سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به یکى از کسانى که بدو سخنى گفته بود و از مقدار وى بزرگتر مى‏نمود فرمود : ] پر نیاورده پریدى و در خردسالى بانگ در کشیدى . [ و شکیر ، نخست پرهاست که بر پرنده روید ، پیش از آنکه نیرومند و استوار شود ، و سقب شتر خردسال است و شتر بانگ بر نیاورد مگر آنگاه که فحل گردد . ] [نهج البلاغه]
بنام خداوند بخشنده مهربان

نقش پدر و مادر در تربیت فرزند

وظیف? یک پدر مسلما با مال مادر فرق می کند و در مراحلی که بچه ها خیلی کوچک هستند پدر مطلقا وظیفه نسبت به آنها ندارد . فقط غریز? مادری است که به زن این نبوغ مخصوص را برای پرورش بچه های کوچک اعطا می کند و دست های زنان? او معمولا بهتر از مال مرد می تواند با حرکات ظریف و پر حوصل? خود بچه ها را بار بیاورند . ولی نباید مواظبت و پرورش بچه های کوچک در نظر پدر آنقدر مضحک جلوه کند که او را مانع شود حتی در مواقعی که همسرش به عللی از انجام وظایف خود معذور و یا مریض است ، وظیف? او را شخصا به عهده بگیرد . چون مردها هم وقتی احتیاج پیدا کنند بلدند که خیلی ظریف و دقیق کار کنند . اگر مردی که یک روز زنش را خسته می بیند همت کند و مثلا سر پستانک را به دهان بچه بگذارد و یا او را ساعتی گردش دهد علاوه بر اینکه به همسرش کمک کرده و کار مفیدی انجام داده مراتب عشق و صمیمیت خود را نیز با این عمل به زنش ابراز داشته است .

اگر مرد گاهی از اوقات فراغت خود را صرف چنین کارهائی کند همان طور که گفته شد علاوه بر تشریک مساعی با همسرش در ضمن بیشتر با طفل خود مانوس می شود و به او عادت می کند و چون او را از نزدیک می بیند ، خوب نگاه می کند و دقیق تر متوج? او می شود و بیشتر محبت او را به دل می گیرد و دیگر مثل سابق بچ? خود را مثل موجود غریبه ای که فقط فریادهایش آرامش او را به هم می زند در نظر نمی آورد بلکه با توجه به نیرو و هوش و شعف بچه خود موجودیت او را در می یابد و این آشنایی برای سنین بعدی طفل خیلی مفید است .

بچه نیز به نوب? خود با پدرش مانوس می شود و دیگر او را مثل موجود ترسناکی که هر چند یک بار در خانه ظاهر می شود در نظر مجسم نمی کند و در حقیقت این تماس نزدیک اطمینان خاصی در او به وجود می آورد و باعث می شود پدرش را از مادر تشخیص دهد ، به حرکات مخصوص او عادت کند و به عبارت دیگر به او کمک کند تا از حصار محکمی که شیوه ها و طرز تربیت مادری به دور او به وجود آورده اند ، خارج شود .

وقتی پدری اینقدر اراده به خرج داد تا موقعی که طفلش خیلی کوچک هست به این طریق کمی با او طرح آشنائی بریزد ، چندین سال بعد به آسانی خواهد توانست وظیف? خود را در مورد تربیت او به طرز موثر و مفیدی به عمل آورد .

بد نیست این را هم اینجا متذکر شویم که بعضی از زن ها با نبوغ خاصی که دارند شوهر خود را در منزل تبدیل به ( پرستار ) بچه می کنند چه اشتباه بزرگی ... فورا خاطر نشان کنیم که منظور ما هرگز چنین چیزی نیست ، مرد هیچگاه نباید در زندگی خانوادگی جانشین زن شود و رل او را در مورد اطفال به عهده بگیرد و کمک کردن به زن خانه نباید چنین شیو? غلطی را پیش پای مرد بگذارد .

