در آزمون سراسری سال 92 هر یک از داوطلبان میتوانند براساس شرایط خود، متقاضی یکی از سهمیههای مصوب این آزمون باشند.
در آزمون سراسری سال 92 هر یک از داوطلبان میتوانند براساس شرایط خود، متقاضی یکی از سهمیههای مصوب این آزمون باشند.
در آزمون سراسری سال 92 چهار سهمیه مناطق، شاهد و ایثارگر، آموزگاران و بهیاران وجود دارد و داوطلبان این آزمون براساس شرایط خود میتوانند متقاضی یکی از این سهمیههای مصوب باشند.
*سهمیه مناطق
شرکت کنندگان در آزمون سراسری سال 92 بر اساس بخش محل اخذ مدرک تحصیلی سه سال آخر دوره متوسطه جزو یکی از سهمیههای مناطق 1، 2 و 3 محسوب میشوند و بر این اساس داوطلبان متقاضی سهمیه مناطق باید قسمت مربوط در بند 16 فرم تقاضانامه ثبتنام اینترنتی را علامتگذاری کنند.
بر اساس مصوبه سی و پنجمین جلسه کمیته مطالعه و برنامهریزی کنکور سراسری دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی، فارغالتحصیلان و دانشآموزان دوره پیش دانشگاهی بر اساس بخش محل اخذ مدرک تحصیلی دوره پیشدانشگاهی، دو سال آخر دبیرستان و هنرستان (سال دوم و سوم دبیرستان یا هنرستانهای فنی و حرفهای یا کار و دانش) جزو یکی از سهمیههای مناطق 1، 2 و 3 محسوب میشوند.
فارغالتحصیلان دورههای کاردانی پیوسته آموزشکدههای فنیوحرفهای وزارت آموزش و پرورش که دوره پیش دانشگاهی را گذراندهاند، در آزمون سراسری سال 92 بر اساس بخش محل اخذ مدرک تحصیلی سه سال آخر دوره دبیرستان و یا هنرستان (سال اول، دوم و سوم دبیرستان یا هنرستان)، که تحصیل کردهاند جزو یکی از سهمیههای مناطق 1، 2 و 3 هستند.
*سهمیه شاهد و ایثارگر
رزمندگانی که بر اساس ماده 1 و تبصرههای چهارگانه ماده مذکور در آئیننامه اجرایی قانون ایجاد تسهیلات برای ورود رزمندگان و جهادگران داوطلب بسیجی به دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی از تاریخ 31 شهریورماه سال 59 تا 31 شهریورماه سال 67 حداقل شش ماه متوالی یا متناوب داوطلبانه در مناطق عملیاتی جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور داشتهاند، لازم است ضمن مراجعه به ارگان ذیربط(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یا وزارت جهاد کشاورزی) نسبت به تکمیل فرم مخصوص استفاده از سهمیه رزمندگان اقدام کنند تا آمار و اطلاعات آنان بعد از زمان ثبتنام توسط ستاد مشترک سپاه پاسداران(سازمان بسیج مستضعفین) و یا وزارت جهاد کشاورزی مورد تائید نهائی قرار گیرد.
داوطلبان متقاضی استفاده از سهمیه رزمندگان ارگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، لازم است پس از تکمیل فرم مخصوص استفاده از سهمیه رزمندگان، نسبت به دریافت کد رهگیری 12 رقمی از واحد مربوطه اقدام و آن را در زمان ثبتنام در محلی که در تقاضانامه ثبتنام اینترنتی در نظر گرفته شده است، درج کنند.
مناطق عملیاتی بر اساس مصوبات شورای عالی دفاع تعیین میشود.
مدت حضور یا خدمت در جبهه سربازان و پاسداران وظیفه و همچنین تعهدات و مأموریتهای خدمتی پرسنل وزارتخانهها، سازمانها و ارگانهای نظامی در جبهه و نیز طرح 6 ماهه دانشجویان دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی، حضور داوطلبانه تلقی نمیشود.
بسیجیان فعال و عادی پایگاههای مقاومت بسیج، مشمول استفاده از سهمیه رزمندگان نمیشوند.
فرزندان و همسران رزمندگان (داوطلبانی که پدر و یا مادر آنان تنها دارای مدت حضور در جبهه هستند) مشمول استفاده از سهمیه رزمندگان نمیباشند.
کد رهگیری 12 رقمی ارگان استفاده کننده از سهمیه رزمندگان(حسب مورد سپاه پاسداران و نیروهای مسلح)، برای هر آزمون و هر سال متفاوت است، لذا داوطلبان باید برای هر آزمون، کد رهگیری جدید از ارگان ذیربط دریافت دارند.
جانبازان 25 تا 69 درصد، فرزند و همسر جانبازان 50 درصد و بالاتر، آزادگان و فرزندان و همسران آنان و همچنین فرزندان و همسران شهدا، مفقودین و اسرا و جانبازان 70 درصد و بالاتر و خانواده شهدا (خواهر، برادر، پدر و مادر شهید) برای استفاده از سهمیه مربوط باید بر اساس ضوابط نسبت به تکمیل بند مربوط در تقاضانامه ثبتنامی اقدام کنند.
گفتنی است، این قبیل داوطلبان باید در فرم تقاضانامه ثبتنام اینترنتی نسبت به علامتگذاری بند مربوطه اقدام کنند تا آمار و اطلاعات آنان بعد از ثبتنام به ارگان بنیاد شهید و امور ایثارگران برای تأیید سهمیه ارسال شود و نیازی به مراجعه به سایت ایثار ندارند.
آندسته از پرسنل کادر ثابت، پیمانی و وظیفه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران که از تاریخ 31 شهریورماه سال 59 تا 31 شهریورماه سال 67 حداقل 6 ماه پیوسته و یا 9 ماه ناپیوسته علاوه بر میزان موظفی شرکت در عملیات به صورت داوطلبانه در خطوط مقدم حضور داشتهاند، با تأیید بالاترین مقام هر یک از نیروهای مسلح (ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران، ستاد کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی انتظامی، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و ستاد کل نیروهای مسلح) میتوانند از مزایای این قانون استفاده کنند.
این قبیل افراد میتوانند ابتدا به واحدهای تابعه مراجعه و فرم مخصوص استفاده از سهمیه ایثارگران در آزمون مربوط را تکمیل کنند تا آمار و اطلاعات آنان بعد از زمان ثبتنام توسط ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مورد تأیید نهایی قرار گیرد. این قبیل داوطلبان لازم است ضمن علامتگذاری در بند مربوطه در تقاضانامه ثبتنامی نسبت به درج کد 12 رقمی پیگیری در محل مربوط نیز اقدام کنند.
مشاور عالی سازمان سنجش به مهمترین نکات در خصوص ثبت نام کنکوریهای دانشگاه آزاد برای آزمون 92 اشاره و تاکید کرد که نام نویسی کنکوریهای دانشگاه آزاد همانند داوطلبان آزمون سراسری سنجش صورت می گیرد.
مشاور عالی سازمان سنجش به مهمترین نکات در خصوص ثبت نام کنکوریهای دانشگاه آزاد برای آزمون 92 اشاره و تاکید کرد که نام نویسی کنکوریهای دانشگاه آزاد همانند داوطلبان آزمون سراسری سنجش صورت می گیرد.
حسین توکلی پس از تجمیع آزمونهای سراسری و دانشگاه آزاد برای سال 92 به برخی شرایط و ضوابط همچنین تاریخهای مهمی اشاره کرد که در فرایند ثبت نام داوطلبان دانشگاه آزاد در سامانه سازمان سنجش اهمیت دارد.
نحوه ثبت نام در رشتههای بدون آزمون
مشاور عالی سازمان سنجش درباره برخی جزئیات نحوه ثبت نام در پذیرش رشته های بدون کنکور دانشگاه آزاد، گفت: دانشگاه آزاد از طریق سامانه مرکز آزمون و سازمان سنجش توسط سامانه سنجش در دی ماه سال جاری دفترچه راهنمای کدرشته محلهای تحصیلی بدون آزمون را منتشر می کند.
وی گفت: گزینش در کدرشته محلهای بدون کنکور، هر سال در مهرماه و بهمن ماه صورت می گیرد و دفترچه های راهنمای ثبت نام در مرداد و دی ماه همان سال برای ثبت نام و راهنمای داوطلبان شرکت کننده در مرحله بدون آزمون، منتشر می شود.
توکلی در پاسخ به پرسش مهر در خصوص تعیین تکلیف تفکیک رشته های بدون آزمون و با آزمون برای داوطلبان، گفت: داوطلبان حتماً در مرحله ثبت نام با آزمون شرکت کنند و پس از اعلام اسامی رشته های بدون آزمون می توانند در مرحله بدون آزمون نیز شرکت کنند.
ضوابط ثبت نام دانشگاه آزادیها در کنکور سنجش
توکلی در خصوص داوطلبانی که علاقمند هستند در پذیرش با آزمون رشته های دانشگاه آزاد شرکت کنند، اظهار داشت: این داوطلبان تا شنبه 25 آذرماه می توانند همانند سایر داوطلبان آزمون سراسری سازمان سنجش به سامانه این سازمان به نشانی www.sanjesh.org مراجعه و با خرید کارت اعتباری از دفاتر پست، دستگاههای خودپرداز بانک صادرات یا توسط کارتهای شتاب و مراجعه به سامانه سازمان سنجش نسبت به خرید کارت اعتباری برای آغاز ثبت نام اقدام کنند.
