سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، ریختن خون (قربانی) و غذا دادن به مردم و یاری کردن دادخواهان را دوست دارد . [امام باقر علیه السلام]
بنام خداوند بخشنده مهربان

سخنرانی سرپرست تبلیغات اسلامی جاجرم در جمع دانش آموزان مدرسه طراوت

حجت الاسلام مجیدحسین پور سرپرست تبلیغات اسلامی جاجرم ،به مناسبت ولادت یازدهمین پیشوای شیعیان امام حسن عسکری (علیه السلام) در جمع دانش آموزان مدرسه دخترانه طراوت به ایراد سخنرانی واقامه نماز جماعت ظهر وعصر پرداخت.

به گزارش رابط خبری اداره تبلیغات اسلامی جاجرم ،حجت الاسلام حسین پور ضمن تبریک میلاد خجسته امام حسن عسکری(ع) گفت : حاکمان دوران از زمان پیشوای نهم شیعیان به دلیل مسئله تولد منجی آل محمد صاحب العصر والزمان (عج)سخت‌گیری‌های فراوانی به ائمه اطهار(ع) وارد می‌کردند.

ایشان در ادامه با اشاره به حدیثی از امام حسن عسکری(ع) افزود:هر بذری که در این دنیا بکاریدهمان را برداشت می کنیدهر کس بذر خوب بکارد حاصلش خوب است وهر کس بذر بد بکارد حاصلش را می بیند،اگر احترام کردی احترام می کنند واگر امروز با آبروی کسی بازی کردی با آبروی تو بازی می کنند .

گفتنی است :در بین سخنان حجت الاسلام حسین پور سوالاتی طرح کردند وبه دانش آموزان که جواب صحیح دادند جوایزی اهداء شد.

 

رئیس شورای شهر: هیچ اقدامی برای بازسازی بافت فرسوده جاجرم انجام نشده است
خراسان شمالی - مورخ چهارشنبه 1391/12/02 شماره انتشار 18346

علی نیا- تاکنون هیچ اقدامی برای بهسازی، تخریب و بازسازی بافت فرسوده شهر جاجرم انجام نشده است.

رئیس شورای اسلامی جاجرم با بیان این مطلب به خبرنگار ما گفت: 5 هزار نفر معادل یک سوم جمعیت این شهر در بافت فرسوده ساکن هستند.

«علی زاده» افزود: بخشی از این بافت با قدمتی بیش از 100 سال، قابلیت بازسازی دارد و بخشی هم خطرساز است که باید تخریب و نوسازی شود.

وی تصریح کرد: بهسازی و تخریب بافت فرسوده این شهر به اعتبار زیادی نیاز دارد که با درآمد شهرداری امکان پذیر نیست.

وی اضافه کرد: نوسازی و بهسازی بافت فرسوده شهر همت جدی مسئولان و اعتبار ویژه ای را می طلبد که امیدواریم برای سال آینده اعتبار لازم و پی گیری های جدی در این رابطه انجام شود.

رئیس اداره بنیاد مسکن:
90 واحد مسکونی روستایی در گرمه و جاجرم امسال بازسازی و مقاوم سازی شد
خراسان شمالی - مورخ سه‌شنبه 1391/12/01 شماره انتشار 18345

علی نیا- نود واحد مسکونی روستایی در گرمه و جاجرم از ابتدای امسال بازسازی و مقاوم سازی شده است.

رئیس اداره بنیاد مسکن گرمه و جاجرم با بیان این مطلب به خبرنگار ما گفت: متقاضیان تسهیلات مقاوم سازی و بازسازی واحدهای مسکونی توانستند به ازای هر واحد مسکونی 125 میلیون ریال تسهیلات دریافت کنند.

«حصاری» بدون ارائه آمار افزود: با توجه به پس لرزه های اتفاق افتاده در ماه های گذشته، متقاضیان دریافت تسهیلات مقاوم سازی و نوسازی در شهرستان های گرمه و جاجرم بیشتر شده است. وی تصریح کرد: در این 2 شهرستان 50 روستای بالای 20 خانوار وجود دارد که هر سال با توجه به سهمیه اختصاص داده شده عملیات بازسازی و مقاوم سازی واحدهای مسکونی آن ها انجام خواهد شد.

وی یادآور شد: سال گذشته 636 واحد مسکونی روستایی در گرمه و جاجرم مقاوم سازی شد.


  
  
تنبلی در عالم حشرات و جوندگان نیز نفوذ کرده است؛ نیک و کپل (و البته خوش خواب!) دو نمونه از شخصیت های افلاطونی تنبلی در زندگی ما هستند که نقش بسزایی در تبیین عمقی این مفهوم داشتند؛ یادشان گرامی!

برترین مجله اینترنتی ایران

همشهری جوان: اگر با دقت نسبت به تیپ شناسی برخی از معروف ترین شخصیت های کارتونی، تلویزیونی و سینمایی اقدام کنید، متوجه می شوید تعداد چشمگیری از آنها به طور کاملا اتفاقی تصویر تمام وکمالی از تنبلی مفرط را برای ما ترسیم کرده اند. تصویری که ما گاهی با آنها خندیده ایم، گاهی همذات پنداری کرده ایم، گاهی به حالشان افسوس خورده ایم و گاهی هم برای ما الگویی شده اند که مثل آنها موی بلند، ناخن سیاه واه و واه و واه، نباشیم.

تنبلی در عالم حشرات و جوندگان نیز نفوذ کرده است؛ نیک و کپل (و البته خوش خواب!) دو نمونه از شخصیت های افلاطونی تنبلی در زندگی ما هستند که نقش بسزایی در تبیین عمقی این مفهوم داشتند؛ یادشان گرامی!

مخمل

گربه ها ابلوموف اند


همه اسطوره های تنبل های دوست داشتنی

اگر شما هم با یک گربه واقعی ارتباط داشته باشید، مطمئن می شوید سازنده های سریال «خونه مادر بزرگه» حتما گربه داشته اند و بعد از سال ها کلنجار رفتن با یک گربه واقعی شخصیت مخمل را طراحی کرده اند. مخمل واقعا یک گربه است با همان خصوصیات. درست مثل همه گربه ها که وقتی غذایشان را می دهید، یک تکه آفتاب پیدا می کنند و چرت می زنند و تا وقتی دوباره گرسنه نشوند یا پای روی دمشان نگذارید، بیدار نمی شوند. گاهی وقت ها هم همانطور کشان کشان خودشان را هل می دهند و نزدیکتان می آیند تا به عنوان وظیفه ای که برایتان متصور هستند، نازشان کنید و وسط ناز کردن باز چرت می زنند و گردنشان را درست مثل گردن مخمل کش و قوس می دهند. مخمل شخصیت محبوب خونه مادربزرگه با آن پیراهن نارنجی و جلیقه قهوه ای که سنجاق قفلی داشت، یک «گربه – ابلوموف» واقعی بود. از صبح تا شب توی ایوان خانه چرت می زد و کافی بود مادر بزرگه از او چیزی بخواهد تا با انواع و اقسام بهانه ها، کار را از سر خودش باز کند و مادر بزرگه را حرص بدهد.

درست مثل آبلوموف فقط چیزی مثل عشق نبات می توانست او را از جایش بلند کند و یادش بیندازد که دست و پا دارد! مخمل را انگار اتحادیه تنبل ها ساخته بودند. عجیب است که نه عادل بزدوده که مخمل را ساخته به نظر تنبل می آید، نه مریم سعادت که آن را رنگ کرده و نه حتی بهرام شاه محمد لو (آقای حکایتی) که به جای او حرف زده. شاید آنها بیشتر با یادی از تنبلی هایشان مخمل را ساخته اند. هر چه باشد برای بچه هایی که صبح های جمعه بیدار می شدند و با دهان های باز از خمیازه پای خونه مادر بزرگه می نشستند. مخمل بهترین عروسک برای همذات پنداری با تنبلی هایمان بود. نگاهش که می کردیم، یک خمیازه مخمل می کشید و یک خمیازه ما. مخمل بهترین عروسک بود برای اینکه خواب خوبِ قبل از ناهار خوشمزه روز جمعه را برای بچه ها حلال کند، البته اگر پای مشق های ننوشته روز شنبه در میان نبود!



گیگیلی

Eyes Wide Shut


* فیلمی که استنلی کوبریک، نام آن یعنی «چشمان باز بسته» را احتمالا از قیافه گیگیلی گرفته!