من فکر می کنم که مرد به طرز مرتبی این وظیفه را به عهده بگیرد ولی فقط در مواقعی که ایجاب می کند وارد مرحله عمل شود و در آن موقع وظیف? خود را با خوش اخلاقی و اراد? قوی برای آشنایی با دنیای جدیدی که تا به حال از آن خبری نداشته است انجام دهد .

چنانچه مرد به خوبی قادر باشد در این مورد دل بدهد ، به آسانی خواهد توانست موجبات خوشحالی و رضایت خود را فراهم کند ، اگر شرایط هیچ گاه چنین موقعیتی را برای شما به وجود نیاورده اند نباید خیال کنید که برای همیشه از دخالت در امور پرورش طفل خود معاف هستید .

اولین دخالت موثری که شما می توانید به عمل آورید کمک کردن به همسر خود در مورد تربیت اطفال می باشد . بارها برایتان پیش می آید که وقتی از کار خود مراجعت می کنید همسرتان که از کار روزانه خسته و درمانده شده با یک دنیا اوقات تلخی شکایت می کند که بچه های شما چنین و چنان و بالاخره غیر قابل تحمل هستند خیلی از پدرها هستند که در این موقع تبدیل به یک دیو خشمناک می شوند و با فریادها و داد و بیدادهای دیوانه کننده که بدتر اهل منزل را عصبی می کند به خیال خود وظیف? تربیتی یک پدر مقتدر را انجام می دهند هیچ گاه به این طریق اقدام نکنید و تحت تاثیر غضب و خشم خود به غرش نیفتید . اگر بچه های شما واقعا ناراحت کننده هستند خیلی آرام و بی سرو صدا با همسر خود مشورت کنید تا دلیل آن را بیابید و در رفع آن اقدام کنید . و اغلب هم اتفاق می افتد که زن پس از این که به این طریق عقد? شکایت خود را نزد شما باز کرد و حالت طبیعی خود را بازیافت و آن خشم موقتی از بین رفت خودش شخصا به طریق عاقلانه همه چیز را مرتب می کند و متوجه می شود که این سرزنش ها و شکایات که در اثر خستگی و بی حوصلگی خود او بزرگ شده اند در واقع اساس محکمی ندارند و حتی بعد از اینکه کسی را هم ناراحت کرد از خوبی ها و خوشمزگی های بچه ها نیز برای شما تعریف می کند اما چنانچه یکی از بچه ها واقعا عملی انجام داده که دخالت شما ضروری به نظر می رسد با کمال اراده ولی با آرامش وظیف? خود را انجام دهید .