به گفته این مقام مسئول در سازمان سنجش، روند ثبت نام داوطلبان دانشگاه آزاد هیچ تفاوتی با سایر داوطلبان شرکت کننده در آزمون سراسری ندارد و تنها در زمان مقتضی کدرشته محلهای دانشگاه آزاد و کنکور سراسری برای انتخاب رشته و پذیرش در این دانشگاهها از سوی سازمان سنجش اعلام خواهد شد.
وی تاکید کرد که پس از اعلام کدرشته ها، داوطلبان می توانند دانشگاه آزاد و سایر دانشگاههای دولتی و غیردولتی را هم انتخاب کنند.
وی اظهار داشت: داوطلبان علاقهمند به انتخاب کد رشته محلهای با آزمون دانشگاه آزاد اسلامی لازم است که در آزمون سراسری سال 1392 ثبت نام کنند و به همین منظور این داوطلبان می توانند از امروز دوشنبه 20/9/1391 لغایت روز شنبه 25/9/1391 از طریق سایت سازمان سنجش اقدام به ثبت نام کنند.
زمان ثبت نام با تاخیر و اعلام نتایج
سخنگوی سازمان سنجش در خصوص آن دسته از داوطلبان دانشگاه آزاد که در موعد مقرر مهلت ثبت نام ندارند اعلام کرد که ثبت نام با تاخیر این عده از 30 بهمن ماه بار دیگر آغاز خواهد شد.
توکلی تاکید کرد که تمام ضوابط حاکم بر کنکور سراسری سازمان سنجش درباره دانشگاه آزاد هم صدق می کند و نتایج نهایی یک جا و در شهریورماه سال آینده اعلام خواهد شد.
عدم حذف کنکور در رشته های پزشکی آزاد
بر اساس اعلام سازمان سنجش و با هماهنگی دانشگاه آزاد اسلامی، حذف کنکور در رشته های علوم پزشکی مورد نظر متقاضیان دانشگاه آزاد اسلامی صورت نگرفته است.
برگزاری آزمون در خردادماه 92
آزمون سراسری سال 92 در صبح و عصر روزهای پنجشنبه و جمعه 30 و 31 خردادماه و شنبه اول تیرماه در حوزه های امتحانی برگزار خواهد شد.
گلچینی از بیانات رهبر معظم انقلاب به مناسبت روز جانباز2- حاج قاسم تنها خبر نگار مستقل جاجرمی
شهدا کسانى هستند که از دیگران شجاعت و دلیرى بیشترى نشان دادند؛ سینه را سپر کردند، از خطر نهراسیدند و به شهادت رسیدند؛ بعضى به بهشت الهى پر کشیدند، بعضى هم جانباز شدند؛ در واقع - همانطور که گفته مىشود و تعبیر درستى است - اینها شهید زندهاند.
بیانات در دیدار خانوادههاى شهداى نیروهاى مسلح 04/07/1380
ما خیلى پیشرفت کردهایم؛ اما این پیشرفتها مرهون آن دفاعها و مجاهدتهاست. ملت ایران با همهى وجود مرهون تلاش و مجاهدت این ایثارگران است؛ چه ایثارگرانى که شهید شدند، چه ایثارگرانى که شهید دادند - مثل شماها - چه ایثارگرانى که جانباز شدند، چه ایثارگرانى که زندگى دشوار جانبازى را براى عزیزان خودشان تحمل کردند - پدران اینها، مادران اینها، همسران اینها - چه آنهایى که در بند دشمن جبار جرار اسیر شدند و پدر و مادرها لحظهلحظهى دوران اسارت را با خون دل تحمل کردند، و چه آنهایى که از اسارت برنگشتند و در همانجا شهید شدند؛ و چه آنهایى که به جبهههاى جنگ رفتند و خطر را پذیرفتند و جان خودشان را کف دست گرفتند و همهى نیروى خودشان را صرف کردند، اما خداى متعال خواست اینها زنده بمانند و برکاتشان براى کشورشان و دنیاى اسلام ادامه پیدا کند.
بیانات در دیدار خانوادههاى شهداى کرمان 12/02/1384
جانبازان هم شهداى زندهاند؛ شما جانبازان عزیز هم مثل شهدا هستید؛ شهید هم همین ضربهاى را که جانباز تحمل کرده است، او هم تحمل کرده؛ سرنوشت او پرواز و رفتن بود، سرنوشت این فعلا ماندن. خانوادهى شهدا، پدر و مادر شهید، همسر شهید، فرزندان شهید، برادران و خواهران و خویشاوندان شهید، پدران و خواهران و همسران جانبازان باید افتخار کنند.
یکى از چیزهائى که من همیشه احساس مىکنم، احترام به همسران جانبازان است. بعضى از این بانوان عزیز، این جانباز را با همین جانبازیش قبول کردند و پذیرفتند؛ آفرین! بعضىشان جوان رعنائى را که با او ازدواج کردند، ناگهان دیدند به یک ازپاافتاده و به یک جانباز تبدیل شد؛ پذیرفتند و استقبال کردند؛ آفرین! همسران جانبازان خیلى باارزشند.
بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع جانبازان و ایثارگران و خانوادههاى شهداى استان فارس 13/02/1387
پشت سر خانوادههاى شهدا، همین خانوادههاى اسرا و جانبازان و مفقودان هستند که یقینا نقش اساسى و مهمى را شما خانوادههاى اسرا و مفقودان در حفظ آبروى انقلاب دارید. به همان اندازه که صبر و شکر مىکنید و عظمت و افتخار مجاهدت در راه خدا را درک مىکنید، به همان اندازه شرافت و کرامت و عزت و ثواب الهى متعلق به شماست. بنابراین، شما خانوادهها باید افتخار کنید که جزو قشرهاى خدمتگزار انقلابید و مىتوانید براى ملت و کشورتان آبرو و حیثیت درست کنید و یقینا در صورت صبر، ثواب و اجر الهى شامل حال شما خواهد بود. این، یک افتخار بزرگ است.
سخنرانى در دیدار با خانوادههاى معظم اسرا و مفقودان 23/05/1368
همهى کسانى که در جنگ تحمیلى هشتساله، چه با حضور خود یا فرزندان و عزیزانشان، حضور و فعالیتى داشتهاند، مخصوصا خانوادههاى شهیدان عزیز و جانبازان و اسیران گرامى، باید بدانند که در امتحانى بزرگ شرکت کرده و در آن سربلند بیرون آمدهاند. خدا را بر این توفیق بزرگ، سپاس بگزارند و روحیهى دفاع از اسلام را که موهبتى عظیم است، براى خود حفظ کنند.
پیام به خانوادههاى شهدا، اسرا و مفقودان، در آستانهى هفتهى دفاع مقدس23/06/1368
جانبازان عزیز ارزندهترین یادگاریهاى دوران حماسهى دفاع مقدس هستند. امروز، جانبازان نمونههاى بزرگ افتخار و شجاعت و فداکارى و یادگارهاى دوران حماسهاند. امروز، خانوادههاى عزیز و عظیمالشأن شهداى شما کسانى هستند که همهى منصفان عالم - کسانى که قضایاى ایران و انقلاب ایران را مىشناسند - آنها را با عظمت و بزرگوار و صبور و نیرومند به حساب مىآورند. این را باید شما حفظ کنید. این، به برکت اسلام و رهبرى امام عظیمالشأن و به برکت وحدت کلمهى شماست. اینها را براى خودتان نگه دارید. شیطانها باید از نفوذ در افکار ملت ایران مأیوس شوند.
سخنرانى در دیدار خانوادههاى معظم شهدا 13/10/1368
من، اکنون به پدران و مادران، همسران و فرزندان، خواهران و برادران و دیگر کسان شهداى عزیز و جانبازان و اسرا و مفقودین درود مىفرستم و اعلام مىکنم که آنان در رتبه و شأن معنوى، بلافاصله پشت سر عزیزان فداکار خویشند.
پیام در تجلیل از شهدا، جانبازان، اسرا و مفقودان، در هشتمین روز از دههى مبارکهى فجر 19/11/1368
انقلاب ما که پیروز شد، به برکت صفا و خلوص و اخلاص و کار براى خدا و بلند شدن از سر منافع مادى و شخصى بود. مقاومت در جنگ تحمیلى هم همینطور بود. این شهداى عزیز ما، یا این جانبازان، در اوج صفا و اخلاص، به استقبال شهادت رفتند و شهید شدند و همین شهادتها و مقاومتها و به استقبال خطر رفتنها بود که انقلاب را حفظ کرد، اسلام را عزیز کرد، مسلمین را قوى کرد و دشمنان اسلام و امریکا را خوار نمود.
سخنرانى در دیدار با مسؤولان بنیاد شهید، جمعى از اساتید و دانشجویان دانشگاهها و اقشار مختلف مردم 24/05/1369
اگر امروز بانگ مسلمانى از چهار گوشهى عالم به گوش مىرسد، و اگر ملتهاى مسلمان به هویت اسلامى خود بازگشته و سنگینى بار سلطهى مستکبران را احساس مىکنند، و اگر جهاد اسلامى پس از سالها فراموشى، دوباره به جایگاه ارزشى رفیع خود بازگشته، همه و همه به برکت استقرار جمهورى اسلامى و استمرار انقلاب اسلامى است که خود، مرهون شهادت و گذشت این عزیزان و خانوادههایشان و نیز جانبازان عزیز و ارجمند است.
پیام به مناسبت روز تجلیل از شهدا در هفتهى دفاع مقدس 05/07/1369
البته جانبازان خودشان خیلى خوبند. آنها کسانى هستند که زودتر از ما به میدان جنگ رفتند ... و خودشان را و جسم و سلامتشان را در راه اسلام دادند. این است که بهتر از ما هستند - در اینکه شکى نیست - اما نباید از این غافل بود که در بین اینها کسانى هستند که بتدریج ساقط مىشوند. مىدانید هر کسى که شارژ نشود، بتدریج خالى مىگردد. انشاءالله که خداوند به همهى ما توفیق بدهد و موفق و مؤید باشید.
