. وی در طول سالهای دو دولت اصلاحات چهره ای معقول از خود نشان داد و در سالهای پس از آن هم درباره بسیاری از مسایل سیاسی اظهارنظری نکرد و موضعی نگرفت تا مخالفان و منتقدان اصلاح طلبان هم او را به عنوان چهره ای قابل قبول تر از دیگر اصلاح طلبانی که به آنها انتقاد دارند بشناسند و از او تحت عنوان یک چهره دانشگاهی و نه صرفا سیاسی یاد کنند.
درباره حضور اصلاح طلبان در انتخابات 92، از یک سو بحث تصمیم گیری سران این طیف برای اصل و نحوه حضور است ـ که در این مورد باید به سرنوشت انتخابات مجلس نهم نیز دقت کنند ـ و از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که کارگزارانی های این طیف گزینه ای مستقل معرفی کنند که در صورت تحقق این اتفاق، محمدعلی نجفی یا اسحاق جهانگیری می توانند محتمل ترین گزینه ها باشند.
جلیلی تنها فردی نیست که نامش از این جایگاه برای کاندیداتوری ریاست جمهوری سال آینده مطرح می شود چراکه حسن روحانی هم چند سال پیش در جایگاه فعلی جلیلی بود و حالا نامش به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات 92 مطرح شده است. او اخیرا کتابی را درباره مسایل هسته ای کشور در دوران وی منتشر کرده که کم هم جنجالی نبوده است
البته گمانه زنی ها به همینجا ختم نمی شود و چهره شناخته شده ای نظیر سیدحسن خمینی هم از این گمانه زنی ها در امان نبوده است. در هفته های گذشته از سوی برخی سایت ها و رسانه های کشور نام سیدحسن خمینی به عنوان گزینه مورد اجماع اصلاح طلبان برای انتخابات 92 مطرح شد ولی محمدعلی انصاری در یک نشست خبری این مساله را رد کرد و ضمن انتقاد از برخی بداخلاقی های رسانه ای، تاکید کرد که بیت شریف امام (ره) اسیر جناح بندی ها نخواهد شد و بویژه شخص سیدحسن خمینی شخصیتی فراجناحی است و تصمیمی هم برای حضور در میدان انتخابات 92 ندارد.
البته مطرح کردن نام حسن خمینی از سوی یک عده خاص، اتفاق جدیدی نیست و تقریبا چهار سال قبل یعنی حدود یکسال پیش از انتخابات 88 نیز چنین حرف و حدیث هایی درباره وی مطرح شد اما انتخابات آمد و رفت و خبری از او نشد. حتی در انتخابات اخیر مجلس نیز برخی سایتها اخباری منتشر کردند مبنی بر اینکه سیدحسن خمینی به همراه سیدمحمد خاتمی و جمعی دیگر از اصلاح طلبان گروهی را برای تصمیم گیری درباره انتخابات تشکیل داده اند اما باز هم از وی خبری نشد تا مشخص شود که وی همچنان تصمیمی مبنی بر حضور در عرصه سیاسی کشور بویژه شرکت در رقابتهای اینچنینی ندارد و گمانه زنی های انتخاباتی درباره وی بیشتر به شایعه شبیه است.
هنوز یک سال تا انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باقی مانده است. گرانی، بیکاری، تهیه مسکن، کم شدن اعتماد بخش خصوصی به سرمایه گذاری های کلان که می تواند متاثر از اتفاقات ناگواری نظیر فساد مالی 3000 میلیاردی هم باشد، بالا گرفتن برخی بی اخلاقی ها در عرصه سیاسی کشور و بعضا در بین مسئولان و نگرانی از برخی مناسبات ایران در عرصه دیپلماسی از جمله مهمترین دغدغه های امروز مردم کشور ماست و اگر کسی پیدا شود که بتواند مردم را قانع کند که می تواند بر این مشکلات فائق بیاید، شاید بتواند گوی و میدان را هم از رقیبان خود برباید. برای مشخص شدن این مساله، باید یک سال صبر کرد.
گروه های فعال و کاندیداهای احتمالی در انتخابات ریاست جمهوری دولت یازدهم
با پشت سر گذاشتن انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، زنگ آغاز بزرگترین رقابت انتخاباتی ایران یعنی انتخابات ریاست جمهوری که هر چهار سال برگزار می شود، نواخته شده است.
اهمیت انتخابات ریاست جمهوری یازدهم از چندسو قابل بررسی و تحلیل است.
اول به این جهت که انتخابات ریاست جمهوری دولت دهم که با حاشیه ها و فراز و فرودهای فراوان پس از برگزاری همراه بود، برگ جدیدی از تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران را ورق زده و موجب حذف بسیاری از نامهای بزرگ از عرصه سیاسی شد.
افرادی نظیر سیدمحمد خاتمی، اکبر هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و بسیاری از نیروهای موسوم به اصلاح طلب و تکنوکرات، در انتخابات دهم کارنامه مناسبی از خود به جای نگذاشتند و در انتخابات یازدهم نیز به احتمال فروان فعالیت مؤثری از آنان دیده نخواهد شد.