همه اسطوره های تنبل های دوست داشتنی

برخلاف اسمش، قیافه نزارش و حرف زدن کشدارش، «گیگیلی» احتمالا پخته ترین و دقیق ترین کاراکتری است که تا به حال در مجموعه کلاه قرمزی شکل گرفته. کسی که بامداد خمارش تا شامگاهان سال ها بعد ادامه دارد، اینترنت، گیم های کامپیوتری و زبان صفر و یک، قوت غالبش است و از میزان تنبلی، بعید است حتی بتواند جان به جان آفرین تسلیم کند اما چرا برای برخی از ماها گیگیلی از تمام کاراکترهای مجموعه کلاه قرمزی، تر و تمیزتر و دلنشین تر است؟ آنهایی که خوره کامپیوتر و اینترنت هستند، می دانند اصطلاحی به نام «گیک» در این دنیا وجود دارد. «گیک»ها در دنیای واقعی به کاراکترهایی گفته می شوند که خلاف جهت آب شنا می کنند. علاقه افراطی به چیزی دارند و به دلیل تمرکزشان روی علاقه مورد نظر، هیچ کار دیگری نمی کنند و به همین دلیل به تنبلی گفته اند زکی؛ اما این روزها در دنیای مجازی به آنهایی که یک بند پای اینترنت و گیم و کامپیوتر هستند، «گیک» می گویند. حالا به اسم گیگیلی و شباهتش به «گیک» و علاقه غیرقابل تحملش به بازی های کامپیوتری فکر کنید. یادتان نرفته که آقای مجری از دست او و تنبلی اش به دلیل نشستن پای بازی های آنلاین و گیم کامپیوتری کلافه می شد؟

درست است که گیگیلی از چند روز قبل از عید از خانه بغلی راهی خانه آقای مجری برای عیددیدنی می شد و تا آخر عید این دیدنی یکی دو ساعته اش طول می کشید، درست است که الان چشمش را می بست و چند ساعت بعد باز میکرد تا پلکی زده باشد، درست است که لباسش تا بالای ناف و آرنجش رسیده بود چون از بچگی حال نداشت عوضش کند اما در اصل بیشتر از اینکه گیگیلی یک تنبل حرفه ای باشد، احتمالا یک «گیک» است! با اینکه دوست دارد خیلی کارها را بکند اما به دلیل همین «گیک» بودن، «دبیتووونه ...»! گیگیلی با همان «چشمان باز بسته» دنیایی را که باید، به خوبی و دقیق نظاره می کند. پس لطفا به گیگیلی و کاراکتر «گیک»طورش احترام بگذارید و هیچ چیز را به فراخی خاطر ربط ندهید! متشکریم.
با تقدیم احترام: انجمن حمایت از گیگیلی های پایتخت



خپل

کمی سیبیلو ...

اگر با موجودی به نام «خپل» بعد از چند سال (مثلا حول و حوش همین 30-25 سالگی) آشنا می شدیم، احتمالا می توانستیم با او ارتباط بیشتری برقرار کنیم (رجوع کنید به گربه های واقعی دور و برتان که به غیر از آشغال خوردن هیچ کار هیجان انگیز دیگری نمی کنند) اما آن موقع ها برای ما که هنوز کودک بودیم، تصویر گربه مثل امروز بی خطر نبود؛ آن روزها گربه ها هنوز جزو خانواده گربه سانان به حساب می آمدند و به لحاظ چستی و چابکی هم همیشه فکر می کردیم همه گربه ها مثل «تام» در کارتون تام و جری هستند اما این خپل لمس، همه این تصویرها را از ما دور می کرد. کارتونی که در آن یک گربه سیاه و سفید (این موضوع اصلا ربطی به گیرنده های سیاه و سفید آن موقع نداشت، خپل واقعا سیاه و سفید بود) می دیدیم که چاق و کمی سیبیلو بود! و همیشه خدا لمیده بود یک گوشه باغ پر گل و همانطور که به دوربینه نگاه می کرد، بچه های مردم را می ترساند!

همه اسطوره های تنبل های دوست داشتنی

 آن هم بدون آنکه حتی از جایش جابه جا شود، یا از خودش صدایی دربیاورد و کاری کند چون اصولا تنبل تر ازت آنی به نظر می رسید که بخواهیم و بتوانیم این همه زحمت را با هم بکشد اما خب صدای کلفت گوینده کارتون و موسیقی و هم انگیزه همراه داستان کار خودش را می کرد. همراه همیشگی تیتراژ آقای تنبل مرموز هم یک زنبور سمج بود که خپل برای دور کردن زنبور مزاحم، فقط نگاهش می کرد (واقعا اندازه تنبلی را ببینید). در کل قسمت های مختلف هم تنها حرکت هایی که خپل انجام می داد این بود که گاهی جای خوابش را عوض می کرد یا نهایتا مثلا غلت می خورد یا در متحیر کننده ترین حالت، از این سوی باغ به آن طرف می رفت و در راه کمی هم به پروانه ها نگاه می کرد. بنابراین اصلا عجیب نیست که در این دو صفحه خپل جزو تنبل ترین شخصیت های کاتونی دوران قرار بگیرد، گربه ای که الان سازنده اش بخواهد برایش آهنگ و ترانه تیتراژ بسازد شاید به جای آن آهنگ ترسناک، شعر و ترانه امروزی تری را انتخاب کند.



شلمان

ساعت بخور و بخواب

همه اسطوره های تنبل های دوست داشتنی

یک تنبل پیشرفته و اهل برنامه ریزی. شاید واضح ترین خاطره ای که خیلی هایمان از این لاک پشت تنبل و خواب آلود با آن کلاه عجیبش در کارتون بامزی یادمان مانده باشد، صحنه ای است که تیم بامزی اینها در حال انجام یک مسابقه فوتبال بود و شلمان هم درون دروازه ایستاده بود. شلمان با کارهای عجیب و غریب و دست های مکانیکی اش نمی گذاشت توپی وارد دروازه شود اما ناگهان ساعت خوابش به صدا درآمد و او ناگهان، درجا خوابید. با این اتفاق بلافاصله دروازه تیم بامزی و دوستانش گلباران شد. در واقع شاید اگر این لاک پشت را با ضمه بر روی حرف «ش»، شُلمان صدا می زدیم، بهتر بود اما همین لاک پشت پل و وارفته، تنبلی اش خودخواسته، انتخابی و سر ساعت بود وگرنه با همین تنبلی هم تقریبا هوشمندترین موجود کارتون بامزی بود. شلمان با تن و صدای وارفته اش، حرکات کندش و ساعتش که سربزنگاه زنگ می زد و او را خواب می کرد، تقریبا ستاره نقش دوم کارتون بامزی بود که از خر و گرگ و بقیه موجودات کارتون و حتی از آن بامزی که مشکلاتش را با سر کشیدن یک شیشه عسل هم می آورد، جذاب تر بود.



حسن کچل


قهرمان بی ادعا

قهرمان یگانه تنبلی برای ما ایرانی ها، حسکن کچل است. از حسن کچل داستان های مختلفی نقل شده (یک بار محمدرضا یوسفی مجموعه این داستان ها را جمع کرد که شد چهار جلد کتاب) نقاط مشترک این داستان های متعدد، از این قرار است: حسن کچل در اصفهان زمان شاه عباس زندگی می کند. همزادی دارد که گاه و بیگاه به او کمک می کند، سیب دوست دارد، در آوردن استدلال های تنبلانه مهارت دارد، تا سنین جوانی پایش را از خانه بیرون نگذاشته، دست آخ رمادرش مجبور می شود با کمک همین سیب ها از خانه بیرونش کند و حسن یکباره با دنیای بیرحم بیرون مواجه می شود ... اما چیزهایی که نمی دانیم: اول اینکه چرا حسن، کچل شده است.

همه اسطوره های تنبل های دوست داشتنی

 آیا از فرط حمام نرفتن، موی سرش ریخته یا خودش بی اعتنا به زخارف دنیا است؟ بعد هم اینکه بعد از رفتن بیرون از خانه، واقعا بر سر آن طفل تنبل معصوم چه آمد؟ راویان داستان ها که ظاهرا خیلی زود متوجه قابلیت بالای همذات پنداری بین مخاطب و این کاراکتر جذاب قصه شان می شدند، او را به عشق چهل گیس یا ازدواج با دختر وزیر مبتلا می کنند تا طرف بیفتد توی خرج و مجبور شود دست از تنبلی بردارد. حتی توی یک داستان، حسن کچل چنان زبر و زرنگ شده که حاکم شهر هم می شود اما اینجا خودمانیم، آیا حسن کچل با آن مراتب عالی اش در تنبلی، جایی جز گرمخانه شهرداری زمان شاه عباس می توانست پیدا بکند؟

* تکمله 1: حسن کچل، این قهرمان تنبل بی ادعا، بارها و بارها تبدیل به شعر، ترانه، تئاتر، فیلم و سریال شده. در نمونه ای که برای نسل ما خاطره انگیزتر است، مجید صالحی در مجموعه «قطار ابدی» کلاهش را کج می گذاشت و زبانش را بیرون می داد و دم به تله هم نمی داد.

* تکلمه 2: برخی گفته اند که «حسنی» شعر مرحوم منوچهر احترامی، همان حسن کچل است. در حالی که در شعر آن خدابیامرز، به صراحت تاکید شده که این حسنی «موی بلند، روی سیاه، ناخن دراز، واه واه واه» در حالی که حسن کچل، از بیخ و حتی بنیاد مو نداشت.



حسنی

یه دسته گل!


خدا بیامرزد منوچهر احترامی را. «حَسَنی» به احتمال قریب به یقین اولین تجربه برخورد نسل من با پدیده شیرین و انسان ساز (!) تنبلی بوده است. در واقع مطالعه بیوگرافی این ساکن تنهای دِه شلمرود بود که باعث شد بفهمیم همه ما یک حسنی دوست داشتنی در درونمان داریم که در اکثر اوقات زمام امور را در دست می گیرد. علیرغم اینکه احتمالا بخش زیادی از جوانان ایرانی در دوران کودکی شان ماجرای دراماتیک رهایی حسنی از یوغ تنبلی و رستگاری او به واسطه کنار گذاشتن تنبلی در پایان داستان را شنیده و خوانده بودند، هنوز هم نتوانسته اند دستاورد درخشان حسنی عزیز را عملی کنند؛ چرا که اگر می کردند الان چنین پرونده مفصلی در باب تبعات تنبلی در جامعه ایران به زیور طبع آراسته نمی شد! البته تنبلی در وجود حسنی فقط در مورد جریان «نظافت» حلول کرده بود، وگرنه خود راوی در همان ابتدای داستان و قبل از اطلاق صفت «تنبل تنبلا» به وی، به «بلا» بودن نامبرده اذعان دارد.