بیانات در دیدار با مسؤولان بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامى 24/07/1369
عطر جهاد و شهادت، در این فضا پراکنده است. آزادگان، کسانى هستند که افتخار سالهاى پربرکت و پراجر دوران زندگى جوانى خودشان را همراه دارند و یاد روزها و ساعتها و لحظههاى دشوار و پرخاطرهیى را براى ما زنده مىکنند. هر ساعتى که شما گذراندید، پیش خدا محفوظ است. آن شبهاى طولانى و پررنج، آن روزهاى پرهراس و دشوار، آن سختیها و فشارها، آن مرعوبیتها، آن گرسنگى و سرما و گرما، آن دورى و غربت و جفا کشیدن از نااهلان و ایستادگى در مقابل خواست دشمنان خدا و همهى این ساعتها و لحظهها و رنجها، در دیوان الهى محفوظ است. خیال نکنید که اینها از بین رفت. همهى اینها، مثل یک نوار صوت و تصویر مانده است. یک لحظهى از این لحظات، از بین نرفته و پیش خدا موجود است. شما جانبازان عزیز هم همینطور؛ شبهاى سختیتان، رنج میدان جنگتان، سختى بیمارستان و بسترتان، دردهایتان، رنجهاى ناشناختهتان. و شما خانوادههاى شهیدان، صبرتان، داغ سوزنده و درعینحال شیرینتان، فراق عزیزانتان، فقدان میوهى دلتان، چون براى خداست، همه و همه محفوظ است.
سخنرانى در دیدار با گروهى از آزادگان 02/08/1369
جانبازان و مجروحان عزیزمان که واقعا تجسم فداکاریند، شهیدان زندهاند. این گلولهیى که به این جوان خورد و نخاع او را ضایع کرد، مىتوانست چند میلیمتر این طرفتر یا آن طرفتر بخورد و جان او را بگیرد و شهید شود. امروز او شهید است؛ شهیدى که زنده و در میان ماست و برکت وجود او براى ما هست. خدا به اینها خطاب مىکند و مىفرماید: «اصابهم القرح للذین احسنوا منهم و اتقوا اجر عظیم». صرف اینکه ما در میدان جنگ زخمى شدیم، کافى نیست؛ اگر نیکوکارى و تقوا پیشه کردیم، اجر عظیمى داریم. بنابراین، حتى کسى که آن رنج را در میدان جنگ کشیده، باید نیکوکار و با تقوا باشد. همانطور هم که قبلا عرض کردم، پاسدار، عنوان بسیار والایى است. این عنوان را با خصوصیاتش، در وجود و دل و روح و ذهنتان حفظ کنید. این، براى انقلاب ضرورى است.
سخنرانى در روز پاسدار 29/11/1369
جانبازان عزیز - آنان که ایثار و فداکاریشان، نشانهیى در جسم مطهرشان باقى گذارده و یادگار آن لحظهى حساس را همواره با خود دارند - داراى سهمى ارزشمند در این تاریخ پرافتخارند. جانبازان، آسیب در راه خدا را قدر بدانند که این موجب توجه حق تعالى به آنان است و این در میزان الهى، ارزش والاست.
پیام به گردهمایى جانبازان، در روز میلاد حضرت ابوالفضل العباس(ع) 30/11/1369
در کنار شهداى عزیز ما و خانوادههایشان، شهیدان زندهى انقلاب، یعنى جانبازان و خانوادههاى آنان هستند؛ آن زجرکشیدهها، آن کسانى که سلامت خودشان را در راه خدا دادهاند. در کنار آنها، این آزادگان عزیز ما هستند که سالهاى متمادى در جبههى مقدم - یعنى در زندانها و اسارتگاههاى عراق - از شما و از آرمانهاى شما و شهیدانتان دفاع کردند و عزت اسلام را حفظ نمودند.
سخنرانى در جمع خانوادههاى شهدا، مفقودان و گروهى از جانبازان و آزادگان استان لرستان 30/05/1370
این کشور همیشه به رزمندگان دوران هشتساله، بخصوص به خانوادههاى شهدا و جانبازان و آزادگان و مفقودان و اسرا و خانوادههایشان مدیون است.
سخنرانى در دیدار با جمعى از رزمندگان بهمناسبتهفتهى دفاع مقدس 03/07/1370
جانبازان عزیز که سلامت خود را فدا کردهاند، و اسیران آزاده و سربلند که سالیانى از آزادى خود را مایه گذاشتهاند، و خانوادههاى این همه که انواع رنجها را در راه خدا به جان خریدهاند، همگى در صفوف مقدم جایگاه ارزشى، و پشت سر شهیدان والا مقام ما قرار دارند.
پیام به مناسبت روز تجلیل از شهدا در هفتهى دفاع مقدس 04/07/1370
جانبازان عزیز هم شهداى زندهى ما هستند؛ چون مثل شهید به میدان جنگ رفتهاند و مثل شهید ضربت خوردهاند؛ منتها کرامت الهى آنها را حفظ کرده است. اینها زندهاند، اما در رتبهى شهیدان. به این عزیزان هم توصیه مىکنم که این کرامت الهى را براى خودشان حفظ کنند؛ «للذین احسنوا منهم و اتقوا اجر عظیم». باید همیشه آن روحیهیى را که آنها را در میدان نبرد به پیش مىبرد و به فداکارى وادار مىکرد، حفظ کنند.
سخنرانى در جمع گروهى از خانوادههاى شهدا، مفقودان، آزادگان و جانبازان استان بوشهر 11/10/1370
جانبازان ما هنوز در میدان مقاومت و ایستادگى هستند ...عزیزان جانباز بدانند که مبارزهى آنها ادامه دارد. جانبازان ما، در تمام دوران جانبازى در حال مجاهدتند. این فضیلت، مخصوص آنها و کسان و همسران و خانوادههایشان است، تا وقتى که انشاءالله سلامت و عافیت پیدا کنند.
بیانات در دیدار ایثارگران، در سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامى 29/05/1376
جانبازان عزیز! در هر میدانى که شما به عنوان یک مجموعهى ارزشى حضور داشتید، نشان دادید که داراى ابتکار، قدرت اراده و توان بیش از معمول سازندگى و برازندگى هستید. در میدان دفاع مقدس، مجموعهى شما و جوانان این کشور - ایثارگران ما که هر کدام در حقیقت یک شهید زندهاند - توانست کارى را نشان دهد که در تاریخ کشور ما بىنظیر و در دنیا هم انصافا یا بىنظیر و یا کمنظیر بود!
بیانات در مراسم افتتاحیهى مانور فرهنگى، ورزشى جانبازان و معلولان کشور 15/06/1376
شما جانبازان ذخیرههاى باارزش دانشگاه جهادید. جهاد لزوما با شهادت همراه نیست؛ اما لزوما با فوز به رتبهى مجاهدان و تقرب به پروردگار همراه است. میدان جهاد هم همه جاست؛ هم در دفاع نظامى از کشور، هم در دفاع سیاسى و آبرویى از کشور و هم در تلاش براى پیشبرد کشور و ملت، که امروز شما در این سنگر کار مىکنید. اینها همه مبارزه است و همه باید مبارزه کنیم. یک تحقیق، اقدام علمى و یا حرکت سیاسى صحیح شما در مجموعهى حرکت دانشجویى یا در خارج آن، مبارزه است.
بیانات در دیدار استادان و دانشجویان قزوین 26/09/1382
اگر جانبازى در دوران زندگى جانبازى حدود الهى را رعایت و تقوا و پاکدامنى را حفظ کند، آنچنان پاداشى دارد که خداى متعال از او تعبیر مىکند به اجر عظیم؛ «للذین احسنوا منهم و اتقوا اجر عظیم». چیزى را که خداى خالق عظمت از آن به عنوان عظیم یاد کند، پیداست که اجر خیلى بالا و بزرگ است. هر کدام از رنجهاى بعد از جانبازى براى شما یک حسنه است و ثبت مىشود. رنجها، محرومیتها و مشکلات زندگى هر کدام اجرى دارد. ما که در مقابل حوادث گاهى بىصبرى مىکنیم، به خاطر این است که نمىدانیم این حوادث در سرنوشت نهایى ما پیش خداى متعال چه تأثیرى دارد. هر کدام از این سختىها مابازائى از اجر و ثواب الهى دارد.
بیانات در دیدار جانبازان و خانوادههاى ایشان 04/08/1384
گلچینی از بیانات رهبر معظم انقلاب به مناسبت روز جانباز- حاج قاسم تنها خبر نگار مستقل جاجرمی
جانباز
یکوقت در مورد جانبازها فکر مىکردم، که به نظرم رسید گاهى فضیلت آنها از شهدا هم بیشتر است. جانباز کسى است که بعد از آنکه قسمتى از بدنش را در راه خدا داد و عضو یا اعضاى شهیدى را با خودش همراه کرد و در بقیهى مدت زندگى و عمرش هم متقى و شکرگزار بود و عمل صالح انجام داد، خداى متعال در مورد اینگونه از مجروحین جنگ در قرآن مىفرماید : «الّذین استجابوا للَّه و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح للّذین احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظیم»(144). کلمهى «عظیم» در پایان این آیهى شریفه، قابل تأمل است.