showimage

گاهی اوقات قضیه بر عکس می شود و بچه ای که در نزد شما خیلی عاقل و سر به راه بوده به مجرد این که پای شما به منزل می رسد بنای کج خلقی را می گذارد . ممکن است این بچه طفل منحصر به فرد خانواده باشد که خیلی به مادرش مانوس می باشد و یا اصلا مجموع بچه ها باشند که در نظر شما مثل یک دست? وحشی و لجباز جلوه کنند معهذا در بدو ورود شما مادرشان به شما تاکید کرده که آنها امروز خیلی عاقل و سر به راه بوده اند . اما شما باور نمی کنید و همسر خود را سرزنش می کنید که بلد نیست بچه های خود را تربیت کند و چون او را عاجز از این کار تصور می کنید شخصا زمام امور را به دست می گیرید و ناگهان باران فرامین و دستورها که احیانا ممکن است با توسری و لگد هم همراه باشند به سر آنها می بارد . آرامش حکمفرما می شود در یک محیط گریه آلود ، اخم و ناله و در یک فضائی که مثل میدان های نبرد بعد از خاتم? کشتار و نزاع می باشد همه چیز ساکت می شود و شما به خود می بالید که این آرامش در اثر قدرت و شخصیت شما به وجود آمده است ، شما دارای نیروهای جسمانی و قدرت حاکمیت هستید ، شما جذب? پدرانه و صدای کلفت و ترسناک دارید و با استفاده از آنها غائله را فرو نشانده اید که علت این جریانات چه بوده است . آیا عاقلانه تر به نظر نمی رسد اگر سعی می کردید علت ناراحتی و تحمل ناپذیری بچه های خود را درک کنید ؟ اینجا یک موضوع روانی پیش می آید خیلی از بچه ها هستند که در کنار مادر یا پدر خود خیلی مطیع و سر به راه هستند ولی به مجرد این که آن دو را با هم می بینند نمی توانند آرام باشند و دلشان می خواهد صلح و صفای آنها را به هم بزنند . در این موقع است که هر یک از آنها تقصیر را به گردن دیگری می اندازد و معتقد می شود که همسرش از انجام رل خود در مورد تربیت اطفال عاجز است . وقتی که همسرتان به یکی از بچه ها دستوری می دهد فورا برای تاکید آن شما هم وارد صحبت نشوید . چون این کار شما به بچه وانمود می کند که مادرشان قدرت لازمه را در اختیار ندارد و روی این اصل از اطاعت دستورات او تا آنجا که بتوانند سرپیچی می کنند . موافقت خود را غیر مستقیم به رخ بچه ها بکشید ولی دخالت واضح در کار همسرتان نکنید و اگر هم دخالتی می کنید خیلی به آرامی و متانت باشد که فقط دستور مادر را به بچه ها یادآوری کنید و به بچه ها وانمود کنید که اجرای این دستور را به حساب خود می گذارید .

مادر هیچ گاه نباید در مقابل بچه هایش ضعیف قلمداد شود در رفتار خود طوری دقت کنید که مبادا چنین حالتی به همسر خود بدهید . از او انتقاد نکنید ، به باد مسخره اش نگیرید . بر عکس او را احترام بگذارید و ارزش برای او قائل بشوید . آن وقت خواهید دید که بچه ها نیز جز این نخواهند کرد . اگر نسیت به همسرتان مودب و متواضع باشید بچه ها نیز همانطور خواهند بود اگر تشدد و تغیر و احیانا کلمات رکیک جواب بدهید بچه ها نیز به قول معروف از حرف های شما « شیر » می شوند و حرف های او را به پشیزی نمی خرند . اگر شما شخصا همسرتان را مورد احترام قرار دهید وی از طرف بچه ها نیز محترم شمرده خواهد شد . اشتباه نکنید ، بخاطر فریادهای شما نیست که بچه ها از مادرشان اطاعت می کنند برعکس این تواضع شما تسلی به اوست که آنها را هم وادار به چنین عکس العملی می کند . اگر اتفاقا بعضی اختلافات با همسرتان دارید محض رضای خدا حساب خود را جلو بچه ها با او تصفیه نکنید چون بچه ها از کوچکترین حرکت نامعقول شما نسبت به مادرشان استفاده کرده و برای سرپیچی از دستورات او خود را مجاز خواهند دانست و این البته خوب نیست . اگر هم احیانا مخالفت شما بالا کشید و منجر به دعوا و مرافعه شد به خاطر داشته باشید که بچه ها گناهی نکرده اند که از این وقایع ناگوار رنج ببرند و به هر حال روی دوستی و محبتی که به پدر و مادر خود دارند ناگزیر طرف یکی از آنها را خواهند گرفت و آن وقت کار به جاهای خطرناک می رسد

راجع به اقتدار پدری باید بگویم وقتی خیلی به روی چیزهای جزئی تکیه کنید دیگر برنده نخواهید بود و این است که ما معتقدیم تماس پدر با بچه از دوره های خیلی پایین ضروری است و برای تربیت بعدی او مفید خواهد بود .