همه اسطوره های تنبل های دوست داشتنی

در واقع حسنی موجودی اجتماعی و هایپر اکتیو بود که دوست داشت با کلیه جانداران موجود در ده شلمرود اعم از کره الاغ کدخدا، غاز، جوجه، فلفلی و قلقلی ارتباط اجتماعی برقرار کند اما قصور وی در زمینه اموری بهداشتی نظیر اصلاح سر و ناخن ها و استحکام بود که باعث می شد این طفل نگون بخت در زمانی که هنوز اپراتور اول تلفن همراه اختراع نشده بود احساس تنهایی کند. در نهایت به دلیل پیام آموزشی داستان سر حسنی به سنگ خورد و طرد شدن از اجتماع بلایی بر سر قهرمان داستان ما آورد که وی داوطلبانه عازم حمام شد اما حیف که در زندگی واقعی نمی توان به راحتی حسنی اصلاح شد. اگر می شد کامران بارنجی عزیز سر به موقع رسیدن این یادداشت کوتاه از طرف نگارنده آنقدر اذیت نمی شد!



علی کریمی

جادوگر بی حال


آیا بین ضریب هوشی و تنبلی فیزیکی آدم ها، رابطه ای وجود دارد؟ بهتر است به این گزاره به عنوان یک مساله ریاضی نگاه نکنید که اصلا مد نظر ما نیست. حقیقت ماجرا این است که این سوال تنها بهانه ای است برای اینکه در احوالات علی کریمی جادوگر فوتبال ایرن غور کنیم و تحلیلی از ریخت شناسی بازی «شماره 8» جذاب پرسپولیس به دست بیاوریم. آنهایی که یکی دو پیراهن در میانه دهه 70 پاره کرده باشند، حتما خوب یادشان هست که علی کریمی با آن موهای کوتاه و جثه ظریف چه جنب و جوشی در زمین داشت. جدا از تحرک فوق العاده اما این تکنیک ناب علی کریمی بود که او را از باشگاه فتح به پرسپولیس فرا خواند. همان روزها بود که همه از ظهور یک استعداد فوق العاده رد فوتبال ایران خبر دادند. آوازه جادوگر فوتبال ایران ایران به خارج از ایران هم رسید و شماره 8 در فوتبال باشگاهی امارات و بعد در بوندسلیگا هم به نمایش عمومی درآمد! اما انگار پیمانه کریمی در همین سال ها پر شده بود و دیگر از انگیزه های دوران جوانی خبری نبود.

همه اسطوره های تنبل های دوست داشتنی

علی کریمی تماما بازیکنی بی اعتنا و به دور از جاه طلبی های مثبت شده بود و کار به جایی رسید که حتی فلیکس ماگات سرمربی نامدار بایرن مونیخ هم در توصیه ای پدرانه به او یادآوری کرد که «فلانی اگر من استعداد تو را داشتم، بهترین بازیکن جهان می شدم ...» یعنی اینقدر تنبل نباش پسرم. انگار نگارنده خوب به یاد دارد که یک بار در تمرین تیم ملی دوران برانکو، هر وقت سرمربی سرش را می چرخاند، علی کریمی راه می رفت و از زیر کار در می رفت. به نظر می آید جادوگر سابق فوتبال ایران هوش و استعداد فطری اش را برای ارائه نمایش کافی می داند و تلاش بیشتر برای به دست آوردن عناوین بالاتر، ایده تحریک کننده ای برای او نیست. حالا که علی کریمی مرز 34 سالگی را هم رده کرده، دیگر نمی شود اخلاقش را عوض کرد. چوب جادوگر هنوز هم قدرت ماوراءالطبیعه دارد؛ البته به شرطی که حال تکان دادنش را داشته باشد ...



یادداشت


حسش نیست

تنبلی سبک زندگی یا از آن هم مهمتر، تقدیر است.با تنبلی مبارزه نکنید فایده ای ندارد. این جایی در لابلای ژن های شما در سرنوشت شما نوشته شده است. به جایش سعی کنید از آن لذت ببرید. با آن کنار بیایید. تحقیقات نشان داده است که تنبل ها به هیچ وجه از گرسنگی نمی میرند، شاید تازه سرطان هم نگیرند، بس که استرس ندارند اما دویدن و تند رفتن و حرص موفقیت را زدن، آدم را پیر می کند.

کارل لوییس مثل بنز می دوید، بعد بن جانسون آمد، بعد کلی آدم دیگر هم تند دویدند تا یوسین بولت آمد و از همه آدم های زنده روی زمین تندتر دوید، حالا همه اش استرس دارد که نکند این چهره آمریکایی از او تندتر بدود و رکوردش را بشکند اما نفر هشتم خط فینال را یادتان هست؟ درست که کسی اسمش را ندارد، اما خود او که یادش هست رفته است به المپیک و کلی کیف کرده و در فینال هم مسابقه داده، حالا مثلا مدال هم نگرفته، که چی؟ اصلا به قول شاعر، «رفته آهسته بنده تا مادرید – تندرفت آن یکی به قم نرسید*». حالا شاید شما بگویید که نخیر، برعکس است، دوستانت تند رفته اند و الان مادرید را هم رد کرده اند، به شما بگویم که خب اشکال ندارد، من هم سلانه سلانه اینجا در حوالی قم هستم و خیلی هم خوب است اصلا.

تنبل ها این جوری اند، پای هزینه تنبلی شان می ایستند. یعنی اولش هم می دانند که در بدترین حالت هم خیلی بد نشده است. کسی که نصف بیشتر فرجه امتحانش را تفریح کرده است و سینما رفته است و دوستانش را دیده است، همان استرس کوتاه شب امتحان را که رد کند، خاطره تفریح فرجه برایش باقی می ماند و اصلا هم دور هم بودن هاست که ارزش دارد. تنبلی را با بی فکری و بی عاری اشتباه نگیرید. تنبل ها هم برای کارشان برنامه ریزی دارند، هدف دارند، حرکت می کنند تا به جایی برسند، منتها یک مقدار کندتر از آنچه که ذهن ایده آل گرای شما انتظار دارد، اینکه بدوبدو جمع و جور کنی و کار کنی و بنویسی و امضا کنی و پانج کنی و کلاسه کنی و چایت سرد بشود که نشد زندگی، آن هم وقتی که هنوز زونکن را سر جایش قرار نداده ای و فایل را سیو نکرده ای و جایزه ات را توی قفسه نگذاشته ای، یک پرونده دیگر، یک سفارش کار دیگر و یک مسابقه دیگر شروع می شود.

بازنشسته می شوی بدون اینکه یک بار چایت را برداشته باشی و لب پنجره به آدم های توی خیابان نگاه کرده باشی، یا نصف شب قبل از تحویل مطلب برای چندمین بار تکرار یک فیلم سینمایی را دیده باشی، یا اصلا توی صورت تماشاچی ها نگاه کرده باشی و ذوق قهرمانیت را داشته باشی. قدر همین لحظات استراحت و نشستن و ول کردن و رها شدن را بدانی. همین لحظه هایی که بقیه چشمانشان را تنگ می کنند و ابروهایشان را ملامت طور می کنند و می گویند تنبلی است. بعد از همه کارها و وظیفه ها، همین لحظات تنبلی است که برای خودتان بوده اید، برای خودتان زندگی کرده اید.

کسی گل زیبای محسن خلیلی یادش هست؟ همان نیمه اول؟ همه از گل سپهر حیدری حرف می زدند، شاید به خاطر اینکه اصلا در همان زمانی بود که کسی انتظارش را نداشت. من حالا استراتژی ام این است؛ 45 دقیقه اول زندگی ام را می خواهم زیر توپ بزنم، بعد یک ربع استراحت کنم، بعد در 45 دقیقه بعدی هم فقط باید گل نخورم.

تازه در تمام مدت هم امیدوارم که بازی به خاطر فحش های تماشاگرها متوقف شود. حالا ممکن است شما هم بگویید که دارم توجیه می کنم، بگویید که من تنبلم، یک جوری هم بگویید که تنبلی شبیه فحش و به عنوان صفتی نکوهیده به نظر برسد، اما در این دنیای هفت و خرده ای میلیاردی، چقدر مگر فرق می کند؟


  
  
خبر انتصاب مجری شناخته شده خبر تلویزیون به سمت مدیرکلی روابط عمومی سازمان هواشناسی بهانه ای شد برای این گزارش. گزارشی درباره همه مجریانی که مدیر شدند.

مجله مهر: خبر انتصاب مجری شناخته شده خبر تلویزیون به سمت مدیرکلی روابط عمومی سازمان هواشناسی بهانه ای شد برای این گزارش. گزارشی درباره همه مجریانی که مدیر شدند.

 چهره هایشان را بارها در تلویزیون دیده ایم و نام هایشان برایمان آشناست. اما آن ها غیر از اجرای تلویزیون کسب و کار دیگری هم دارند. کسب و کاری که البته شاید چهره بودن، یکی از مهم ترین ویژگی های آن باشد.

شاید هم دغدغه حضور بیشتر مدیران در رسانه ها باشد که مجریان تلویزیونی را به اتاق های مدیرکلی روابط عمومی در سازمان ها و وزارت خانه های مختلف می کشاند. این گزارش، مرور کوتاهی است بر مدیران روابط عمومی سازمان های مختلف که یک ویژگی مشترک دارند. آن ها مجریان معروف تلویزیون هستند.




محمد اصغری- روابط عمومی آقای خوش آب و هوا

شاید اگر از شما بپرسند خلاقانه ترین و بامزه ترین گزارش های هواشناسی را از زبان کدام کارشناس شنیده اید، به یک نام مشترک برسید:«محمد اصغری». کارشناس خوش ذوق هواشناسی که برای اولین بار توانست کلیشه های رایج و خسته کننده گزارش های هواشنای در کشور را بشکند، حالا چند روزی هست که یک عنوان دیگر هم دارد:« مدیر کل روابط عمومی سازمان هواشناسی کشور».