سخنرانى در مراسم بیعت گروه کثیرى از جانبازان 28/04/1368
جانبازان عزیز باید قدر این موقعیت را - اگرچه با سختى مواجهند - بدانند. من مىدانم که شما سختى مىکشید. محرومیت از پا و دست و نخاع و چشم و سلامتى، براى شما که در دوران جوانى بسر مىبرید و مىتوانستید سالم باشید، سخت است. هیچ پاداش بزرگ و خوبى را بدون سختى به انسان نمىدهند. شما خیال نکنید که انسان بدون تحمل سختیها ممکن است به اجرهاى عظیم برسد؛ خیر، چنین چیزى نیست؛ «افضل الاعمال احمزها»(145): با فضیلتترین کارها، سختترین و دشوارترین آنهاست. در مقابل این سختىیى که تحمل مىکنید، آن اجر عظیم را به شما مىدهند.
سخنرانى در مراسم بیعت گروه کثیرى از جانبازان 28/04/1368
شما، هم عضو شهیدى را با خود همراه دارید، و هم زندهاید و از تنعمات زندگى در حد زیادى برخوردار مىشوید. وقتى انسان بین مرگ و زندگى قرار مىگیرد، اگر به او بگویند زنده بمان، اما فلان عضو را نداشته باش و یا اینکه مرگ را انتخاب کن، مىگوید زنده بمانم، آن عضو را هم بگیرید. زندگى شیرین است و هر انسانى آن را مىخواهد. بنابراین، جانبازان ما، هم از نعمت زندگى برخوردارند، و هم عضو شهیدى را با خود همراه دارند، و هم - اگر تقوا و احسان را در عمل رعایت کنند - به آن اجر عظیم و باورنکردنى مىرسند. قدر این نعمات را بدانید.
سخنرانى در مراسم بیعت گروه کثیرى از جانبازان 28/04/1368
هم خانوادههاى شهداى عزیزمان و هم خانوادههاى اسراى عزیزمان و هم جانبازان عزیزمان و خانوادههاى گرامیشان، قدر خودشان را بدانند و مطمئن باشند که عمل آنها امروز خیلى ارزش داشته و دارد و تأثیر زیادى براى عظمت اسلام داشته و خواهد داشت.
سخنرانى در دیدار با جمع کثیرى از جانبازان 24/08/1368
شهید و خانوادهاش و جانباز و خانوادهاش و اسیر و خانوادهاش، جزو برجستهترین انسانها و شریفترین و عزیزترین آنها هستند و باید همان گونه هم با آنها معامله شود. البته، معاملهى خدا و آنچه خدا با شما خواهد کرد، از همه بالاتر و با ارزشتر و ماندگارتر است.
سخنرانى در دیدار با جمع کثیرى از جانبازان 24/08/1368
برادران جانباز و آزادهیى را که ملاحظه مىکنید، هر حادثهیى که برایشان اتفاق افتاده، و هر تجربهى مخلصانهیى که اینها یا خودشان نشان دادند یا در دیگرى دیدند، به نظر من کافى است تا انسانهایى را هدایت کند. این حادثهها و تجربهها، ماها را واقعاً هدایت مىکند.
بیانات در دیدار با هنرمندان «دفتر هنر و ادبیات مقاومت» حوزهى هنرى سازمان تبلیغات اسلامى 25/04/1370
قرآن کریم دربارهى آن مجاهدانى که در جنگ زخمى هم شدند - که دیگر از این بالاتر چیست؟ انسان، هم به میدان جنگ برود و هم مجروح بشود؛ مثل این عزیزان جانباز ما - مىفرماید: «الّذین استجابوا للَّه و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح»؛ کسانى که به میدان جنگ و جهاد در راه خدا رفتند و مجروح و زخمى شدند، «للّذین احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظیم»؛ این اجر و پاداش بزرگ براى آنها مىماند؛ در صورتى که تقوا و نیکوکارى را با خودشان همراه داشته باشند. والّا اگر کسى آن مجاهدت را بکند و آن ارزش معنوى را به دست بیاورد، اما خداى نکرده آن ارزش را براى خود حفظ نکند، این خسران است. چه چیزى مىتواند آن ارزش را براى ما حفظ کند؟ تقوا. به همین خاطر است که در هر نماز جمعه و در هر سورهى قرآن، «تقوا» دایماً به ما تذکر داده مىشود. در اول قرآن - همین آیاتى که در اینجا تلاوت شد - صحبت از تقواست: «ذلک الکتاب لا ریب فیه هدى للمتّقین».
بیانات در دیدار با گروهى از فرزندان شاهد؛ فارغالتحصیلان مقاطع مختلف دانشگاهى 08/10/1370
این جوانان مؤمن و نستوه، این زنان و مردان، آنهایى که شهید شدند، آنهایى که جانباز شدند، آنهایى که زندانهاى سخت دوران اسارت را تحمل کردند، آنهایى که فراق عزیزان را تحمل کردند، آنهایى که سختیهاى میدان جنگ را تحمل کردند و امروز شما هزار نفر از اینها را تشییع مىکنید. هر یک از اینها، یک نمونهى ممتاز و عالى هستند که جا دارد هر ملتى یک نفر از این شهدا را داشته باشد، او را تجلیل کند؛ او را بزرگ بدارد و الگو قرار دهد.
بیانات در خطبههاى نماز جمعهى تهران 12/11/1375
جانبازان ما هنوز در میدان مقاومت و ایستادگى هستند …عزیزان جانباز بدانند که مبارزهى آنها ادامه دارد. جانبازان ما، در تمام دوران جانبازى در حال مجاهدتند. این فضیلت، مخصوص آنها و کسان و همسران و خانوادههایشان است، تا وقتى که انشاءالله سلامت و عافیت پیدا کنند.
بیانات در دیدار ایثارگران، در سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامى 29/05/1376
جانبازان ماهم عمدتا از همین مجموعهى فداکار تشکیل شدهاند؛ …و تا مرز شهادت هم پیش رفتند؛ منتها شهادت نصیبشان نشد و به زندگى برگشتند؛ لیکن با نقص جسمانى. اینها سلامت خودشان را فداى این راه کردند؛ بعد هم صبر پیشه نمودند. وقتى جانباز صبر مىکند، وقتى پاى خدا حساب مىکند، وقتى یک جوان نیرومند زیباى برخوردار از محسنات طبیعى، با کورى یا از دست دادن پا، دست، کبد، سلامتى و محروم از بسیارى از خیراتى که انسان بر اثر سلامت جسمانى از آنها برخوردار مىشود، در میان سایر مردم راه مىرود، اما شاکر است، اما احساس سرافرازى و سربلندى مىکند که در راه خدا کارى کرده؛ این قیمت و ارزشش از شهداى ما کمتر نیست و گاهى هم بیشتر است.
بیانات در دیدار گروه کثیرى از پاسداران، جانبازان، دانشجویان و دانشآموزان 11/08/1379
شهدا کسانى هستند که از دیگران شجاعت و دلیرى بیشترى نشان دادند؛ سینه را سپر کردند، از خطر نهراسیدند و به شهادت رسیدند؛ بعضى به بهشت الهى پر کشیدند، بعضى هم جانباز شدند؛ در واقع - همانطور که گفته مىشود و تعبیر درستى است - اینها شهید زندهاند.