بعد می رسیم تا به موقعی که بچ? شما به زمان بلوغ می رسد یعنی موقعی که نه فقط اندامش بلکه روحیه و افکارش نیز تغییر شکل می یابد و عادت بچه گانه را به نفع شخصیت دائمی و آیند ? خود باید دور بریزد . تغییرات جسمی گاهی مدت های دراز طول می کشد ، آیا تعجب آور نخواهد بود که مدت تغییرات تکامل روحی بچه بیش از اینها طولانی باشد ، اگر شما در عین حال قدرت خود و اعتماد بچه را توانسته باشید با هم حفظ کنید ، خواهید دید که اثر شما در این موقع روی او بی اندازه عظیم خواهد بود . اگر توانسته باشید کاری کنید که او در عین حال هم شما را تحسین کند و هم شما را دوست بدارد آن وقت قطعا حرکات و رفتار شما را تقلید خواهد کرد و شما می توانید به طرز موثری در تغییر روحی? او نفوذ کنید . ولی فراموش نکنید برای این که چنین امری صورت عمل به خود بگیرد باید شما را دوست بدارد و هم مورد تحسین و اعجاب او باشید .

حسن تحسین و احترام بچه بیشتر از بابت اعتماد به نفس شما ، ثابت بودن خصوصیات اخلاقی ، راستی و صداقت ، شهامت در کار و زندگی و گرفتاری های روزانه و پیش آمدها ، استحکام اراد? شما و بالاخره تطابق این عوامل با هدف هائی که در زندگی مورد نظر شما بوده است ، ایجاد می شود و الا نیروی جسمانی شما چندان تاثیری در روی اطفالتان نخواهد داشت . اگر خود را ضعیف و ناتوان نشان داده اید از هر چیز بی خود و کم اهمیت می نالید و اظهار شکوه و شکایت می کنید و بالاخره اگر زندگی مردان? شما چندان درخشان نبوده است ، بچ? شما هم خود به خود متاسف خواهد بود و شما هم امیدوار باشید که سرمشق خوبی برای او به شمار روید و راهنمای زندگی او باشید بهتر این است که قبل از تربیت زندگی وی به خود برسید و نظمی در کارهای خود ایجاد کنید او باید در شما یک نیروی غیر قابل لغزش و یک پناهگاه محکمی بیابد که حس اعتماد و اطمینان او را به سوی شما متوجه کند . اگر شما موفق به جلب اعتماد او شوید هزاران سوال از شما می کند که او را برای شناسائی خودش کمک خواهد کرد و در نتیجه می تواند شخصا معلومات عمومی خود را توسعه داده نقائص خود را اصلاح کند . این مسئله خیلی مهم است چون از این به بعد باید کم کم او را در جهت استقلال فکری و شخصی به راه انداخت و اگر او به شما اعتماد دارد شما هم باید متقابلا او را مورد اعتماد خودتان بدانید .

بدون شک ، هنوز اوقاتی می رسد که شما را با رفتار ، با کار ، با سستی خود متاسف می کند اما شما با دقت زیاد دهانه را محکم در دست داشته باشید بدون اینکه آن را به عقب بکشید . در هر روز باید نسبت به روز گذشته قدمی رو به طرقی برداشته شده باشد متعجب نشوید اگر گاهی اوقات بعضی عقب رفتگی های موقتی مشاهده می کنید این موضوع اگر مسیر واقعی تکامل طفل حدودی داشته باشد هیچ اهمیتی ندارد .

به حرف های خود دقت کنید . نگذارید که نزد او تحت تاثیر احساسات خود به انجام بعضی کارهائی که از آنها خوششان می آید ولی اصولا لطفی ندارد اقدام کنید ، از شوخی های هرزه و ناباب خودداری کنید چون بچه در این موقع خیلی روی کلمات تکیه می کند .