اصغری حدود 18 سال است که در سازمان هواشناسی کشور مشغول فعالیت است.



قاسم بی نیاز – به وزارتخانه برمی گردیم

مجری برنامه خانوادگی «به خانه برمی گردیم» در شبکه تهران، حالا چندسالی می شود که برصندلی مدیرکلی روابط عمومی وزارت راه  تکیه زده است. «سید قاسم بی نیاز» که کارشناس ارشد روابط بین الملل هم هست، از مهرماه سال 1388 که با حکم «حمید بهبهانی»  وزیر وقت وزارت راه و ترابری، به این وزارت خانه آمد تا به حال به عنوان مدیرکل روابط عمومی در وزارت وزارت راه و شهرسازی مشغول به کار است.



بهروز تشکر – طهران، تهران

خبرنگاری که از سال 73 به صداویمای جمهوری اسلامی ایران وارد شده، حالا علاوه بر سردبیری و اجرای برنامه تلویزیونی «تهران20» در شبکه تهران، همین چند روز پیش حکم مشاورت مدیر شبکه در امورمناسبتی و مدیرکلی روابط عمومی شبکه تهران را هم دریافت کرد. بهروز تشکر کارشناسی ارشد روزنامه نگاری دارد و تا به حال مدیریت روابط عمومی سازمان اتش نشانی و خدمات ایمنی و همچنین مدیریت روابط عمومی معاونت فنی و عمرانی شهرداری تهران را هم در کارنامه خود دارد.


مهدی آقا بیگی- از شهرداری تا قاف

مجری سالهای نه چندان دور پخش شبکه اول سیما هم از جمله مجریان معروفی است که سابقه حضور در روابط عمومی های مختلف را دارد.«مهدی آقا بیگی» مجری 39 ساله رادیو و تلویزیون که  لیسانس علوم دینی دارد برنامه «قاف تا قبله» شبکه یک را هم اجرا می کند، پیش از این ها مدیر ارتباط با رسانه های شهرداری تهران بود. روابط عمومی وزارت اموزش و پرورش و روابط عمومی سازمان بهزیستی نیز از جمله نهادها و سازمان هایی بود که آقا بیگی در آن به فعالیت می پرداخت. او الان مدیر روابط عمومی شهرداری منطقه 3 تهران است.



هادی زنوزی - شبکه خبر با چاشنی پتروشیمی

مجری سابق شبکه خبر و البته بازمانده اولین گروه از مجریان این شبکه، حالا حدود دو سالی می شود که از این شبکه تلویزیونی استعفا داده. «هادی زنوزی اصل» که 13 سال پیش با تاسیس شبکه خبر به این شبکه آمد و از جمله مجریان خوشنام و خوش صدای خبر در این شبکه بود، حدود 5 سال با عنوان مدیرکل روابط عمومی در شرکت ملی صنایع پتروشیمی مشغول به کار بود و 3 دوره به عنوان رئیس نمایشگاه ایران پلاست هم فعالیت کرد.

هرچند استعفا یا به روایتی دیگر برکناری، سرانجام این فعالیت بود و همکاری او با پتروشیمی در مردادماه سال 89 هم تمام شد. زنوزی که کارشناسی شیمی کاربردی و کارشناسی ارشد روابط بین الملل دارد جایی در وبلاگ شخصی اش گفته که عطای کار روابط عمومی را برای همیشه به لقایش بخشیده.




محمد حسین رنجبران – از دیروز وزارت خانه تا فردای شبکه قرآن

مجری34 ساله برنامه «دیروز، امروز، فردا» که روزگاری خبرنگار واحد مرکزی خبر نیز بود، از جمله مجریان و چهره های رسانه ای است که سابقه مدیرکلی در دولت نهم دارد. «محمدحسین رنجبران» که سال 89 با حکم صادق محصولی(وزیر وقت وزارت رفاه) روی صندلی مدیرکل روابط عمومی نشست، تنها 7 ماه در این سمت ماندگار شد و با  شروع اجرا در برنامه «دیروز، امروز، فردا» از وزارت رفاه استعفا داد و رفت. رنجبران الان مدیر گروه اجتماعی و مستندشبکه قرآن سیما است.

 

 

فرزاد جمشیدی – همه شایعه های مجری معروف

شاید پرخبرترین و شایعه خور ترین مجری برای تصدی سمت های مدیریتی، او باشد. سمت هایی که البته فقط در حد شایعه باقی می مانند.«فرزاد جمشیدی» که دکترای علوم قرآنی دارد، البته یک سابقه 3 ماهه در روابط عمومی وزارت بازرگانی دارد. او که شهریور ماه سال 86 به عنوان مدیرکل روابط عمومی وزارت بازرگانی منصوب شد، تنها 3 ماه پس از انتصاب، استعفا کرد و کلید اتاق مدیرکلی روابط عمومی را به وزیر پس داد. جمشیدی البته در این سالها همچنان در صدر شایعات انتصابی بوده که مهم ترین این شایعه ها، ریاست سازمان ملی جوانان بود.



علی درستکار- این روزها در اتاق بازرگانی

این روزها، چهره آشنای مجری برنامه «این شب ها» را می شود در اتاق مدیریت روابط عمومی اتاق بازرگانی تهران دید.«علی درستکار» از آذرماه سال 88  این سمت را عهده دار شده است. درستکار که تحصیلات دانشگاهی اش را در رشته های الهیات و ارتباطات در دانشگاه امام صادق (ع) به پایان رسانده است، از سال 1374 نیز فعالیت خود را در تلویزیون شروع کرد و با اجرای برنامه هایی همچون صبح بخیر ایران و پرتو ، به عوان یکی از مجریان معروف شناخته شد.



شاهین آرپناهی- از گلبرگ تا رایتل

این روزها که بازار واکنش ها به امکان مکالمه تصویری توسط یکی از اپراتورهای تلفن همراه داغ است، نام یک نفر بیشتر از همیشه شنیده می شود: «مجری برنامه گلبرگ».

«شاهین آرپناهی» که برنامه گلبرگ با اجرای او و کارشناسی «حجت الاسلام دهنوی» به یکی از پرطرفدارترین برنامه های صداوسیما تبدیل شد و محور اصلی برنامه اش هم روابط دختران و پسران برمبنای آموزه های اسلامی است، حالا این روزها مهم ترین کارش پاسخ به منتقدان امکان مکالمه تصویری سیمکارت های رایتل است. امکانی که مخالفانش می گویند  حریم روابط محرم و نامحرم را خواهد شکست. آرپناهی الان «مدیر کل برند و ارتباطات » رایتل است.


  
  

سیاسی‌ترین کفش‌هایی که پرتاب شدند!!(+عکس)

در ادامه صفار هرندی وقتی درباره آمار کشته شدگان بسیجی در حوادث پس از انتخابات سخنی به میان آورد، لنگه کفشی از جمع دانشجویان به سمت صفار هرندی پرتاب شدکه قدرت پرتابش کم بود در بین راه بر سر یکی از دانشجویان دختر فرود امد.
مهر: کفشی که آذرماه سال 87 از پاهای منتظرالزیدی کنده شد و به سمت بوش پرتاب شد نماد یک اعتراض مقدس بود به ادامه اشغال یک سرزمین، آن نماد این روزها هویت خود را از دست داده و استفاده‌ای دیگر از آن می شود.

آذرماه سال 87 در جریان نشست مطبوعاتی جرج بوش رئیس جمهور سابق آمریکا با نوری المالکی در بغداد، یکی از حاضران که در ردیف اول جایگاه خبرنگاران نشسته بود کفش‌هایش را یکی پس از دیگری از پا کند و به سمت بوش پرتاب کرد. کفش های منتظرالزیدی به صورت بوش نخورد، چهارمین و آخرین سفر بوش به بغداد به این خاطره تلخ گره خورد، بوش یک ماه بعدتر دولت را به رئیس جمهور جدید آمریکا تحویل داد و منتظرالزیدی در بغداد محکوم به زندان شد.

کفش‌های او که نماد اعتراض شده بود رفته رفته به نماد تندروی تبدیل شد. هویت آن کفشی که آن روز در واکنش به ادامه حضور نظامی آمریکا در عراق به سمت بوش پرتاب شد، چنان تغییر پیدا کرده بود که چند روز قبل، در اتاق کنفرانس کاخ وست مینیستر مجلس عوام انگلیس، فرد معترضی دو لنگه کفشش را به سمت پل برمر دیپلمات سابق آمریکا در عراق پرتاب کرد و کفش‌هایش را پیام «صدام حسین» نامید.

پرتاب گوجه فرنگی بنا به فرنگی بودنش اگر در ایران هیچ وقت جا نیفتاده بود، پرتاب کفش به نشانه اعتراض، یکسال بعد از آنکه منتظر الزیدی کفش هایش را به سمت بوش پرتاب کرده بود، در ایران جایگاهی یافت، اما این وسیله، بیشتر در دستان طیف های تندرویی دیده شد که نه از خشم «لحظه‌ای» کفش از پا کنده و به سمت  مخاطب پرت می کنند- آنچنان که منتظر الزیدی کرد- بلکه احتمالا سازماندهی شده، کفشی اضافی و مندرس برای سخنران جلسه با خود برمی دارند.

علامت مدنیت

تقریبا یکسال بعد از اتفاقی که در عراق و جریان نشست خبری بوش رخ داده بود، محمد حسین صفار هرندی وزیر ارشاد دولت نهم، در دانشکده فنی دانشگاه تهران در یک نشست پرسش و پاسخ دانشجویی حضور پیدا کرده بود تا درباره اتفاقاتی که پس از انتخابات 88 رخ داده بود با دانشجویان حاضر مناظره کند. در آن نشست طیفی از دانشجویان در تمام طول سخنرانی صفار هرندی با شعارهایی مثل «مرگ بر تو» صفار هرندی را خطاب می کردند.