ده شب محرم در جاجرم - شور های حسینی ( حاج قاسم – خبر نگاری از جاجرم ( شب اول ماه محرم : حضرت مسلم بن عقیل (ع) امشب شب اول ماه محرم و شب غریب نوازی ، شب مسلم بن عقیل است ! امشب از حضرت مسلم ، نایب مولا باید مدد بگیریم تا بتوانیم شبهای محرم برای غربت حسین و اهل بیتش اشک بریزیم وقتی خبر شهادت مسلم بن عقیل را برای امام حسین (ع) آوردند ، اشک غریبی از چشمان آنحضرت سرازیر شد و به سوی خیمه ی خود آمد ، حمیده دختر یتیم مسلم بن عقیل را نوازش و محبت می کرد ، دست بر سر و پیشانیش می کشید و دلداریش می داد ، می گفت : دخترم اگر پدرت مسلم نباشد من پدر تو و خواهرم مادر تو و دخترانم خواهران تو و پسرانم برادران تواند ، ناگهان دختر یتیم مسلم گریه کرد ، اما دلها بسوزد زمانی که امام حسین (ع) عازم به مید ان شد ه بود ، دختر نازدانه اش حضرت سکینه جلوی بابا را گرفت و گفت : بابا جان همان دست نوازش و یتیمی که بر سر دختر مسلم کشیدی ، بر سر من هم بکش که من هم دارد یتیم می شوم ، همه صدا بزنید یا حسین شب دوم ماه محرم : ورود کاروان حسین (ع) به کربلا شب دوم محرم شب ورود ابی عبدالله (ع) به کربلاست وقتی که به کربلا رسیدند مرکب امام حسین (ع) ایستاد و قدم از قدم بر نداشت . آقا فرمود : اسب دیگری بیاورید ، اما اسب دیگر هم از جایش حرکت نکرد ، ناگهان فرمود : به من بگوئید نام این سر زمین چیست ؟ گفتند غاضریه ، فرمود : آیا نام دیگری دارد ؟ گفتند : نینوا ، فرمود: نام دیگر نینوا چیست : گفتند : کربلا ، تا نام کربلا را شنید آهی کشید و فرمود : اینجا زمین غم و اندوه و بلاست ، همین جا فرود آئید که وعده ما با خدامون ، در اینجا خون ما ریخته می شود ، حریم ما هتک حرمت می شود مردان ما کشته و کودکان ما ذبح می شوند . ام کلثوم خواهرش آمد و گفت : برادر جان این بیابان خیلی خوفناک است ، ابی عبدالله (ع) فرمودند : خواهرجان هنگام رفتن به جبهه صفین در همین جا فرود آمدیم ، بابام علی سرش را روی دامن برادرم حسن گذاشت ، ساعتی خوابید ناگهان بیدار شد و گریه کرد ، برادرم حسین پرسید : بابا جان چرا گریه می کنی ؟ پدرم فرمود : در خواب دیدم این بیابان دریایی از خون شده ، حسینم در آن غرق شده و هر چی صدا می زنه کسی به فریادش نمی رسه ، همه بگید یا حسین شب سوم ماه محرم : حضرت رقیه (س) شب سوم محرم رسم است به دامن سه ساله حسین (ع) ، حضرت رقیه (س) می شوند ، دستهای کوچکی داره اما گرههای بزرگی را باز می کنه ، این دختر آنقدر تو خرابه شام گریه کرد و بهانه دیدن بابا گرفت که با ناله اش گریه اهل بیت (ع) هم بلند شد ، یک وقت به دستور یزید سر امام حسین (ع) را داخل تشتی گذاشتند و برای طفل سه ساله حسین بردند ، رقیه صدا زد عمه جان زینب ، من که از شما غذا نخواسته بودم فقط بابا را خواستم ، یک وقت عمه اش گفت : رقیه جان ، بابایت در همین جاست ، رقیه پارچه را از روی طبق برداشت ، عمه اش گفت : این سر پدرت حسین (ع) است ، سر را برداشت به سینه اش چسباند ، صدا زد بابا جان : چه کسی رگهای گردنت را بریده ، چه کسی مرا در کودکی یتیم کرده ، دختر بی بابا به کی پناه ببره تا بزرگ بشه ، کاش چشم نداشتم و این صحنه را نمی دیدم ، قربان لبهای خونی ات شوم ، باباجان ، از بس که دخترت را با تازیانه می زدند ببین تنم کبود شده و از سیلی آن نامرد صورتم نیلی شده ، بمیرم این دختر آنقدر کنار سر بابش گریه کرد تا از دنیا رفت . امشب همه بیائیم مثل خانم رقیه فدای حسین بشیم و بلند صدا بزنیم یا حسین ... شب چهارم ماه محرم : حربن یزید ریاحی (ع) امشب شب استغفار و شب آمر زش است . خوشا به حال کسی که حربن یزید ریاحی است . آخه حر وقتی فهمید لشکریان عمر سعد قصد کشتن حسین فاطمه را دارند خودش را کنار کشید ، با پشیمانی تمام به سوی خیمه گاه حسین رفت . شخصی به نام مهاجر صدا زد حر ، آیا می خواهی به حسین حمله کنی ؟ حر جوابش را نداد ، مهاجر می گوید : دیدم تن حر مثل بید داره میلرزه ، گفتم اگر از من سئوال کنند شجاع ترین مرد کوفه کیه ، ترا معرفی می کنم ، حالا بگو چرا تنت داره می لرزه ؟ حر گفت : به خدا قسم خودم را بین بهشت و دوزخ می بینم و اگر جسمم پاره پاره هم بشه به غیر بهشت نمی خواهم ، لذا امد خدمت امام حسین (ع) عرض کرد : فدات بشم اقا جان ، من اون کسی ام که تو را از بازگشت منع کردم و جلو راهت را گرفتم ، فکر نمی کردم این نامردها تو را در تنگنا قرار بدهند و قصد کشتنت را داشته باشند ، به خدا پشیمانم ، آیا خدا توبه منو می پذیره . حسین (ع) فرمود : خدا توبه ات را پذیرفته ، امشب با هم بگوئیم خدا جون با تمام روسیاهی اومدیم در خونه حسین ، امشب به حق اربابمون ابی عبدالله از گناهان ما هم بگذر و ما را به حسین فاطمه ببخش . لذا امام حسین (ع) صدا زد حر ، همانطور که مادرت نامت را حر گداشته تو آزاده هستی ، حر اذن میدان خواست و در دل میدان خیلی ها را به درک واصل کرد ، اما یک وقت صدا زد امیرم حسین به فریاد حر برس ، امام آمد و سر حرا را به زانو گرفت و گریه کرد . اما بمیرم وقتی که تو گودال قتلگاه حسین دست و پا می زنه ، چه کسی سر حسین را به دامن می گیره ، همه بگوئید یا حسین ... شب پنجم ماه محرم : حضرت عبدالله بن الحسن (ع شب پنجم ماه محرم رسمه از یتیم امام مجتبی (ع) عبدالله یازده ساله می خونن این کودک را امام حسین (ع) به بانوان حرم سپرده بودتا در خیمه از او نگهداری کنند وقتی امام حسین (ع) تنها به میدان رفت عبدالله صدای غریب عمویش حسین را از قتلگاه شنید ، از خیمه به سوی میدان دوید امام حسین (ع) صدا زد خواهرم عبدالله را نگهدار ، اما خودش را به عمویش رساند در آغوش عمویش با عمو سخن می گفت ، ناگهان نانجیبی شمشیر بلند کرد تا بر امام حسین (ع) بزند ، عبدالله دستش را بالا برد تا از ضرب شمشیر جلو گیری کند . دستش بریده و به پوست آویزان شد ، یک وقت صدا زد : ( یا عماه یا ابتا ) یعنی ای عمو جان وای پدر جان ، ببین دستم را بریدند ، امام حسین (ع) او را در آغوش گرفت ، یک وقت حرمله ملعون گلوی عبدالله را هدف تیر قرار داد و آن آقا زاده در آغوش عمومیش پرپر زد و به شهادت رسید . همه بگوئید یا حسین ... شب ششم ماه محرم : حضرت قاسم بن الحسن (ع) شب ششم محرم یاد همه شهدا که شربت شهادت را نوشیدند ، به خیر باشد . لذا کسانیکه با خدا معامله می کنند شوق شهادت دارند . شب عاشورا وقتی امام حسین (ع) به اصحابش فرمود : شما فردا کشته می شوید ، قاسم ابن الحسن نزد عمویش آمد و عرض کرد : عمو جان آیِا فردا من هم کشته می شوم ؟ امام حسین (ع) فرمود : پسرم مرگ را چگونه می بینی ؟ (( کیف الموت عندگ )) قاسم جواب داد : (( احلی من العسل )) یعنی عمو برام از عسل هم شیرین تر است . روز عاشورا قاسم هر وقت اجازه میدان می گرفت ، اما عمویش نمی گذاشت ، آخه خیلی برادر زاده اش قاسم را دوست داشت تا که قاسم دستخطی از بابایش امام حسن مجتبی (ع) به عمویش امام حسین (ع) نشان داد که در آن نوشته بود : قاسم جان در کربلا برادر غریبم حسین را یاری کن ، یک وقت اشک غریبی از صورت مولا جاری شد ، به برادر زاه اش اذن میدان داد ، چندی نگذشته بود که ناگهان صدایش بلند شد : افتادم از پشت فرس عمو به فریادم برس شب هفتم ماه محرم : حضرت علی اصغر (ع) امشب شب هفتم محرم ، شب عطش ، شب تشنگی یاران حسین (ع) شبی است که آب را به روی حسین و بچه هایش می بندند ، رسمه که امشب از باب الحوائج طفل شش ماهه علی اصغر (ع) می خوانند ، امشب هر کسی طفل شیر خواره داشت در مجلس حسن آورد تا بیمه علی اصغر کنه ، بگذارید امش از زبان امام حسین (ع) که به سکینه اش گفت این مطلب را برای شیعیانم بگوئید ، روضه بخونیم ، امام حسین (ع) فرمود : شیعیانم عزادارانم ، ای کاش در روز عاشورا همه شماها بودید و می دیدید که چگونه برای طفل شش ماهه تشنه لبم جرعه ای آب طلب کردم و گفتم : اگر به حسین رحم نمی کنید حداقل بر این کودک بی گناهم رحم کنید ، یک وقت حرمله نانجیب به دستور عمر سعد به جای آب گوارا علی اصغرم را با تیر سه شعبه سیراب کرد . ههنگامی که علی اصغر در آغوش امام حسین (ع) پرپر می زد روایت است که حصین بن تمیم تیری به سوی حسین انداخت که بر لبهای حسین اصابت کرد و خون از لبهایش جاری شد همه بکوئید : مظلوم حسین .... دشمنان وقتی دیدند امام حسین (ع) دارد می آید همه حمله کردند که پیکر نازنین قاسم زیر سم ستوران قرار گرفت ، امام حسین (ع) وقتی رسید که یتیم مجتبی در