اگر شما مرتب اظهار عجز می کنید ، به مجرد اینکه پایتان به خانه می رسد از زمین و آسمان بد می گوئید همه را متهم می کنید از هر چیز بی مقدار و هر اتفاق کوچکی که ممکن است برای هم? افراد بشر صد در صد پیش بیاید شکایت می کنید که بدون اینکه حتی یک بار هم از لذائذ و شور و شعف های زندگی برای او تعریف کنید چطور می خواهید که وی دغدغ? خاطر و با حواس جمع و خاطر آسوده و بالاخره با شهامت و دلبستگی قدم در راه زندگی گذارده و با خوشبختی مشکلات را از پیش پای خود بردارد ؟

چه قدر اشخاص هستند که به من اقرار کرده اند علت ترس و همچنین عدم شهامت آنها در زندگانی فقط وفقط مربوط به این بوده است که از موقعی که خیلی کوچک بوده اند همیشه صحن? زندگی را از خلال ناله ها و شکایات و اظهار عجز و ناتوانی های پدر خود تماشا کرده اند و حتی یک بار هم یک نظر موافق و خوشبین از طرف او ندیده اند .

آن وقت با این ترتیب پدرها چطور دلشان می خواهد که بچه هایشان در زندگی از آنها سرمشق بگیرند ؟ بنابراین سعی کنید که هر چه بیشتر از نشاط و رضایتی که واقعا شما از کار خود می یابید برای آنها صحبت کنید تا از بدبختی ها و شکست های خود همیشه حالت شکست خورده و ذلیل به خود نگیرید . وقتی که در حال حاضر من به عللی بعضی از پدرها را می بینم که مرتب جلوی بچ? خود از سختی و طاقت فرسائی زمانه می نالند ، از تنزل درج? اخلاقی همنوعان خود بد می گویند و از بعضی حرکات معاصرین خود که شاید هم راست باشد ، انتقادات شدید به عمل می آورند ، این فکر به نظر می رسد که اینها به یک طرز منفی روی بچه های خود تاثیر می کنند این نکته را قبول داریم که باید مشکلات و معایب زمان رابرای آنها تشریح کرد ، ولی آخر باید به موازات این انتقادات یک حس خوشبینی هم نسبت به امیدواری های آینده و امکاناتی که برای بشر همیشه وجود دارد نیز صحبت کرد . باید به آنها حالی کرد که اگر فعلا جریان امور مناسب نیست ، نقاط آرام و زیبائی هم وجود دارد که بشر می بایست در سای? همت و فعالیت خود به آنها برسد و زندگی سالم خود را در آنجاها ادامه دهد و مطمئن باشد که در آن شرایط که هر کسی در به وجود آوردن آنها سهمی دارد ، نقیصه و زشتی پیدا نخواهد شد . حس شکست خوردگی و زبونی که در نزد ما اشخاص بالغ اینقدر طاقت فرسا و عذاب دهنده است ، پیش بچه های در آستان? بلوغ هزار بار خانه خراب کن تر خواهد بود . باور کنید بعد از این تلقین چنین افکاری به آنها هیچ استعجابی ندارد که از کار و فعالیت واقعی و شرافتمندانه سر باز زنند و با هر وسیل? نامشروع و نایابی که به نظرشان موثرتر برسد برای تحصیل مادیات و پول و پول و فقط پول اقدام کنند ... بیائید ببینید چقدر از این جوانان بیچاره متهم و مقصر فراوان پیدا می شوند که کفار? گناه غفران ناپذیر والدین خود را می پردازند و بهترین ایام خود را در کنج زندان ها به سر می برند چونهمیشه به آنها تلقین شده است . 