در ادامه صفار هرندی وقتی درباره آمار کشته شدگان بسیجی در حوادث پس از انتخابات سخنی به میان آورد، لنگه کفشی از جمع دانشجویان به سمت صفار هرندی پرتاب شدکه قدرت پرتابش کم بود در بین راه بر سر یکی از دانشجویان دختر فرود امد.

واکنش صفار هرندی به این حرکت در نوع خود جالب بود او لبخندی زد و خطاب به طیفی که این لنگه کفش از جمع آن ها پرتاب شده بود گفت که لطف کنید و علامت مدنیت را به سوی ما پرت نکنید.

 

پرتاب نشد

در جریان سفر محمود احمدی نژاد به مصر، ویدئوهایی روی یوتیوب و فیس بوک منتشر شد که قصد داشت نشان دهد رئیس جمهور در بین جمعیت استقبال کنندگان، مورد حمله قرار گرفته و لنگه کفشی به سوی او پرت شده است.

تصاویر مبهم تقریبا چیزی را نشان نمی داد، اسفندیار رحیم مشایی، که در این سفر همراه محمود احمدی نژاد بود گفته بود که اصلا لنگه کفشی به سمت ما پرتاب نشد. او در پاسخ به سوالی در مورد اتفاقی که در بیرون از مسجد راس الحسین در مصر صورت گرفت و تلاش یک فرد معارض سوری برای اهانت به رییس‌جمهور و اینکه چرا برخی از رسانه‌ها سعی کردند با انتشار چنین اخباری خبر حضور رییس‌جمهور در مصر را تحت الشعاع قرار دهند، گفت:‌ ما کاملا فیلم را بررسی کردیم آنها از قبل طراحی کرده بودند و دوربین آماده بود که یک صحنه ایجاد کند و بعد فیلم آن را بگیرند و پخش کنند.

مشایی ادامه داد: ما تصاویر را بررسی کردیم و دیدیم اصلا کفشی پرتاب نمی‌شود و دست آن فردی که در برخی از رسانه‌ها دائما پخش می‌شود فاصله‌اش با آقای احمدی‌نژاد یک متر بیشتر نیست و اگر کفشی پرتاب می‌شد با توجه به فاصله کمی که وجود داشت به آقای رییس‌جمهور می‌خورد و در واقع باید او را می‌زد.

مصداق خیانت

اتفاقی که دیروز در قم رخ داد، آخرین نمونه پرتاب کفش از سوی جمعیتی افراطی به سوی سخنران مجلس بود. این اتفاق ادامه حوادثی بود که در یکشنبه معروف در مجلس رخ داد؛ روزی که فیلمی از دیدار فاضل لاریجانی و سعید مرتضوی پخش شد و علی لاریجانی، پاسخی به این اقدام رئیس جمهور داد. دیروز در حین سخنرانی لاریجانی در حرم حضرت معصومه طیفی افراطی که برخی کفن پوش نیز بودند، با ایجاد سرو صدا و پرتاب مهر و کفش، مانع ادامه سخنرانی علی لاریجانی شدند. در میان این جمعیت، چهره‌های آشنایی مثل علی اصغر سیجانی کارگردان فیلم ظهور نزدیک است هم حضور داشتند.

کارگردان فیلم ظهور نزدیک است در میان اخلالگران مراسم 22بهمن شهر قم دیده می‌شود

ماجرا چنان بود که جمعی از علما و مراجع در تماسی تلفنی، از علی لاریجانی دلجویی کردند و حسین شریعتمداری در یادداشتی که در کیهان نوشت آن حرکت را، حرکتی،  ناپسند و دشمن شاد کن و مصداق تعبیر «خیانت به کشور» توصیف کرد.

آیت الله جوادی آملی اخلال در مراسم مذکور را حرام عینی دانست و آیت الله جواد فاضل لنکرانی، ایجاد سروصدا و پرتاب کفش به سمت رئیس مجلس را اقدامی نادرست، شنیع و اهانت به آستان حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در یوم الله 22 بهمن عنوان کرد.


  
  

جنگنده قاهر 313 چه ویژگی‌هایی دارد؟57

فناوری - هرچند هنوز اطلاعات زیادی از مشخصات فنی جدیدترین جنگنده ایران منتشر نشده، اما بر اساس تصاویر منتشرشده می‌توان در مورد ویژگی‌های بدنه و چگونگی پرواز آن حدسیاتی را مطرح کرد.

محمدحسین جهان‌پناه: رونمایی از طرح جنگنده بومی قاهر 313 در نخستین ساعات صبح امروز (شنبه 14 بهمن 1391) را می‌توان مهم‌ترین خبر صنعت هوانوردی ایران در سال‌های اخیر دانست. موضوعی که به خودی خود از گام بلند صنعت هوانوردی ایران برای شکستن مرزهای پیشین خود خبر می‌دهد. اگرچه هنوز اطلاعات چندانی از طرح مفهومی این هواپیما منتشر نشده اما بر اساس شکل ظاهری آن می‌توان حدث هایی زد.
هواپیمایی که امروز پس از روزها انتظار با نام قاهر 313 رونمایی شد، جنگنده نسبتا ریزنقشی است تک موتوره، بدون دم افقی و دارای کاناردهای (پیش‌بال‌های) بزرگ که کمی جلوتر از بال نسبتا کوچک جنگنده، جای گرفته‌اند. بال هواپیما در وضعیتی تقریبا هم تراز با کاناراد در دو سوم عقب بدنه جای گرفته و شاید مهم‌ترین چیزی که در نخستین نگاه نظر هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کند، شکستگی قسمت جلویی بال از نقطه‌ای حدودا موازی با لبه کانارادهاست. استفاده از این پیکره‌بندی بال در عرف طراحی در مقابل فدا کردن قسمتی از نیروی برای هواپیما به ثبات جانبی آن کمک می‌کند. البته این موضوع تعداد جایگاه جنگ‌افزارهای خارجی را نیز محدود می‌کند.

برای مشاهده عکس در ابعاد بزرگ اینجا را کلیک کنید..


نیم‌رخ هواپیما به وضوح شبیه هیچ هواپیمای پنهان‌کار آشنایی که قبلاً دیده‌ایم نیست؛ با این حال طرح کلی آن از بعضی جهات یادآور پیکره‌بندی طرح مفهومی ایکس 36 شرکت مک‌دانل داگلاس است که در اواخر دهه 1990/1370 برای آزمایش پرواز بدون استفاده از سطوح متحرک زیاد مورد آزمایش قرار گرفته بود. این موضوع در طرح قاهر 313 نیز مشهود است.

هواپیما سطوح متحرک زیادی ندارد. بجز سطوح متحرک منفرد بال‌ها، کاناراد ثابت هواپیما نیز سطوح متحرک خاص خود را دارد. این هواپیما برخلاف طرح ایکس36 به دو دم عمودی بزرگ اما باریک مجهز است که با زاویه حدودی 30 درجه (کمتر یا بیشتر) نسبت به خط عمودی روی بدنه جای گرفته‌اند. هواپیما به وضوح نیم رخی باریک دارد که تلاش شده خصوصیات پنهان‌کاری در آن رعایت شود. طرح شکستگی‌های زاویه‌دار روی بدنه و دماغه نشانگر همین موضوع هستند که البته در عین حال در چند مورد می‌توان سوالاتی را نیز مطرح کرد.
سطح زیرین هواپیما کاملا مسطح است و با توجه به محدودیت زوایای تصاویر در مورد وضعیت محفظه‌های جنگ‌افزار هم هنوز نمی‌توان صحبتی کرد. هواپیما احتمالا طولی حدود 14 متر دارد و فاصله دو سر بال آن نیز 8 متر یا کمتر است.
همان‌طور که اشاره شد، این هواپیما تک موتوره است و ورودی‌های هوای کوچک موتور را نیز می‌توان در دو سوی کابین خلبان پیدا کرد با این حال هنوز اطلاعات خاصی در مورد موتور انتخابی برای جنگنده منتشر نشده است.
در حال حاضر هر نوع تحلیل عمیق‌تر نیازمند زمان و همچنین انتشار اطلاعات بیشتری است که امیدواریم در روزهای اینده شاهد آن باشیم.

بر اساس ادعای روزنامه های "دیلی میل" و"دیلی تلگراف"؛
تصویری که جنگنده قاهر -313 را در حال پرواز بر فراز کوه پوشیده از برف نشان می دهد فتوشاپ بوده و تصویر غیر فتوشاپی این کوه ها در دست این روزنامه ها می باشد(!) و جنگنده ای که در یک سالن بزرگ در کنار مسئولان ایرانی به نمایش درآمد ماکتی بیش نبوده و حتی قدرت پرواز هم ندارد!

به گزارش سرویس بین الملل اول نیوز، دو روزنامه انگلیسی دیلی میل و دیلی تلگراف در دو گزارش مجزا مدعی شدند که تصاویر جنگنده پیشرفته " قاهر - 313 " فتوشاب بوده است و چنین هواپیمایی وجود خارجی ندارد!

"العربیة.نت" به نقل از این دو روزنامه نوشت: جمهوری اسلامی ایران به تازگی تصاویری از یک جنگنده عجیب و پیشرفته منتشر نموده و اعلام کرده است که این جنگنده حاصل تلاش متخصصان ایرانی می باشد، این در حالی است که ساختگی بودن این تصاویر منتشر شده بسیار واضح است!

بر اساس گزارش منتشر شده از این دو روزنامه انگلیسی گفته می شود که اغلب کارشناسان ساختگی بودن این تصاویر را تأیید نموده و اعلام کرده اند که تمام این تصاویر با برنامه معروف "فتوشاپ" تهیه شده است!