حال جان دادن بود اما مثل مرغی که در حال جان کندن است پاهایش را به روی زمین می کشید همه صدا بزنید یا حسین (ع) ... شب هشتم ماه محرم : حضرت علی اکبر (ع) شب هشتم ماه محرم خیلی جاهها مرسومه از ولی نعمتمان آقا امام رضا (ع) می خوانند اما امشب بیائیم از خود امام رضا(ع) اجازه بگیریم با امام هشتم برای مصیبت میوه دل حسین ، قاری قرآن زینب ، جوان ام لیلا ، شبه پیغمبر آقا حضرت علی اکبر گریه کنیم . وقتی امام حسین (ع) پیکر ارباٌ اربای جوانش علی اکبر را دید با ناله و زاری صدا زد : << علی الدنیا بعدک العفا >> یعنی علی جان بعد از تو خاک بر سر دنیا بیاد ، هر کاری کرد دل حسین آرام نشد ، صورت بر صورت جوانش گذاشت الهی هیچ کس داغ جوان نبینه . لشکر شمر همه ایستاده به تماشای شه شهزاده همه گفتند حسین جان داده همه گفتند حسین جان داده آنجا بود که امام حسین روی به خیمه کرد و صدا زد : جوانان بنی هاشم بیائید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند حسین طاقت ندارد علی را بر در خیمه رسانید همه صدا بزنید مظلوم حسین .... شب نهم ماه محرم : حضرت ابالفضل العباس (ع) امشب حاجتمندان مجلس ما کجا نشستند . اخر امشب شب تاسوعا ، شب باب الحوائج حضرت ابالفضل عباس (ع) است ، امشب متوسل بشیم به کسی که امید اهل حرم حسین سقای دشت کربلا ، علمدار و سپهدار اربابمون حسینه . از کدام ویژگی عباس بخوانیم ، ازشجاعتش همین بس که وقتی وسایل غارت شده شهدای کربلا رابه شام نزد یزید بردند در میان آنها پرچم بزرگی بود که همه جای این پرچم سوراخ و صدمه دیده ولی دستگیره آن سالم بود ،یزید پرسید : این پرچم را چه کسی حمل می کرده ؟ گفتند : عباس ابن علی (ع) ، گفت: به این پرچم نگا ه کنید که بر اثر ضربات و صدمات هیچ جای سالمی جزء دستگیره آن که پرچمداربا دست حمل می کرد ندارد.یعنی سالم ماندن دستگیره پرچم نشان می دهد گه پرچمدارچقدر تیرها و ضرباتی که بر دستش وارد می شد را تحمل می کرد اما پرچم را رها نمی کرد ، بله ، اینه معنای وفاداری برادر نسبت به برادرش . از وفای عباس هرچه بگوئیم کم است ، همین بس که تا صدای العطش کودکان حسین را شنید طاقت نیاورد مشک به دوش خود را به هرنحوی به شریعه فرات رساند نزدیک آب شد کمی ازآب برداشت با این که لب تشنه بود اما آب ننوشید ، به خودش گفت :عباس ، وفایت کجا رفته ، توآب بنوشی در صورتی که پسر فاطمه و اهل حرم تشنه باشند و مشک را پراز آب کرد . تمام امیدش این بود که این آب را به لب عطشان حسین برساند ، خدا امید هیچ کس را تاامید نکنه ، بمیرم برای آن زمانی که دستهای عباس را جدا کردند مشک را به دندان گرفت آنگاه تیر به مشکش زدند امید عباس ناامید شد . نانجیبی در این لحظه با عمود آهنین بر فرق عباس زد و تیر جفا به چشمش خورد ناگهان به روی زمین افتاد : << یا اخاه ادرک اخاک << یعنی ای برادر به فریاد برادرت برس ، امام حسین آمد سر او را به زانو گرفت دید عباسش گریه می کند . عباس گفت : حسین جان گریه ام برای خودم نیست گریه ام برای این است که سرم به روی دامن تو حسین است اما لحظه ای بعد سر تو به دامن کیست ؟ همه صدا بزنید : مظلوم حسین ... شب دهم ماه محرم : شب عاشورای حسین حضرت حسین بن علی (ع) امشب شب عاشورا است. شب جدایی دلبر از دلبر است ، اهل بیت و عصمت و طهارت (ع) وقتی شب عاشورا فرا می رسید گریه آنها بشتر می شد ، امشب بگوئیم امام زمان( اجرک الله ) فدای اشک چشمهایت شویم ، گجا خیمه عزا برای جد غریبت حسین به پا کردی ؟ امشب اگر با گوش دلت بشنوی صدای راز و نیاز و مناجات امام حسین (ع) و یاران باوفایش با خدای معبود و یگانه از سوی دشت کربلا به گوش می آید همین آوای پرسوز که از دلهای عاشقان خدا برمی خواست باعث شد که سی و دو نفر از سربازان دشمن تحت تاثیر قرار گرفتند و همان شب به سپاه امام حسین (ع) پیوستند اما شب عاشورا زینب (س) خیلی بی قراری می کرد و ناله می کرد حرف من این است که در شب عاشورا امام حسین (ع) بودند که زینب (س) را دلداری می دادند ولی بعدازظهر عاشورا چه کسی زینب را دلداری داد ؟ که هر وقت زینب و بچه های حسین (ع) گریه می کردند دشمن با سیلی و تازیانه آنها را نوازش می داد و آرام می کرد . اما جانسوزترین لحظه عاشورا زمانی بوده که هلال بن نافع ( از سربازان دشمن ) می گوید نگاه به قتلگاه کردم دیدم حسین به خود می پیچد و درحال جان دادن است که می فرمود: جگرم از تشنگی می سوزد ، جرعه آبی به من برسانید . در آن لحظه عمر سعد فریاد زد: به سوی حسین بروید و او را راحت کنید . من هم در پی جرعه آبی بودم تا به لب تشنه حسین آب برسانم اما دیدم شمر به سوی آنحضرت رفت و با کمال گستاخی روی سینه انحضرت نشست و محاسن شریفش را به دست گرفت وبا شمشیرخود دوازده ضربه به حنجر خشگیده حسین زد . به من گفت: هلال کجا می روی ؟ گفتم به لب تشنه حسین آبی برسانم ، گفت : که سیرابش کردم ، دامن عربی اش را کنار زد ، دیدم سر از تن حسین جدا کرده ، اما دیدم به خودش می لرزد و رنگ از رخش پریده ، گفتم : نانجیب ، سراز حسین جدا کردی ، چرا تنت می لرزد ، حالت دگرگون شده است ؟ صدا زد : همین که سر حسین را خواستم جدا کنم صدای ناله نحیف زنی به گوشم رسید ، دیدم یک بانوی قد خمیده ای صدا میزنه غریب مادر حسین
|
راه های نشان دادن محبت و ارادت به اهل بیت :- حاج قاسم تنها خبر نگار مستقل جاجرمی
محبت با زبان دل
ولاىبه اهلبیت علیهمالسلام باید همواره مد نظر باشد و با اخلاص کامل به ساحتمقدس آنان عرض ادب کرده و کارى کنید که رضایت آنها در آنکار باشد و بازبان و عمل خود محبت خویش را به آنان ابراز کرده و در مقابل شبهات بایستید واز مظلومیت آنان دفاع کرده و حامى واقعى مذهب باشید.
توسل، سفینه نجات:2.
بهترینوسیله، توسل است؛ توسل به اهلبیت علیهمالسلام «سفینه نجات» مىباشد واگر آنها نظرى کنند و بخواهند، خداوند متعال توفیق خواهد داد تا با معرفت،از این دنیا برویم و براى آخرت خود چیزى ذخیره کنیم.
3. حفظ مقام و منزلت اهلبیت علیهمالسلام:
حفظ مقام و کرامت اهل بیت علیهمالسلام از اهم واجبات است و هر کس سهلانگارى کند مسئول است و فرداى قیامت باید جوابگو باشد.
4. انتخاب بهترین القاب براى اهلبیت علیهمالسلام:
ناماهلبیت علیهمالسلام را با تواضع و فروتنى کامل و با بهترین الفاظ والقاب به کار ببرید و با عرض ادب و اخلاص، ارادت خود را به آن خاندان ابرازبدارید و در مقابل آن بزرگواران خود را هیچ حساب کنید و درصدد باشید کههمواره از مقام شامخ اهلبیت علیهمالسلام دفاع کنید و به مردم یاد دهید کهشأن و منزلت اهلبیت علیهمالسلام به حدى است که رضاى خدا تحقق نمىیابدمگر به رضایت آنان.
5. حفظ شئون مجلس اهلبیت علیهمالسلام:
درمجلس اهلبیت علیهمالسلام باید طورى حاضر شد که احساس نشود جلسه استراحتاست؛ مجلس اهلبیت علیهمالسلام حفظ شعائر است، لذا بر هر کسى لازم است بههر نحو ممکن در آن شرکت کند.
مجلس روضه، مجلس احترام به آن خاندان و ذکر فضایل و مناقب آن بزرگواران است.
6. زیارت مثل عوام:
مثلعوام زیارت مىکنم: این عمل ضمن آنکه تسکین قلبى براى خودم است، مىخواهمبه مردم نشان دهم که چگونه در مقابل این بزرگواران ارادت خود را نشان دهندو به حرفهایى که ممکن است بعضىها بزنند، توجه نکنند.
ماباید تا مىتوانیم ارادت خودمان را به اهل بیت علیهمالسلام نشان دهیم وبراى قضاى حاجات از آنان کمک بگیریم، زیرا که آنها سفینه نجات هستند.
7. مقام و منزلت منبر:
مقامو منزلت منبر و خطابه بر مظلومیت حضرت سیدالشهدا امام حسین علیهالسلامبسیار عظیم است، اى کاش منبرى امام حسین علیهالسلام بودم!
اگر همه تلاش من، یک منبر امام حسین علیهالسلام حساب شود سعادت اخروى را تضمین مىکند.
مقام آنان که در راه نشر مظلومیت اهلبیت علیهمالسلام در منبر حسینى تلاش مىکنند، بسیار والاست و فردا مایه حسرت دیگران خواهد شد.
8. گریه و پاداش بهشت:
گریه، عرض ادب به ساحت مقدس اهلبیت علیهمالسلام است و ثواب این اشکها براى روزى که «لاینفع مال ولابنون» ذخیره مىشود.
گریه در مصائب اهلبیت علیهمالسلام، حلال مشکلات است و علاوه بر تأثیر دنیوى ذخیرهاى براى آخرت است.
اگر کسى با معرفت به عظمت مصایب اهلبیت علیهمالسلام اشک بریزد، از بهشتیان است.
9. گریه و راه نجات از شر شیطان:
انساندر طول زندگى همواره لغزش دارد و ممکن است اشتباه هم بکند چونکه شیطان درکمین است، لذا باید از شر شیطان به درگاه اهلبیت علیهمالسلام پناه برد.