Logo-Against-Family-Violence-with-Baby-Heart-1989-Print-C10278212

  نگذارید که نزد اطفال خود مثل یک ( جلاد شلاق زن ) جلوه کنید چون در این صورت علاوه بر اینکه خوف و هراس فراوانی در دل آن ها ایجاد می کنید ، اهمیت مادر را نیز از بین برده اید و به آن ها اینطور وانمود می شود که مادرشان به تنهایی از عهده برقراری نظم خانه بر نمی آید و از این جهت به شما و شلاق کذائی تان متوسل می شود . نتیج? چنین طرز تربیتی آن می شود که در موقعی که شما در منزل هستید بچه ها از روی ترس صدایشان در نمی آید و این گوشه و آن گوشه مخفی می شوند ولی همچنان که نگاه شما را دور دیدند مثل جرق? آتش خانه را به لرزه می اندازند . و از هیچ کس حتی مادر خود اطاعت نمی کنند . آیا این واقعا همان نتیجه است که دلتان می خواهد ؟ اگر حدس می زنید که همسرتان برای هیچ عصبی می شود او را سرزنش نکنید قبل از این که به سراغ بچه ها بروید سعی کنید اول تحقیقات لازمه را به عمل آورید که آیا واقعا تقصیر با آنهاست یا نه . در صورت منفی بودن قضیه هیچگاه همسر خود را جلوی بچه ها سرزنش نکنید . اگر از دست بچه ها در مواقع خستگی خشمناک می شوید ، سعی کنید با اظهار لطف و محبت او را آرام کنید و با فراهم کردن وسائل راحتی و سرگرمی او یا با تعریف کردن چیزهائی که در خارج خانه اتفاق می افتد سرش را گرم و او را از فکر بچه ها منصرف کنید . ولی لطفا مواظب باشید که مبادا چیزهائی برای تعریف کردن پیش بکشید که با غم و غصه و حسرت او اضافه کند سعی کنید از نالیدن و اظهار خستگی از کار خود در مقابل او خودداری به عمل آورید و شهامت این را داشته باشید که از تلخی ها و مرارت های خود برای این که تسلی پیدا کرده باشید برای او سخنی نگوئید .

 

516_286

نظر اسلام در باب خانواده و جایگاه زن در خانواده، نظر خیلى روشنى است. «المرأة سیّدة بیتها»؛(1) بزرگ خانه، زن خانه است؛ این از پیغمبر اکرم است. جایگاه زن در خانواده، همانى است که در گفتارهاى گوناگون ائمه (علیهم‌السّلام) آمده: «المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة».(2) در تعبیرات عربى، قهرمان یعنى کارگزار، پادو، یک خدمتگزار محترم. میفرماید: در داخل خانه، زن قهرمانه نیست؛ ریحانه است، گلِ خانه است. خطاب به مردان میفرماید: بهترین شما کسانى هستند که بهترین رفتارها را با همسرانشان دارند. اینها نظرات اسلام است و از این قبیل الى ماشاءاللَّه وجود دارد. ولى در عین حال تحقق خواسته‌ى اسلام در خانواده، یک امرى است که با این بیانات تمام نمیشود، حل نمیشود؛ احتیاج به پشتوانه‌ى قانونى، پشتوانه‌ى اجرائى و ضمانت اجرائى دارد؛ و این کار باید انجام بگیرد. این کار در طول سالهاى متمادىِ گذشته انجام نگرفته است. خانواده‌هائى که متدین بودند، مردانى که از اخلاقِ خوب برخوردار بودند و پایبندى‌هاى شرعى داشتند، ملاحظاتى کردند؛ اما در مواردى که این خصوصیات نبوده، این ملاحظات نشده؛ به زن در داخل خانواده ظلم شده.

نویسنده:

خلاصه عملکرد شورای انجمن اولیاء و مربیان ناحیه 3 استان اصفهان

 


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ بسمه تعالی، وب سایت خوبی و اطلاعات جامعی داری خیلی خوشم آمد ، پیش پیش عید باستانی را تبریک می گویم ، دوست عزیر اگر فرصت کردی به وب سایت ( به روز جاجرم) (( جاجرم شهری است در خراسان شمالی )) سری بزن و اطلاعات خود را با اطلاعات و داده های همدیگر زیبا تر کنیم . دوستدار شما حاج قاسم ضمنا شماره تماس من 09194977732 است. در صورت دوست داشتن من را در لینک خود قرار بده-
کد تاریخ قمری ، شمسی و میلادی به همراه مناسبت

دریافت کد رتبه جهانی سایت و وبلاگ