این دو روزنامه در ادامه گزارش خود مدعی شدند: تصویری که جنگنده قاهر -313 را در حال پرواز بر فراز کوه پوشیده از برف نشان می دهد فتوشاپ بوده و تصویر غیر فتوشاپی این کوه ها در دست این روزنامه ها می باشد(!) و جنگنده ای که در یک سالن بزرگ در کنار مسئولان ایرانی به نمایش درآمد ماکتی بیش نبوده و حتی قدرت پرواز  هم ندارد!


بعد از اعمال تحریم های فلج کننده(!) علیه کشورمان این گونه ادعاهای بی اساس و مضحک از سوی عاملان تحریم بسیار طبیعی می باشد باور و درک این موضوع برای آنها بسیار دشوار است و نمی توانند پیشرفت جمهوری اسلامی را ببینند از این رو با فتوشاپی خواندن این جنگنده پیشرفته و یا نگرانی مسئولان آمریکایی برای یک میمون که توسط کاوشگر ایرانی به فضا پرتاب شد و سالم به زمین بازگشت و ده ها مورد دیگر افکار عمومی جهان را از درک بهتر این پیشرفت مردم انقلابی ایران که در اثر تلاش و مقاومت و خودباوری و اتکاء به نفس بوجود آمده است را منحرف کنند.


  
  
واکینگ‌ها یا ساکنان قدیمی دانمارک، جنازه‌های مردگان خود را در کنار وسایل شخصی آنها درون کشتی‌های بادبانی قرار می‌دادند سپس کشتی‌ها را وسط دریا برده و آنها را آتش می‌زدند.
عصر ایران در ادامه نوشت: مردم مناطق مختلف جهان از گذشته‌های دور تاکنون از شیوه‌های گوناگونی برای تعامل با جنازه مردگان خود استفاده می‌کنند. برخی از این شیوه‌ها همچنان وجود دارند و برخی دیگر به تاریخ پیوسته‌اند.

در این گزارش به برخی شیوه‌های قدیمی تعامل با پیکر مردگان در مناطق مختلف جهان می‌پردازیم.

هندوستان

در مناطق مختلف هندوستان از شیوه سوزاندن جنازه‌ها پس از مرگ افراد و ریختن خاکستر آن در رودخانه استفاده می‌شود. در دوران قدیم در برخی از قبایل، زنان نیز به همراه جنازه همسر متوفی خود به صورت ارادی یا اجباری، سوزانده می‌شدند. با وجود اینکه هم اکنون سوزاندن همسر زنده شخص متوفی جرم است اما هر از چند گاهی در برخی از مناطق، چنین اتفاقی روی می‌دهد.

چین قدیم

در چین قدیم، تابوت‌ها به صورت معلق از مکان‌های مرتفع آویزان می‌شوند. برخی مواقع ممکن است این کفن‌ها به زمین سقوط کنند و باعث تک‌ تکه شدن جنازه‌ها یا باقی مانده اجساد شوند.

تبت

اهالی تبت جنازه مردگان خود را به عنوان صدقه برای پرندگان عرضه می‌کنند. آنها جنازه مردگان خود را تکه تکه می‌کنند و سپس در مناطق مرتفع مانند قله کوه‌ها یا تپه‌های بلند قرار می‌دهند تا پرندگان و حیوانات شکارچی سراغ این جنازه‌ها بیایند.

مومیایی اجساد

اواخر قرن نهم مومیایی کردن جنازه‌ها در برخی از مناطق جهان وجود داشت. این جنازه‌های مومیایی شده تا سال‌ها سالم باقی می‌مانند.

اروپا

قبل از اینکه طاعون در سراسر اروپا گسترش یابد در برخی از مناطق، مردم این منطقه شیوه عجیبی دست می‌زدند. آنها جنازه مردگان خود را در مرداب‌ها دفن می‌کردند اما گسترش طاعون باعث شد این شیوه متوقف شود.

برج های خاموش

زردشتی‌ها معتقد به نجاست جنازه مردگان هستند به همین دلیل آنها در سال‌های دور ، جنازه‌ها را در مکانی با عنوان برج‌های خاموش قرار می‌دادند تا پرندگان شکارچی آنها را بخورند. سپس استخوان‌ها را به دورن دخمه می‌انداختند... برج‌های خاموش حفره دایره‌ای شکل هستند که باعث می‌شود پرندگان در هنگام پرواز، جنازه‌ها را ببینند.

استرالیا

بخشی از بومیان استرالیا در زمان‌های دور، جنازه مردگان خود را در بالای درخت می‌بستند تا پرندگان شکارچی بتوانند از آنها تغذیه کنند.

بخش دیگری از ساکنان اصلی استرالیا به نام ابوریگین پس از مرگ افراد، او را در میان شاخ و برگ‌های زیاد بر روی یکی از مناطق مرتفع قرار می‌دهند و پس از متلاشی شدن جنازه، استخوان‌ها را جمع آوری کرده و آنها را رنگ می‌زنند و به عنوان گردنبند استفاده می‌کنند یا اینکه بر روی دیوار خانه‌های خود از آنها استفاده می‌کنند.

دانمارک

وایکینگ‌ها یا ساکنان قدیمی دانمارک، جنازه‌های مردگان خود را در کنار وسایل شخصی آنها درون کشتی‌های بادبانی قرار می‌دادند و سپس کشتی‌ها را وسط دریا برده و آنها را آتش می‌زدند.

فرستادن خاکستر جنازه فضا

به رغم اینکه شیوه پخش کردن خاکستر مردگان در فضا هنوز عملی نشده است اما برخی همچنان به چنین شیوه‌ای علاقمند هستند.

  
  

یادداشت احمد شیرزاد درباره ملاقات سه اصلاح طلب با رهبر انقلاب: یک ملاقات ، یک دریچه

به گزارش آخرین نیوز، احمد شیرزاد در روزنامه بهار نوشت:

خبر ملاقات آقایان مجید انصاری، موسوی‌لاری و اسحاق جهانگیری با مقام معظم رهبری خبر خوشی است. اصلاح‌طلبان همواره مدافع و موافق گفت‌وگو و مفاهمه بوده‌اند؛ چه در سطح بین‌المللی، چه در سطح داخل کشور. این اصل رفتاری چه زمانی که آن‌ها در موضع قدرت نسبی بودند و چه زمانی که به هر شکل از کرسی قدرت پایین آمدند، همواره وجود داشته است. اصلاح‌طلبان معمولا برای گفت‌وگو پیش‌شرط نمی‌گذارند و شرط‌وشروطی برای آن‌که طرف گفت‌وگو چه کسی و در چه سطحی باشد، ندارند. نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس ششم تلاش‌های گسترده‌ای برای مذاکره با نهادهای موثر بر تصمیم‌گیری‌های کلان کشور، نظیر بعضی از نهادهای نظارتی، داشتند که متاسفانه اغلب با بی‌اشتیاقی یا استنکاف طرف مقابل مواجه می‌شد. مقامات دولت اصلاح‌طلب نیز در سطوح مختلف در سال‌های 76 تا 84 همین رویه را دنبال کردند؛ هرچند متاسفانه در کلان قضیه موفقیت عملی در این زمینه کمتر وجود داشت. متاسفانه در آن سال‌ها بخش‌های عمده‌ای از اصولگرایان و به‌ویژه تصمیم‌گیران موثر (درعرصه‌هایی نظیر قوه‌قضاییه) بر سر آن نبودند که واقعیت اقبال جامعه به اصلاح‌طلبان را بپذیرند و به‌نوعی به مصالحه با آن‌ها در مدیریت کشور رضایت دهند. برخورد عمومی این قبیل تفکرات با اصلاح‌طلبان، انکار مشروعیت قانونی آن‌ها، تشکیک در حسن‌نیت آن‌ها، وابسته‌دانستن آن‌ها به بیگانگان و در یک کلام تحلیل انکارآمیز نسبت به ماهیت وجودی آن‌ها بود. این نگرش نوعا به برخوردهای قهرآمیز و شبه‌حقوقی و طرح ادعاهایی منجر می‌شد و می‌شود که تا به امروز ره به جایی نبرده‌اند. در این نوع تفکر، فعالان سیاسی در یک قطب‌بندی سیاه و سفید تقسیم‌بندی می‌شوند؛ افراد یا قابل اعتماد و منّا هستند یا غیرقابل اعتماد و علینا؛ یا در خط ما و مورد تایید ما هستند یا بیگانه‌پرست و عامل اجرای توطئه‌های دشمنان! واقعیت عرصه سیاست چه در ایران و چه در هر کشوری از جهان چیز دیگری است. با هر دیدگاه سیاسی، کسانی کم‌وبیش با شما موافق و هم‌جهت هستند در بعضی زمینه‌ها و کسانی با شما مخالف هستند باز هم در بعضی زمینه‌ها. هرگز نمی‌توان متحدی یافت که در همه زمینه‌ها با شما موافق باشد و هرگز هم نمی‌توان دشمنانی یافت که در همه زمینه‌ها با شما انسان‌ها متضاد باشند، به‌ویژه اهالی سیاست، در یک طیف از موافق تا مخالف دسته‌بندی می‌شوند. تجربه دوران پس از اصلاحات، از سال 84 به این سوء نشان داد آن‌ها که تصور می‌کردند از هر جهت با هم هماهنگ هستند در عمل تضادهای بسیاری داشتند. شاید گذر این دوران به بعضی از آقایان نشان داده باشد که آن‌قدر هم که فکر می‌کردند با اصلاح‌طلبان اختلاف همه‌جانبه نداشتند و چه‌بسا امروز از جهات بسیاری آن‌ها را دلسوز نظام و همسو با خود ببینند. نمونه‌های فراوانی می‌شود یافت که مخالفان دیروز به همراهان امروز تبدیل و همراهان دیروز به هم‌آوردهای امروز بدل شده‌اند.
در عالم سیاست هیچ دوستی و هیچ دشمنی همیشگی نیست. دوستی‌ها و دشمنی‌ها گذرا هستند و در زمان تغییر شکل می‌دهند. هرچند به جز اصل ملاقات سه چهره اصلاح‌طلب یادشده با رهبری نظام خبر خاصی از محتوای صحبت‌ها در رسانه‌ها منتشر نشده (و طبیعی هست که منتشر نشود)، اما اصل این خبر حاکی از آن است که نگاه دشمن‌انگارانه به اصلاح‌طلبان، یا لااقل به بعضی اصلاح‌طلبان، نمی‌تواند تحلیل رسمی نظام باشد. پرواضح است که از یک ملاقات نمی‌توان انتظار داشت که همه مشکلات حل شود، اما روشن است که ارتباط اصلاح‌طلبان با مقام معظم رهبری حتی رده‌های پایین‌تر مدیریت کشور، می‌‌تواند راهگشای طرح بهتر ایده‌ها و نظرات آن‌ها باشد. شاید حداقل خاصیتی که بر این رویداد مترتب باشد این است که دریچه‌ای در میان سیم‌خارداری که تصمیم‌گیران اصول‌گرای کشور به دور اصلاح‌طلبان کشیده‌اند بگشاید و هیبت هولناکی را که از عده‌ای از آن‌ها از اصلاح‌طلبان ترسیم کرده‌اند زایل کنند.