یکى از راههاى نجات از شر شیطان، گریه بر مصایب اهلبیت علیهمالسلام و کمک خواستن از آنهاست.
چشمى که بر مظلومیت اهل بیت علیهمالسلام گریه کند، در آخرت گریان محشور نخواهد شد.
10. مداومت به زیارت عاشورا:
زیارتعاشورا پلى است به سوى استجابت دعا و ارتباط معنوى با پروردگار متعال؛ وبراى برائت جستن از اعداء اهلبیت علیهمالسلام این زیارت مجرب است.
برآن مداومت کنید و بدانید بسیارى از علمایى که به درجات رفیع رسیدند به جهتمداومت بر خواندن زیارت عاشورا و توسل به اهلبیت علیهمالسلام بوده است.
11. فضیلت احیاى فاطمیه:
فرزندم! بگذار پاهایم بسوزد. براى مصیبت حضرت فاطمه زهرا علیهماالسلام هر کارى بکنم، کم است.
مگر این دخت رسول خدا صلىاللّهعلیهوآله چه گناهى داشت که این همه ظلم در حق او مرتکب شدند؟!
پسرم! مگر مصیبت حضرت سلاماللّهعلیها کم بود؟ ما در مصیبت بىبى دو عالم هر کارى کنیم، کم کردهایم.
مىخواهم هر آنچه در توان دارم در راه حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام تلاش نمایم تا در قیامت، حسرت آن را نخورم.
12. اهمیت احیاى شعائر مذهبى:
کسىبه خاطر امام حسین علیهالسلام مؤاخذه نمىشود. حفظ شعائر سیدالشهدا واهلبیت علیهمالسلام مصداق بارز «من یعظم شعائر اللّه فانها من تقوىالقلوب» است و حقانیت تشیع موقوف بر واقعه کربلا است.
امام حسین علیهالسلام هر چه داشت در راه خدا فدا نمود، شما هم تا آنجا که مىتوانید مجالس و دسته عزادارى را با شکوه برگزار کنید.
13. جوانان و توسل به اهلبیت علیهمالسلام:
بدانیدکه جوانى سرمایهاى بزرگ، اما زودگذر است که قابل برگشت نمىباشد؛بنابراین از افرادى که معاشرت با آنان عمر انسان را هدر مىدهد بپرهیزید ودر انجام وظایف شرعى و تحصیل کمالات کوشا باشید و با یاد خدا، عنایت بهحساب قیامت و توجه و توسل به ائمه اطهار علیهمالسلام، سعادت دنیا و آخرتخود را تضمین کنید.
14. وظایف شیعیان جهان در ترویج مکتب تشیع:
شیعیان محترم در سرتاسر جهان باید به گونهاى رفتار کنند که سایر مردم، با مشاهده آنها به مذهب بر حق تشیع، رغبت کنند.
هرکس نسبت به قدرت خود وظیفه دارد براى مذهب تشیع تبلیغ کند و کمترین کارىکه از عهده یک مؤمن بر مىآید، آن است که مواظب رفتار و اعمال خود باشد وکارى نکند که دیگران به واسطه رفتار و اعمال او از مذهب روى بگردانند
نخل گردانی با قدمتی 400 ساله در جاجرم - حاج قاسم تنها خبر نگاری مستقل جاجرمی
برگزاری عزاداری برای سرور و سالار شهیدان از رسوم مردم جاجرم است که به گفته مسئولان قدمتی 400 ساله دارد و البته مراسم نخل گردانی هم در این شهر اجرا می شود که قدمتی 200 ساله دارد. مراسم نخل گردانی یکی از آیین های ویژه عزاداری در این شهر برای تکریم امام حسین(ع) است که همه ساله در جاجرم برگزار می شود. این مراسم که از دیرباز وجود داشته و نسل به نسل در بین پدران و اجداد مردم این دیار چرخیده است، هر ساله در ظهر و غروب عاشورا برگزار می شود. نخل به منزله تابوت امام حسین(ع) است که از چهارچوب هایی به شکل خیمه ساخته شده و با پارچه های سبز و مشکی و کلاه خود و شمایل معصومین(ع) تزیین شده است که توسط هیئت های عزاداری شهرستان در روز عاشورا به حرکت درآورده می شود. عزاداران جاجرم نخل را به سمت میدان حسینیه این شهر حمل می کنند و چون در گذشته برای تزیین تابوت از برگ های درخت خرما استفاده می شد، این مراسم نیز با نام «نخل گردانی» جاودانه شده است. نخل که بدنه اصلی آن تابوت است و معمولاً در ساخت آن از چوب استفاده می شود، از جنس چوب و یا فلز است و به شکل خیمه ای ساخته شده و در زیر آن تیرهای چوبی به شکل افقی نصب شده است تا عزاداران بتوانند از این تیرها که تعداد آن در نخل های بزرگ به 5 تا 7 عدد می رسد، برای بلند کردن نخل استفاده کنند. این نخل روی تیرهای چوبی سوار می شود و روی آن را با پارچه های سبز یا سیاهرنگ که نوشته هایی با مضامین مذهبی روی آن دوخته شده، می پوشانند. در نوک نخل علم هایی شبیه نیزه جنگی نصب شده است که در اصطلاح محلی به آن تیغه گفته می شود و نوشته ها و اشعار مذهبی روی آن حکاکی شده است. هنگام اجرای مراسم، 2 نفر سوار بر نخل، سیب یا انار که نمادی از سرهای بریده شهدای کربلاست را روی این تیغه ها می گذارند. نوعی نخل مرسوم به نخل بزرگ یا نخل عمومی و نیز نخل دهقان در این شهرستان برای مراسم سوگواری مورد استفاده قرار می گیرد.
مسئولیت کنترل و هدایت هر نخل بر عهده یک نفر است و حرکت نخل به سوی سیل عزاداران بر عهده افرادی است که نخل را بر دوش دارند. هر یک از افراد به ترتیب، ستون هایی که به شکل افقی در زیر نخل ها کار گذاشته شده را بر دوش خود قرار می دهند که حدود 40 تا 50 نفر، در حمل کردن نخل مشارکت دارند و جایگاه استقرار در ان ستون ها نیز موروثی است.
بیش از 35 هیئت عزاداری در این شهرستان با نوحه سرایی و مداحی نخل ها را به سمت میدان حسینیه به حرکت در می آورند. نخل ها پس از گذراندن از خیابان اصلی وارد میدان حسینیه جاجرم شده و به دنبال آن نماد گهواره حضرت علی اصغر(ع)، طبل کوب ها و علم گردان ها وارد میدان می شوند. پس از ورود نخل ها به میدان حرکت آن ها سرعت گرفته و سوگواران نیز حرکت خود را تندتر کرده و به دنبال نخل ها می دوند. در دور سوم نخل اول و دور چهارم نخل دوم بر زمین گذاشته می شود اما چرخیدن علم ها هنوز ادامه دارد و چند بار دیگر دور میدان حسینیه حرکت می کنند و به عزاداری می پردازند. پس از آن مردم به صورت حلقه دور هم به سینه زنی و تعزیه خوانی می پردازند که مدت آن با اجرای شبیه خوانی حدود 3 تا 4 ساعت به طول می انجامد. سپس نخل ها در جای خود قرار می گیرند و مردم به سوی مزار شهدا واقع در آرامگاه مهزیار رهسپار می شوند.
قلعه جلال الدین جاجرم2- حاج قاسم تنهاخبر نگارمستقل جاجرمی
جلال الدین خوارزمشاه :
با توجه به اینکه داستان زندگی و جنگهای سلطان جلال االدین در رویارویی با سپاهیان مغول شنیدنی است در این قسمت بصورت مختصر (به استناد تاریخ ایران ، تالیف عباس اقبال آشتیانی و بر اساس متن منتشر شده در ویکی پدیا ) به معرفی نامبره می پردازیم.
جلال الدین منکبرنی ملقب به جلالالدین خوارزمشاه متولد:617 هجری قمری - درگذشت:628 هجری قمری ، بزرگترین پسر سلطان محمد خوارزمشاه و بعنوان آخرین پادشاه سلسله? خوارزمشاهیان به شمار می آید .
سلطان جلالالدین هنگام فرار سلطان محمد از سپاهیان چنگیز، همراه پدر بود، سلطان محمد در جزیره? آبسکون (آشورا ده کنونی)وی را به جانشینی نامزد کرد و دو برادرِ او را به قبول حکم او مأمور ساخت اما پس از مرگ سلطان محمد، برادران با وی سر ناسازگاری گذاشته تا جایی که در صدد قتل او برآمدند.
او بر خلاف پدر ضعیف النفسش از رویارویی با دشمنان هراسان نبود و پس از مرگ پدرش عزم خود را برای مقابله با سپاه مغول جزم نمود. او پس از مرگ پدرش در جزیره آبسکون ، مجددا از جانب مازندران به سمت شرق ایران حرکت کرد تا خود را برای رویارویی با مهاجمان مهیا سازد. او در سال 617 هجری قمری به سمت نیشابور، غزنه و هرات حرکت نمود و درگیریهایی نیز با مغولان پیدا کرد. آوازه مبارزات جلال الدین به گوش چنگیز خان رسید و او سپاهی با سی هزار مرد جنگی به فرماندهی شیگی قوتوقو به سمت او روانه کرد. سپاه جلال الدین و شیگی قوتوقو در نزدیکی پروان(منطقه ای در افغانستان کنونی) با یکدیگر جنگیدند که به شکست لشکریان شیگی قوتوقو انجامید. این پیروزیها به خاطر طمع شرم آور سپاهیان جلال الدین در تقسیم غنائم و رشک برادران جلال الدین بر وی زودگذر و نا پایدار بود. به گفته تاریخ جهانگشای جوینی نهایتا در سال 618 هجری قمری شخص چنگیز خان عزم نبرد با جلال الدین کرد و در ساحل رود سند با وی گلاویز شد. در این نبرد لشکر جلال الدین در هم فروریخت ولی شخص جلال الدین شجاعانه جنگید. در انتهای نبرد او از ارتفاع ده متری اسب خویش را در آب انداخت و مغولان در صدد تعقیب او برآمدند ولی با ممانعت چنگیز خان روبرو شدند، چرا که او میخواست نحوه عبور جلال الدین از رود سند را مشاهده کند. جلال الدین با یک شمشیر و نیزه و سپر از رود سند گذشت و چنگیز خان با مشاهده این صحنه روی به پسران آورد و گفت:«از پدر، پسر چنین باید».