91/12/2::: 7:57 ص
نظر()
  
  

راستی هستید یا چپی؟

راستی هستید یا چپی؟

تا انتخابات 2

راست یا چپ

راست و چپ در دنیا

در نظام سیاسی بین الملل مرسوم است که جناح های سیاسی را به دو دسته راست و چپ تقسیم می کنند. ریشه تاریخی این مساله به پارلمان فرانسه باز می گردد که در آن دو جناح عمده شکل گرفت. یکی از آنها در سمت راست هیات رئیسه و دیگری در سمت چپ هیات رئیسه می نشست. به این ترتیب به راست و چپ مشهور شدند.

در اصطلاح های بین المللی گروه های راست یا محافظه کار گروههایی هستند که خواهان حفظ وضع موجود بوده و از اقتصاد آزاد و دولت حداقلی حمایت می کنند و در زمانی که دنیا به دو بلوک تقسیم شده بود به آمریکا تمایل داشتند.

گروه های چپ گروه هایی هستند که عمدتا به انقلاب و بر هم زدن وضع موجود تمایل داشته و از سیاستهای اقتصادی چپ مانند یارانه، کوپن و... استقبال کرده و با اقتصاد آزاد مخالف هستند. احزاب تندروی چپ طرفدار حذف مالکیت و دولتی شدن تمام یا اکثر عرصه های اقتصادی هستند. این گروه ها در زمانی که دنیا به دو بلوک تقسیم شده بود به آمریکا تمایل داشتند.

تطبیق این تقسیم بندی بین المللی بر احزاب ایران کمی دشوار است.  هرچند تقسیم بندی راست و چپ در ایران نیز به کار می رود ولی منطبق با تقسیم بندی رایج جهانی نیست هرچند کاملا هم بی ارتباط نیست. به خصوص آنکه مواضع برخی احزاب ایران از ابتدای انقلاب تاکنون تغییر یافته است.

راست و چپ در ایران

در اوایل انقلاب گروه هایی که به اقتصاد آزاد متمایل بودند را راست نامیدند و گروه هایی که به اقتصاد دولتی تمایل داشتند را چپ. به خصوص آنکه گروه های چپ به حرکتهای انقلابی مانند تسخیر لانه جاسوسی تمایل بیشتری داشتند.

هرچند تقسیم بندی راست و چپ در ایران نیز به کار می رود ولی منطبق با تقسیم بندی رایج جهانی نیست هرچند کاملا هم بی ارتباط نیست. به خصوص آنکه مواضع برخی احزاب ایران از ابتدای انقلاب تاکنون تغییر یافته است.

اما به مرور در مواضع این گروه ها تغییراتی ایجاد شد، بخش عمده ای از گروه های چپ از اقتصاد دولتی فاصله گرفته و بیش از گروه های راست بر اقتصاد آزاد تاکید کردند و مهمتر از آن به سوی شعار آزادی تمایل یافتند و بعد از دوم خرداد 1376 به گروه های اصلاح طلب شهرت یافتند. گروه های اصلاح طلب که تاکید بیشتری بر جمهوریت نظام دارند تا اسلامیت آن، خواهان ایجاد اصلاحات در برخی شعارها و ساختارهای برآمده از انقلاب هستند. حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب همبستگی، حزب کارگزاران سازندگی، مجمع روحانیون مبارز، حزب اعتماد ملی و... از مهمترین گروه های طرفدار اصلاح طلبی هستند.

در مقابل گروه های راست که همچنان موضع قبلی خود را در برابر اقتصاد بازار حفظ کرده بودند، در برابر شعار آزادی مطرح شده از سوی گروه های اصلاح طلب موضع گرفته و به حاکمیت بیشتر ارزشهای دینی در جامعه تاکید نمودند و آزادی بیش از حد را نقد کرده و به گروه های اصولگرا مشهور شدند. این گروه ها که بیشتر بر اسلامیت نظام تاکید دارند تا جمهوریت آن، خواستار حفظ و حراست از اصول و ارزشهای انقلاب می باشند.

جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین، حزب موتلفه اسلامی، جامعه اسلامی مهندسین ، جامعه زینب(س)، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی ، جامعه انجمن‌های اسلامی اصناف و بازار، اصولگرایان تحول خواه و.... از مهمترین گروه های طرفدار اصولگرایی می باشند.

البته لازم به ذکر است که جریانات سیاسی در ایران مانند یک طیف است و دقیقا نمی توان تمام گروه ها را به طور دقیق به دو دسته راست و چپ تقسیم کرد و در بسیاری موارد گروه ها مواضع بینابینی را اتخاذ می کنند.


  
  

راستی هستی یا چپی؟

سایر مطالب - تحلیل رویکرد «یا این یا آن» در انتخابات ریاست جمهوری از دیدگاه امام خمینی(ره).

مهدی روشنی طبر: این سؤالی است که همه ما ایرانیان به نحوی با آن برخورد کرده‌ایم و آن را می‌شناسیم؛ سؤالی که قدرت و خاصیت عجیبی دارد. می‌تواند با تکیه بر دو کلمه، تکلیف تو را در مقام یک شهروند روشن کند. سؤالی که تلویحاً به تو یادآوری می‌کند برای اینکه کنش سیاسی داشته باشی، مجبوری به نظام دوتایی‌ها تن بدهی و همواره یکی از میان دو را برگزینی. در واقع یا تو یکی از چپ و راست هستی و یا هیچ نیستی.

در نظام جمهوری اسلامی طی سه دهه گذشته دولت‌های مختلفی سر کار آمده‌اند؛ دولت مستضعفان، دولت جنگ، دولت سازندگی، دولت اصلاحات، و.‌.‌. اما این دولت‌ها همواره با یک رویکرد کلی معرفی و انتخاب شده‌اند؛ یعنی یا «چپ» بوده‌اند و یا «راست». در یادداشت حاضر بحث بر سر چیستی رویکردهای سیاسی چپ و راست، یا دیدگاه‌ها و مبانی این رویکردها یا ارجحیت هر یک از آنها در فضای کنونی سیاست نیست، بلکه به طور مشخص می‌خواهیم این موضوع را روشن کنیم که چرا کنش سیاسی شهروندان در قالب این دو رویکرد تعریف شده و اساساً آیا چنین دسته‌بندی‌های سیاسی مطلوب نظام اسلامی و مشخصاً حضرت امام‌(ره) به عنوان رهبر انقلاب بوده است؟

بسیاری از تحلیل گران سیاسی معتقدند تحزب و نظام حزبی در جامعه ما هنوز به شکلی کارآمد و مطلوب دست نیافته است.

اساساً احزاب سیاسی در حکم مجراهای قانونی‌ای هستند که از دل آنها گفتمان‌های سیاسی مختلف شکل گرفته و به تبع آن سازوکارهایی که برای تحقق و عینیت بخشیدن به آن گفتمان لازم است، در چارچوب همین احزاب فراهم می‌گردد. اما زمانی که احزاب کار خود را به خوبی انجام ندهند طبعاً نمی‌توان انتظار داشت که گروه‌ها و رویکردهای سیاسی مختلف در جامعه پدید آمده و هر یک کارکردها و رسالت خود را در قبال نظام و مردم به خوبی ایفا نمایند. البته گفتمان‌های چپ و راست را نمی‌توان محدود به یک حزب خاص کرد، این گفتمان‌ها که همراه با پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفتند هر یک مبتنی بر قرائتی خاص از قانون اساسی، عرف و شرع‌ و سیره و گفتار حضرت امام (ره) بوده و در طول سه دهه اخیر نیز تغییر و تحول فراوانی را پشت سر گذاشته‌اند.

بنابراین اگرچه ما احزاب چپی یا راستی داریم، اما خود گفتمان‌ها یا رویکردهای چپ و راست را نمی‌توان مفاهیمی صرفاً حزبی دانست.