جلال الدین به تنهایی روانه هندوستان شد، سه سال در آنجا ماند و سپاهی برای خود ترتیب داد. از این پس بود که جلال الدین به سمت غرب ایران متمایل شد تا اوضاع درونی نابسامان ایران را اصلاح کند .در فاصله سالهای 619 و 623 هجری قمری ،جلال الدین به کرمان، فارس، اصفهان، خوزستان، شوشتر، اربیل، آذربایجان، اران، مراغه، تبریز، خوی، تفلیس، ارمنستان، اخلاط و نواحی دیگر لشکر کشی نمود و وضعیت داخلی را تا حدی سامان بخشید. فتح تفلیس که بیش از یک قرن در دست گرجیان بود و حتی سلجوقیان در اوج قدرت خویش از تصرف آن عاجز بودند، جلال الدین را به اوج شهرت رساند.
پس از مراجعت وی از هند، اولین برخورد او با مغولان در سال 624 هجری قمری رخ داد. جنگهای جلال الدین با مغولان عمدتا با پیروزی مغولان همراه بود و تنها پیروزی جلال الدین در رمضان 625 هجری قمری ، درجنگی بود که در نزدیکی اصفهان رخ داد. در این جنگ جلال الدین موفق شد قریب 400 نفر از مغولها را زنده اسیر نماید و علیرغم اینکه در اثنای این جنگ ، برادرش غیاث الدین و یکی از امرای لشکر به جلال الدین خیانت کرده و تعدادی از افراد لشکر را برداشته و فرار کردند ، وی دست از جنگ بر نداشته و نهایتا پیروز این جنگ گردید.
سرانجام اوکتای پسر چنگیز خان در سال 628 هجری قمری سپاهی مرکب از سی هزار مرد جنگی را برای اتمام کار جلال الدین به سمت اران گسیل داشت. سرعت عمل لشکریان مغول حیرت انگیز بود. جلال الدین در همین اثنا در 28 رمضان 627 از سلطان علاءالدین کیقباد از سلاجقه روم در نزدیکی ارزنجان شکست خورد و به آذربایجان گریخت و لشکریان خود را به دشت مغان به استراحت فرستاد و خود به باده گساری پرداخت. هنگامیکه در سپیده دم شوال 628 هجری قمری در شهر دیاربکر( در ترکیه کنونی) از خواب عشرت و مستی برخاست لشکر مغول را در نزدیکی خویش یافت وی به کنارارس گریخت و از آنجا به ارومیه رفت تا از ملوک آن سامان کمک گیرد اما کسی او را یاری نکرد. در نزدیکی دیاربکر مغولان بر سر او ریختند ولی او جان به در برد و بناچار به میافارقین(در ترکیه کنونی) فرار کرد و در نیمه? شوال 628 هجری قمری در کوههای اطراف آن شهر به دست جمعی از کردان به قتل رسید.
با مرگ جلال الدین، اصلیترین نیروی مقاومت در مقابل مغولان در هم شکست و نه سلاطین ایوبی و نه سلاجقه روم از عهده مهار این سیل بنیان کن بر نیامدند.
ویژگیهای جلال الدین از دید مورخین :
به عقیده مورخین ضعف درونی سپاهیان، آشفتگی سیاسی ایران و حسادت برادران و اطرافیان جلال الدین و عیاشی وی از دلایل اصلی شکست او بود.
او در جنگ با مغولان فاقد سیاست خاصی بود و علیرغم شجاعت، اغلب اوقات را پس از جنگ به عیاشی میگذراند.پس از فتح هر شهر رفتارش با بزرگان و مردم بسیار متکبرانه بود تا جاییکه هیچ کس مایل به همراهی با وی نمیشد. همچنین ثمره ی جنگهای فاقد نقشه وی فقط این شد که مغولان را به سراسر سرزمین ایران بکشاند و ویرانیها را شدت بخشد.
در پایان شایان ذکر اینکه ، جلال الدین خوارزمشاه در مدت کوتاهی که بر قسمتی از ایران تسلط یافت ، استخوان های پدرش ( سلطان محمد خوارزمشاه) را از گور درآورده و از جزیره آبسکون به قلعه اردهن انتقال داد . بعد از کشته شدن جلال الدین ، اوکتای پسر چنگیز، دوباره آن استخوانها را از قلعه اردهن درآورده و سوزانید.
قلعه جلال الدین جاجرم- حاج قاسم تنها خبر نگار مستقل جاجرمی
با توجه به اینکه تعداد زیادی از مهاجرین روستای کهنه در شهرهای شاهرود ، تهران و شهرهای استان گلستان ساکن هستند در هنگام سفر و ایاب و ذهاب به این شهرها ، غالبا از جاده گرمه – جاجرم عبور می کنند ولی بنظر می رسد تعداد بسیار کمی از قلعه تاریخی جلال الدین ، که در حد فاصل شهرستان جاجرم و گرمه و بر روی تپه ای مرتفع واقع گردیده ، دیدن کرده باشند.
در این صفحه بنا داریم اطلاعاتی را در خصوص این قلعه برای شما یاداور شویم تا شاید در هنگام عبور از جاده گرمه - جاجرم با شناخت و بینش نسبی نسبت به این قلعه از آن دیدن نمایید.و اما قبل از اینکه به معرفی این قلعه بپردازیم پسندیده می داریم مختصرا چگونگی سفر در عصر حاضر را بیان داریم. از زمانی که بشر پا به عرصه هستی نهاده با مفاهیم واژه ای به نام سفر مانوس و همراه بوده است ،هر چند تجزیه و تحلیل و چگونگی پرداختن به این واژه در طول تاریخ دچار دگرگونی بوده و می توان گفت که امروزه پیشرفت تکنولوژی و صنعت ، سرعت سفر را بطور چشمگیری افزایش داده است .اما از آنجایی که اغلب ما انسانها از زمان حال ، غافل بوده و زمان آینده را برای لذت بردن از زندگی بر می گزینیم ، در سفرهای پرسرعت امروزی نیز ، فقط به مقصد اندیشیده و از این موضوع که در طول مسیر سفر میتوانیم با صرف کمترین وقت و هزینه(و شاید بدون هیچ هزینه ای) ، از جاذبه های تاریخی ، طبیعی و ... موجود در مسیر حرکت ، لذت برده و نکات آموزنده ای فرا بگیریم ، غافل می شویم و در این راستا اصطلاحاتی چون :زندگی ماشینی و کمبود وقت را بهانه ای قرار می دهیم جهت فرار از زمان حال . شایان ذکر اینکه ما در این صفحه ، سفر در مسیر و جاده گرمه – جاجرم و دیدن قلعه جلال الدین را فقط بعنوان یک نمونه انتخاب نموده و نظر بر آن داریم که یک فرد ، در هنگام سفر از هر مسیر و جاده ای می تواند با دیدی هوشمندانه ، از جاذبه های مختلف موجود در آن مسیر بهره برده و رنج سفر را برای خود به لذت سفر مبدل سازد.
قلعه جلال الدین :
قلعه جلال الدین در حد فاصل دو شهرستان جاجرم و گرمه واقع شده و در خصوص اینکه این قلعه به چه شخصیتی منتسب می گردد 12 نظریه وجود دارد . یکی از این نظریه ها این قلعه را به جلال الدین سلجوقی ، دیگری به جلال الدین بنیانگذار سلسله جلالیه و ... نسبت می دهند ، اما نظریه ای که در حال حاضر مطمئن تر و محتمل تر از بقیه بنظر می رسد نظریه ای است که این قلعه را یک قلعه نظامی مربوط به قرن هفتم هجری ( حدود 800 سال پیش) شناخته و آن را به سلطان جلال الدین خوارزمشاه منتسب می دارد وبر اساس این نظریه بنظر می رسد که این قلعه به دستور سلطان جلال الدین و در عصر حمله مغول به ایران ، در جریان جنگ و گریزهای سلطان جلال الدین و در زمانی که وی پس از مرگ پدرش در جزیره آبسکون ( آشوراده کنونی ) ، از جانب مازندران به سمت شرق ایران حرکت نمود تا خود را برای مقابله با سپاهیان مغول آماده سازد ، ساخته شده باشد. این قلعه در گذشته دو یا سه طبقه بوده و گفته می شود که یک تونل یا راه زیرزمینی مخفی ،این قلعه را به شهر جاجرم مربوط می ساخته است . وجود یک چشمه پر آب در دل کویر و در پای تپه ی این قلعه ، می تواند یکی ازمهمترین دلایل بنای قلعه در این مکان باشد. از دیگر دلایل بنای این قلعه در این مکان ، می توان به موقعیت استراتژیکی و مشرف بودن آن بر سراسر منطقه ، اشاره کرد.