یک نکته جالب درباره چپ و راست در کشور ما این است که اساساً این مفاهیم در زمان‌ها و برهه‌های خاص تاریخی ـ مثلاً انتخابات ـ شدیداً کاربرد پیدا می‌کنند و معنادار می‌شوند. مثلاً در انتخابات ریاست جمهوری، تقریباً همه این را پذیرفته‌اند که برخی از کاندیداها متعلق به جناح چپ بوده و برخی دیگر نیز راستی هستند‌ و این بدان معناست که اگر کاندیدای چپ به مقام ریاست جمهوری برسد، کل ساز وکار دولت به یکباره متأثر از این رویکرد تصفیه شده، برنامه‌ریزی‌ها تغییر کرده، افراد جایگزین شده و عملکرد نهادهای کلی و تأسیسات پایه از بنیاد تغییر می‌کند.

به همان ترتیب اگر یک کاندیدای راست هم به ریاست جمهوری برسد، همین تغییرات، منتها با رویکردی محافظه کارانه رخ خواهد داد. اما با تمام این تغییر و تحولات متأسفانه کمتر شاهد یک تحول بنیادین که رو به سوی آبادانی و تعالی کشور و مردم داشته باشد هستیم؛ چرا که تمام برنامه‌ها و کارها جناحی است و بر اساس زد و بندهایی صورت می‌گیرد که هدف اصلی آن تحکیم پایه‌های قدرت یک جناح و تخریب امکانات بالقوه جناح مقابل می‌باشد.

رویکردی که بر «این یا آن» تأکید می‌کند چگونه رویکردی است؟ چرا ذهنیت ما ایرانی‌ها برای فرمول «یا این یا آن یا آنهای دیگر» تربیت نشده و چرا قادر نیستیم سازوکار «دوگانه ها» را تغییر داده و در عوض سیستم‌های چندگانه و متکثر را ملاک قرار دهیم؟ البته مسئله خیلی هم ساده نیست. رویکرد «این یا آن» (همان چپ یا راست) رویکردی است که در بنیان‌های ذهنی و فرهنگی ما ریشه دارد.

این رویکرد به قول ژاک دریدا برخاسته از سلسله مراتب دوتایی هاست. دوتایی‌های خوب / بد، راست / دروغ، سفید / سیاه، بیرون / درون، حال / تعالی، سوژه / ابژه، سبک / سنگین و.‌.‌. که ذهنیت ما را به سمت پذیرش یک شکاف اولیه هستی شناختی و تقلیل ابژه‌ها به «این یا آن» سوق می‌دهد. اگر شکاف من/ غیر من را بنیادی‌ترین شکاف هستی / معرفت شناختی انسان امروز بدانیم، آن گاه روشن می‌شود که شکاف «یا این یا آن» در چه چیز ریشه دارد؟

این رویکرد، در واقع شکل یا قرائت سیاسی همان تقابل من/ غیر من است. «من» در این تقابل تبدیل به «این» (نظام سیاسی مطلوب و پذیرفته شده) و «غیر من» نیز مبدل به «آن» (نظام سیاسی رقیب) می‌شود. حزب من، گفتمان من، خواسته‌های سیاسی مطلوب من، آرمان‌های من و.‌.‌. همگی در «من آرمانی» (چه راست چه چپ) تبلور می‌یابد‌ و به همان ترتیب تمام آنچه جزئی از من نیست و متعلق به من نیست و تمایل و خواست من رو به آن ندارد به «غیر من» (نظام سیاسی رقیب) مبدل می‌شود.

حضرت امام (ره) از اولین کسانی بود که نسبت به چنین پدیده‌ای اعلام خطر کرد. ایشان با آگاهی دقیق شان از مناسبات و معادلات سیاسی داخلی و جناح بندی‌های رایج در درون نظام، به خوبی می‌دانستند که تکیه بر گفتمان‌های جناحی، به جای آنکه به حرکت رو به رشد نظام و جامعه اسلامی کمک کند، منجر به توقف مشارکت مردمی خواهد شد. امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب اسلامی، نه از جایگاهی هم‌سطح اقشار جامعه، بلکه از چشم اندازی بزرگ‌تر و در واقع از جایگاه یک رهبر، مسائل را دیده و ارزیابی می‌کرد؛ بنابراین، زمانی که به تحلیل و تفسیر مسائل می‌پرداخت، همواره بر این نکته تأکید داشت که مسائل از منظر نسبت شان با مردم و تأثیری که در آینده جامعه اسلامی به جای می‌گذارند، تحلیل و ارزیابی شوند.

حضرت امام اگرچه حتی الامکان در مناسبات میان جناح‌ها و احزاب دخالت مستقیم نمی‌کرد، با این وجود خود قائل به تقسیم‌بندی ارزشی منحصر به فردی بود و جامعه را بر اساس آن به دو دسته مستضعف و مستکبر تقسیم می‌کرد.

به زعم او اگر قرار باشد تفکیکی میان افراد صورت گیرد و ملاکی جهت تفوق و برتری افراد لحاظ گردد، این ملاک چیزی جز ارزش انسانی افراد نخواهد بود که آن نیز خود را در قالب‌های مستضعف و مستکبر نشان می‌دهد. به زعم امام مستکبران کسانی هستند که به نحوی خواهان ایجاد سلطه مادی، اقتصادی، فرهنگی‌ و یا سیاسی بوده و به بهره کشی از اقشار محروم جامعه می‌پردازند و این تنها دسته‌ای است که امام آنها را از «مردم» مستثنی کرده و در قطب مخالف و دشمن قرار می‌دهد.

به عقیده امام «سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبران است و تا این سلطه طلبان بی‌فرهنگ در زمین هستند، مستضعفان به ارث خود که خدای تعالی به آنها عنایت فرموده نمی‌رسند.» (1) برای امام راستی و چپی مطرح نیست، بلکه آنچه برای رهبر انقلاب مهم است، حضور اقشار محروم در صحنه اداره جامعه اسلامی و مشارکت همگانی در سرنوشت نظام اسلامی است؛ نظامی که از نظر امام پایه‌اش بر عشق و اعتماد متقابل مردم و رهبری صالح و عادل بنیان گرفته است. از همین رو است که امام مستمراً به مسئولان نظام تأکید دارد که خود را خدمتگزار و سرباز مردم بدانند نه فرمانروا و برتر از مردم.

زمانی که به گفته‌های امام درباره انتخابات نگاه می‌کنیم این مسئله به خوبی قابل مشاهده است که از دید ایشان حضور و اراده مردم، اولین و مهم‌ترین ملاک در انتخابات است. همان گونه که از این گفته معروف امام بر می‌آید «میزان رأی ملت است»، امام تمایل داشت در جامعه اسلامی کسی بر سرکار باشد که از بین خود مردم‌ و به خواست مردم انتخاب شده باشد. از همین رو در فرآیند انتخابات امام تأکید داشت که رأی او نیز یک رأی است و هم عرض با آراء دیگر مردم‌ و منتخب مردم مورد تأیید ایشان هم خواهد بود.

چنانکه می‌گوید: «انتخابات جوری باشد که مردم پسند باشد؛ یعنی مردم احساس بکنند به اینکه مسئله انتخابات به آن طوری که آنها خواسته اند که قانون انتخابات گفته است، به آن طوری که اسلام می‌خواهد، دارد عمل می‌شود. عمل مال شماست. قانون یک ثبتی است که می‌شود، یک وظیفه‌ای معین می‌کند، لکن آنی که مهم است عمل شماست، مقام عمل است، مقام عمل جوری باشد که تطبیق کند با قانون‌ و مردم راضی باشند در عمل.» (2)

بنابراین، از دیدگاه امام برخلاف بسیاری از دولتمردان گذشته، مسئله انتخابات مسئله جناح‌ها و درگیری احزاب چپ و راست نیست، بلکه انتخابات در واقع تجلی روح جامعه اسلامی در سرنوشت و آینده مردم است. روشن است که دید حضرت امام نسبت به مسئله انتخابات دیدی بسیار ویژه و متفاوت است‌ و با آن تصوری که امروزه از انتخابات وجود دارد تا‌حدی تفاوت دارد.

امروزه معیار ما در شرکت در انتخابات این است که آیا کاندیدای مورد نظرمان با خواست‌ها و آرزوها و برنامه‌های ما هم خوان است یا خیر؟ آیا در رویکرد کلی‌اش بر اساس سازوکارهای چپی کار می‌کند یا راستی؟ و نهایتاً آیا این کاندیدا راهی فراهم خواهد کرد تا بهره ما از امکانات و موقعیت‌های موجود بیشتر و بیشتر شود؟ به عبارت دیگر تمامی معیارهای ما معیارهای شخصی و مبتنی بر مذهب اصالت فایده و سود است.

ما رأی می‌دهیم چون سود و نفع مان در رأی دادن است، نه اینکه خود رأی و شرکت در انتخابات و انتخاب فرد اصلح برای ما ارزش و معیار باشد. با این توصیف شاید ضروری باشد اندکی در راهی که در پیش گرفته‌ایم تجدید نظر کرده و مسائل را از منظری کلی تر، منظری بالاتر و گسترده تر، منظری رهبر وار نگریسته و با فرض مهم‌ترین مصالح و معیارهای مردم و جامعه اسلامی مان به این رویداد سرنوشت ساز بنگریم.


  
  
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ بسمه تعالی، وب سایت خوبی و اطلاعات جامعی داری خیلی خوشم آمد ، پیش پیش عید باستانی را تبریک می گویم ، دوست عزیر اگر فرصت کردی به وب سایت ( به روز جاجرم) (( جاجرم شهری است در خراسان شمالی )) سری بزن و اطلاعات خود را با اطلاعات و داده های همدیگر زیبا تر کنیم . دوستدار شما حاج قاسم ضمنا شماره تماس من 09194977732 است. در صورت دوست داشتن من را در لینک خود قرار بده-
کد تاریخ قمری ، شمسی و میلادی به همراه مناسبت

دریافت کد رتبه جهانی سایت و وبلاگ